پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰
برای فهم ریشههای اعتراضات اخیر خوزستان، باید به بحران مزمن آب در کشور و علل آن و در صورت امکان علّّت اصلی آن پرداخت. سدسازی بیرویّه و مشتقّات آن مثل خشکاندن شاخابها، انتقال آب از سرشاخههای کارون به دیگر استانها، کشت محصولات فاقد توجیه در خاک نامناسب همچون نیشکر هفت تپّه و پیامدهای آن مثل شوری آب در بالادست ناشی از به آببستن زمینها برای از بین بردن شوری زمین یا ریختن پسماندها در آب کارون، تبعیض بین نیروهای بومی و غیر بومی و دیگر مسائل همه معلولاند نه علّت.
برای تأمین امنیّت غذایی (Food Security) در یک کشور دو راه عمده وجود دارد:
یکی نظریّهی کارایی اقتصادی و دیگری خودکفایی غذایی (Food Self-Sufficiency). کارایی اقتصادی مبتنی بر تولید و صادرات کالایی است که در خارج گرانتر است و واردات کالایی است که در خارج ارزانتر تمام میشود. اقتصاد مبتنی بر مبادله بسیار بیش از سیاست خودکفایی میتواند امنیّت غذایی کشورها را تأمین کند. برای دیدن سابقهی این دو سیاست و سرانجام تجربهی کشورهای مختلف، مطالعهی این مقاله را توصیه میکنم.
بنا بر این در مسئلهی مورد بحث ما، تولید محصولاتی در ایران بهصرفه است که آببر نباشند و در برابر باید محصولات آببر را وارد کرد. در صورت عکسشدن معادلهی فوق در کوتاهمدّت شاید نتایج خوبی گرفته شود ولی با ادامهی آن، شاهد فرسایش خاک و اتلاف منابع زیرزمینی خواهیم بود که در طیّ قرون به دست آمدهاند. این بلایی است که به سر عربستان سعودی در دههی نود آمد. این کشور بیابانی با تهوّری عجیب، خودکفایی غذایی را سرلوحهی کارش قرار داد و در سال ۱۹۹۲ با تولید بیش از چهارمیلیون تن گندم به چهارمین صادرکنندهی گندم تبدیل شد. به رغم هشدار سازمانهای جهانی، عربستان به این سیاست ادامه داد ولی با گذشت چندسال و از دست دادن منابع آب فسیلی، بر وسعت مناطق بیابانی این کشور افزوده شد و در حال حاضر یکی از بزرگترین واردکنندگان گندم است.
ایران با دیدن عربستان و بیآنکه منتظر نتایج سیاست این کشور شود، به فکر رقابت افتاد و خودکفایی در تولید محصول آببر گندم را سرلوحهی برنامههای اقتصادی خود قرار داد تا در نهایت در دورهی دوّم دولت خاتمی، جشن خودکفایی گندم را برگزار کرد. در دولتهای نهم و دهم از تولید این محصول کاسته و واردات گندم آغاز شد ولی دوباره در دولت روحانی سیاست دولت اصلاحات پی گرفته شد و خودکفایی در تولید گندم به هدف تبدیل شد و به این هدف هم دست یافتند.
پیامد اوّل این سیاست از بین رفتن منابع زیرزمینی آب در کشور و تبدیل مزارع به مناطق بیابانی بود که به افزایش هجرت روستاییان به شهرها انجامید. شاید با زدن چاههای عمیقتر در کوتاهمدّت مشکل را حل کنند ولی ایران در نهایت به سرنوشت عربستان خواهد رسید، گیرم کمی دیرتر که آن هم بهخاطر وجود منابع آبی بیشتر در ایران است. پیامد دوّم فرونشست زمین در سراسر کشور بود که مانند بمب ساعتی تهران و کلّ کشور را تهدید میکند (پیشتر یادداشت کوتاهی در این باره نوشتم)؛ تهدیدی که بسیار بزرگتر از خطر زلزله است. سوّمین پیامد فرسایش خاک ایران است. ایران با فرسایش بیش از دومیلیارد تن خاک در سال رتبهی اوّل فرسایش خاک در جهان (حدود ۲۶ میلیارد تن) را داراست. همانطور که میبینید ایران با سرعت در حال تبدیل به کشوری بیابانی است.
نظام ایران اگر در هر هر زمینهای گرفتار روزمرّگی باشد، در یک طرح راهبردی خود سیاستی بلندمدّت را در پیش گرفته است و آن هم «دشمنی با نظم جهانی» است. با اختلافنظر با سازمان ملل و در صدر آن سیاست نابودی اسرائیل و صدور انقلاب و شیعهگری که به در پیش گرفتن سیاستی اشغالی در سوریه، عراق، یمن و در آیندهی نزدیک افغانستان و دیگر کشورها انجامیده است، نظام هر آن در انتظار مواجهه با تحریمی جدید و بستهشدن منافذ ورود و صدور کالاست. بر این اساس باید سیاستهای اقتصادی را به گونهای تنظیم کرد که کشور در حالت محاصرهی کامل هم بتواند از پس تأمین نیازهای اوّلیّهی خود بربیاید و اینجاست که اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» متولّد میشود.
سیاست «اقتصاد مقاومتی» که مبتنی بر خودکفایی در اقتصاد در صورت بستن تمام دروازههای ورودی کشور است، علّت اصلی سیاستهای اشتباه آبی کشور به شمار میآید. سیاستی که نقد آن در داخل کشور هزینهبر است و منتقدانش را وادار به سکوت میکنند. بررسی دادهها، دیدن واقعیّت و تحلیل آن باید بر تمایلات سیاسی چیره شود. کمی عجیب به نظر میآید ولی سیاستهای اشتباه آبی و زراعتی عمدتاً در دولتهای اصلاحات و اعتدال (در هر دو دوره زیر نظر و به کارگردانی محمود حجتی) گرفته و اعمال شد امّا در دولت احمدینژاد روند کار -حدّاقل در این زمینه- عاقلانهتر بود. در واقع پیش از اختراع اصطلاح بیمبنای «اقتصاد مقاومتی»، دولت هفتم و هشتم -دستکم در حوزهی غذایی- در حال انجام آن بود. این را باید کسی به سیّدمحمّد خاتمی که برای خوزستان بیانیّه میدهد یادآوری کند که مشکل دقیقاً از کجا آغاز شد.
فکر میکنم کلنگ بیشتر پروژههای سدسازی و دیگر دستکاریها در طبیعت در دوران سازندگی زده شد نه اصلاحات.
پاسخحذفتمرکز این یادداشت بر سیاست خودکفایی غذایی بود که در دوران اصلاحات در پیش گرفته شد. دربارهی سدسازی حق با شماست.
حذفدر کشوری که از قیم دیم کاری رواج داشته گندم چطور آب بر هست؟ به گمانم هندوانه و مانند آن و تاکید بر صادرات محصولات کشاورزی به جای صرفا استفاده از حاصل خود (چیزی که در فرهنگ روستاهای ما بوده است یعنی به اندازه نیاز کاشتن) و بهره کشی بیش از اندازه از زمین و طبیعت (تایید فرمایش شما) عامل مهمی بوده است.
پاسخحذفدیمکاری مناسب جمعیّت قدیم بود، آن هم زمانی که وارد دورهی خشکسالی نشده بودیم. بیشتر کشت حالا آبی است که با توجه به اینکه از روشهای مدرن مثل آبیاری قطرهای استفاده نمیشود، باید آب زیادی مصرف شود.
حذف