زن، هنر، آزادی

                                                                                                               چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱

  

                     

گرچه برای بررسی کامل خیزش ژینا باید مدّتها بگذرد ولی چه‌بسا حین انقلاب فکری ایجاد شده بتوان پرسید که چه شد و به کجا رسیدیم. آن پیشگویی غریب روی سنگ مزار مهسا که «نام تو رمز خواهد شد»، ‌از کجا آمد؟ از کجا معلوم بود که آن قتل چنین موجی ایجاد خواهد کرد؟ در لحظه‌ی تاریخی زایش شعار «زن، زندگی، آزادی» سراینده‌ی این شعار که نه، این شعر سه‌کلمه‌ای چه در ذهن داشت؟ به گمانم این سه کلمه تنها مرادف هم نیستند بلکه تالی و خلاصه‌ی یکدیگرند؛ زن دانه، ‌زندگی نهال و آزادی درختی تناور است که به بار می‌نشیند.

  

گرچه در ادیان ابراهیمی درون گفتمان دینی زنان برجسته‌ای نیز حضور دارند ولی چهره‌ی زنانه‌ی مبدأ هستی وجه غایب این ادیان است، چه در مسیحیّت و سه‌اقنومی که دوتایش پدر و پسرند و چه اسلام و ضمیر مذّکّر در زبان عربی قرآن. برای همین متدیّنان این ادیان در برخورد با ادیان سرزمین هند به ویژه آئین ودانتایی و دیدن نیایش با مادر الهی شاید در ابتدا شگفت‌زده شوند. بررسی این غیاب ریشه‌ای به همّتی بیش از نوشتن «تاریخ مذکّر» احتیاج دارد؛ ‌شاید تحقیق «الهیات مؤنّث»‌ غایب در تفکّر دینی پیشنهاد خوبی باشد.

 

غیاب زن در سرزمین ما در فرهنگ و هنر و دانش اوّل معلول کاهلی معنی‌دار تاریخ‌نویسان است یعنی آنچه که روایت‌نشده به این معنا نیست که در واقع نیز وجود نداشته است. دوم اینکه هرچه از شهرهای بزرگ زیر سیطره‌ی فرهنگ رسمی دور شویم و به روستاها و طبیعت نزدیک شویم،‌ حضور زنان پررنگ‌تر می‌شود. موسیقی مثال خوبی است که زنان نه تنها در کار و معیشت بیرون از خانه بلکه در زایش فرهنگی قیدوبندهای رسمی را رعایت نمی‌کردند. دیدن مراسم و آیین‌های سوگواری کردستان و لرستان در چندماهه‌ی اخیر مشتی است از خروار آنچه که نوشتم.

 

بزرگترین ممیّزی پس از انقلاب ۵۷، سانسور تمام‌عیار زنان از عرصه‌های هنری به‌ویژه موسیقی بود. البتّه زنان مهاجر سبک پاپ تا حدودی تلاش کردند که شعله را روشن نگه دارند ولی افت کیفی تولیدات خارج (چه شعر و چه آهنگ) در قیاس با دهه پنجاه کاملاً آشکار است. در داخل نیز گذشته از فعّالیّتهای زیرزمینی، بانوان موسیقی ردیفی و دستگاهی تلاش کردند که چه با برگزاری کنسرت برای زنان و چه با برنامه‌های خارج از کشور از فراموشی سنّت دیرپای خوانندگی نیمی از صدای جامعه جلوگیری کنند. انگیزه‌ی نوشتن این ایما شنیدن تدریس شجریان به خانم پریسا بود (بخش اوّل، بخش دوم). پریسا را به عنوان برجسته‌ترین شاگرد زنده‌یاد محمود کریمی می‌شناسند و به یاد ندارم که نام او را در زمره‌ی کسانی آورده باشند که از شجریان تعلیم دیده‌اند. گویا از خواننده‌های سابق و لاحق کسی نیست که از محضر خسرو آواز ایران خوشه‌ای نچیده باشد. بازنشستگی اجباری در سن ۲۶ سالگی تنها دستاورد پریسا از انقلاب ایران بود. به صدای او که گوش می‌سپاریم می‌توانیتم از خود بپرسیم که بدون ممنوعیّتهای عرفی و شرعی تا کجاها می‌توانست اوج بگیرد.

   

پیشین: دانای عشق

۲ نظر:

  1. این همه تاکید روی ریزه‌کاریها در آموزش آواز سنتی برای چیه؟ منظورم اینه که شاگرد اگه موبه‌مو آواز استاد رو اجرا کنه چه جایی برای خلاقیت خودش باقی می‌مونه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اینجا مرحله‌ی آموزش سینه به سینه است. خلاقیت جایی است که هنرآموز مراحل تعلیم را تمام کرده.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics