آیا جایزه‌ی «برای»‌ سیاسی بود؟

  موردکاوی مغالطه‌ی قیاس مع‌الفارق                                                              سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱


قیاس مع‌الفارق (Fals/Faulty Analogy) یکی از رایج‌ترین مغالطه‌ها به خصوص در فضای مجازی است. وقتی از صرف شباهت دو پدیده در برخی صفات نتیجه بگیریم که در صفات دیگرشان هم مانند هم‌اند، این مغالطه را مرتکب شده‌ایم. 


ترانه‌ی «برای» در دل یک جنبش اجتماعی سیاسی شکل گرفت و لاجرم ترانه‌ای سیاسی است، هم به خاطر فضایی که در آن متولّد شد و هم به خاطر محتوایش. ترانه‌ای که از اقتصاد دستوری، بهشت اجباری و نخبه‌های زندانی می‌گوید چطور می‌تواند سیاسی نباشد؟ امسال جایزه‌ی گرمی یک بخش اضافه به جوایزش اضافه کرد که «بهترین ترانه برای تغییرات اجتماعی» است و جوایزش توسّط مردم انتخاب می‌شود نه داوران. به عبارت دیگر این جایزه، جایزه‌ای «هنری» نیست یعنی به کیفیّت هنری و زیبایی‌شناختی آن ترانه نظر ندارد و ملاک در دادن آن میزان تأثیرگذاری در اجتماع است. خود شروین حاجی‌پور آهنگهایی بهتر و با کیفیّت‌تر دارد و این جنبش ترانه‌هایی با کیفیّت بالاتر هم داشت. چرا راه دور برویم؟ دیگر موضوع سیاسی اجتماعی سال یعنی حمله‌ی روسیه به اوکراین هم با تولید آثار موسیقایی زیادی همراه شد حتّی پینک فلوید هم اثری در حمایت از اوکراین منتشر کرد امّا هیچ‌کدام گستردگی انعکاس «برای» را نداشتند. این جایزه بیش از کیفیّت اثر به کمیّت گسترش و انتشار ترانه نظر دارد و پیش از برگزاری مراسم هم تا حدّ زیادی معلوم بود که آرای مردمی از آن این ترانه‌ است حالا دهنده‌ی این جایزه هرکس که می‌خواهد باشد.


بی‌بی‌سی ضمن انعکاس خبر واکنش‌ها به دریافت جایزه‌ی گرمی ترانه‌ی «برای» دو نظر انتقادی هم آورده است که کمابیش ذیل همین مغالطه قرار می‌گیرند. نفر اوّل نوشته است که اعطای جایزه‌ی گرمی به شروین حاجی‌پور در سال ۲۰۲۳ و اعطای جایزه‌ی اسکار به فیلم آرگو در سال ۲۰۱۲ از سوی بانوان اوّل امریکا نمونه‌ای از نقش صنعت سرگرمی در پیشبرد سیاست خارجی ایالات متحّده در قبال جمهوری اسلامی ایران است.

 

نویسنده «برای»‌ را با «آرگو»‌ مقایسه کرده که قیاس مع‌الفارق است. آرگو در سالی برنده‌ی این جایزه شد که در هیچ‌کدام از رشته‌های اصلی برنده‌ی جایزه نشد یعنی نه در بخش فیلمنامه که نامزد شده بود و نه در بخش کارگردانی که اصلاً جزو نامزدها نبود. این موضوع تا آن زمان در تاریخ اسکار فقط یک‌بار رخ داده بود. در سال ۱۹۸۹ فیلم «رانندگی برای خانم دیزی»‌ برنده‌ی اسکار شد بدون نامزدی در بخش کارگردانی ولی این فیلم هم لااقل جایزه‌ی فیلمنامه را به دست آورد پس دادن جایزه به فیلمی که نه فیلمنامه‌ی چشمگیری داشت و نه کارگردانی قابل ذکری، به وضوح نقش سیاست را در اعطای این جایزه نشان می‌دهد. این جایزه را حتّی اگر میشل اوباما هم نمی‌داد، باز سیاسی بود نه سینمایی به دلایل آشکاری که ذکر کردم. امّا برعکس، ترانه‌ی «برای» منتخب مردم بود نه داوران. تأثیر و نفوذ بی‌نظیر این ترانه در شبکه‌های اجتماعی و هم‌خوانی و بازخوانی به زبانهای گوناگون و ترجمه‌های مختلف به خودی خود نشان می‌دهد که گرمی گزینه‌ای جز «برای» برای انتخاب نداشت و اهدای آن توسّط یک چهره‌ی سیاسی نمی‌تواند میزان تأثیرگذاری آن را زیر سؤال ببرد. اگر گرمی امسال این جایزه را به «برای» نمی‌داد آن وقت باید از تأثیر سیاست می‌گفتیم نه حالا که داده است.

   

نفر دوم نوشت که «برای»‌ همانقدر سیاسی است که «سلام فرمانده». اوّلی از دل جامعه برخاست و دومی با حمایت قدرت رشد کرد. اعطای جایزه‌ی گرمی توسّط همسر رئیس جمهور امریکا امّا برد نبود و باخت بود چون آن را به ابزار جنگ نرم قدرتها تبدیل کرد.

 

صرف آوردن ترانه‌ی تک‌نفره‌ی «برای» کنار سرود تبلیغاتی و حکومتی «سلام فرمانده»‌ اشتباه است حتّی اگر نویسنده اذعان داشته باشد که اوّلی از دل جامعه برخاست و دوّمی مورد حمایت قدرت بود. اگر چنین بود اصلاً نباید هیچ گونه قیاسی شکل می‌گرفت. هم‌نشینی مصلحتی این دو اثر فقط برای نشان‌دادن نوعی بیطرفی است،‌ زدن یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران. آنچه درباره‌ی این نظر شایان ذکر است این است که نویسنده گمان می‌کند که نفس اهدای این جایزه از سوی یک چهره‌ی سیاسی در امریکا، برد را به باخت تبدیل می‌کند. اگر حمایت سیاسی امریکا موجب باخت یک پدیده می‌شود، ‌خود خیزش ژینا یک باخت تمام‌عیار بود چون نه تنها امریکا بلکه اسرائیل هم از آن حمایت کردند. دو گزینه بیشتر وجود ندارد: یا ارزش یک پدیده‌ی اجتماعی،‌ هنری و... به خود آن است نه کسانی که از آن حمایت می‌کنند که هم خیزش ژینا اصیل و مردمی بود (بی‌اعتنا به کسانی که برای مقاصد خودشان از آن حمایت می‌کنند) و هم ترانه‌ی «برای» ‌به عنوان یکی از فرزندان این خیزش یا هم خیزش ژینا پس از حمایت امریکا (و بدتر از آن اسرائیل) یک باخت تمام‌وکمال بود که دیگر مجالی برای بْردشمردن همه‌گیری ترانه‌ی «برای» باقی نمی‌ماند. انتخاب گزینه‌ی صحیح خیلی دشوار نیست.

 

نمونه‌ی دیگر همین مغالطه: آزار جنسی و چند قیاس

۳ نظر:

  1. بطور کلی همه چیز سیاسی است انسان غیر سیاسی گوسفند است نه انسان
    توجه داشته باشید وقتی من و شما نفس می کشیم هم گرفتاری های سیاسی با آن همراه است توصیح: وقتی حکومت با سوخت مازوت هوا را آلوده می کند هر نفس و باز دم ما هم سیاسی میشود

    پاسخحذف
  2. سوال بی‌ربط به یادداشت: احتمال همکاری اپوزیسیون داخل و خارج چقدر است به نظر شما؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. فعلا خیلی نیست اما در چندماه اخیر آنقدر اتفاقات غیرمترقبه افتاده که دور از ذهن هم نباشد.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics