تا اسکار ۲۰۲۴ -۱ سهشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲
پس از فیلم نوآورانهی (Memento) دیگر فیلمهای نولان مبتنی بر محاسبهاند و فیلم آخر یکی از دقیقترین فیلمهایش است. من اینجا با خود فیلم فعلاً کاری ندارم فقط در پایان مختصر اشارهای میکنم. نقطهی عطف فیلم صحنهای است که سیاستمداران امریکایی تصمیم میگیرند که به ژاپن حملهی اتمی کنند. با حذف شخصیّتها چکیدهی این جلسه را بخوانید.
- توفان آتش (بمباران هواپیماهای امریکا) در توکیو باعث مرگ صدهزار نفر غیر نظامی شده. وقتی چنین کاری میکنیم و کسی اعتراض نمیکنه نگران امریکا میشم.
- حمله به پرل هاربر و سه سال درگیری شدید در اقیانوس آرام باعث میشه افکار عمومی دستت رو باز بگذارن.
- در حد یک حملهی اتمی؟
- حملهی اتمی به اندازهی حملات عادی به توکیو تلفات نخواهد داشت.
- در یک شهر عادی بیست تا سی هزار نفر ولی تأثیر روانی یک حملهی کوچک با چنین تلفاتی رو در نظر بگیرید اون هم با یک ستون آتش سه هزار متری و تابش مرگبار نوترونی تا یک و نیم کیلومتری. نمایش قدرتی الهی.
- چنین حملهی قاطعی جنگ جهانی دوم رو تموم میکنه و سربازای ما به خونه برمیگردن.
- یک هدف نظامی بزرگ رو در نظر بگیرید با کارگران اطرافش.
- حمله میتونه با اطلاع قبلی باشه تا تلفات غیرنظامی به حداقل برسه.
- اون وقت اونا از قبل آمادهن و دنبال ما میآن. من قراره تو او هواپیما باشم.
- اگر اعلام کنیم و منفجر نشه دیگه محاله ژاپنیها تسلیم بشن.
- واقعا راهی (دیگه) نیست که قدرت بمب رو به ژاپنیها نشون بدیم تا تسلیم بشن؟
- ما میخوایم به واضحترین شکل ممکن اون رو نشونشون بدیم. دو بار. یکی برای اینکه قدرت سلاح رو نشونشون بدیم. دوم برای اینکه بگیم میتونیم ادامه بدیم تا تسلیم بشن.
دربارهی سطور فوق هفتاد من کاغذ میتوان نوشت ولی من تنها به سه چرخش استدلالی مغالطهآمیز مهم آن اشاره میکنم:
یک. حملهی اتمی دستبالا مانند حملات با بمبهای عادی به «غیرنظامیان» توکیوست. نتیجه: خیلی هم فاجعه نیست. این استدلال یعنی عذر بدتر از گناه. قبلاً مساله این بود که انداختن بمب اتمی روی غیرنظامیان مشکلی دارد یا نه و حالا میبینیم که این امر به امری روتین و عادی بدل شده، قبلاً با بمب عادی آدم میکشتیم حالا با بمب اتمی. بله، هیتلر هم با لندن چنین کرد ولی فرق شما با نازیها دقیقاً کجاست؟ توجیه اشتباه با یک اشتباه دیگر.
دو. حمله «با اطلاع قبلی» به یک هدف نظامی دو اشکال دارد یکی اینکه ممکن است موفق نشود و دیگر اینکه هواپیما تعقیب میشود. خوب حمله «بدون اطلاع قبلی» به یک هدف نظامی چطور؟ در سطور فوق با کارگذاری «اطلاع قبلی» در استدلال، امکان استفاده از بمب اتمی برای پایان جنگ با هدفگیری نظامی بدون اطلاع قبلی کاملاً ماستمالی میشود؛ چیزی شبیه به گولزدن بچّهها. به سادگی با حمله به یک کارخانهی اسلحهسازی با بمب اتمی میشد توان این سلاح را به ژاپن نشان داد و آن فاجعه را به وجود نیاورد.
سه. تصمیم به استفادهی دوباره از سلاح از همان ابتدا گرفته شد چون لازم بود که تداوم استفاده از آن به ژاپنیها نشان داده شود. در این تصمیم مدهش نیمچه جایی برای بلوفزدن خطاب به امپراتور ژاپن (مثلاً بمب بعدی روی توکیو خواهد بود) هم پیشبینی نشده که جدّاً جای تعجّب دارد.
دربارهی تقابل امریکا و ژاپن در جنگ جهانی دوّم میتوان ساعتها حرف زد؛ از ابهامهایی که دربارهی اطلاعداشتن یا نداشتن امریکا از حمله به پرل هاربر هست تا پایان جنگ. فضای عمومی حاکم بر بخش عمدهای از فضای رسانهای امریکا دربارهی حملهی اتمی چنین چیزی است که «عملی بسیار بسیار بد ولی اجتنابناپذیر بود» متأسفانه نولان در این فیلم نمیتواند از این چارچوب (یعنی انتخاب بین بد و بدتر) فراتر رود. این انتخاب در هراس از کار روی بمب هیدروژنی در برابر بمب اتمی هم در فیلم تکرار میشود و نمایش «قدرت الهی» انفجار نه فقط در گفتار فیلم بلکه در پرداخت تصویری آن نیز به چشم میخورد. در فیلم مستندی که اسپیلبرگ دربارهی چند کارگردان امریکایی و جنگ جهانی تهیه کرده نیز همین دیدگاه ارائه میشود و شنیدن صدای مریل استریپ روی این فیلم، تلخی آن را چندبرابر میکند.
ژاپن با تسلیم آلمان دیر یا زود بدون حملهی اتمی هم مجبور به تسلیم میشد و شکست آلمان هم کار امریکا نبود بلکه کار زمستان روسیه بود که پیش از آن ناپلئون را نیز شکست داده بود. برای درک بهتر کاری که نولان جهت نمایش زندگی اسباببازی سیاستمداران امریکا (اپنهایمر) و آزمایش اسباببازی اپنهایمر (بمب اتمی) کرده فقط یک سؤال از خود بپرسیم: در فیلم هیچ اثری از ژاپن و ژاپنیها نیست؛ چرا؟
پ.ن: شوخطبعی امریکایی: به کیوتو حمله نمیکنیم چون محل ماه عسل من و همسرم بوده.
پ.ن۲: رابرت داونی جونیور هنگام دریافت جایزهی گلدن گلوب گفت که فیلم دربارهی «ابهامهای اخلاقی» پیرامون سلاح اتمی است. ابهامهای اخلاقی.
مثل همیشه از خوندن نوشته شما لذت بردم.
پاسخحذفمطلبی هم در یکی از سایت هایی که دنبال می کنم دیدم که یاد شما افتادم. حدس می زنم برای شما جال باشه.
https://www.openculture.com/2024/01/51-propaganda-techniques-explained-in-11-minutes-from-cognitive-dissonance-to-appeal-to-fear.html
وقتی منتقدان امریکایی به فیلم جایزه بدن تکلیف اسکار مشخصه. مگه یه اتفاق عجیب و غریب بیفته که جوایز اصلی رو نبره.
پاسخحذفبدون اینکه تعصب خاصی نسبت به فیلم یا نولان داشته باشم سؤال من اینست که فیلمسازی چیست؟ برای نشاندادن مسؤولیتهای اخلاقی آیا حتماً باید یک نفر در فیلم در یک بیانیه ده دقیقهای تناقضهای مواضع آمریکایی را روشن کند؟ یا یک خانواده ژاپنی مظلوم هم نمایش داده شوند تا به عمق ماجرا پی ببریم؟ شاید باید اینجنین کفت که کسی در فیلم تناقضها را عیان نکرد چون کسی در آمریکا سال ۱۹۴۵ چنین کاری نکرد و حرفی از ژاپنیها نبود چون کسی در آمریکا (و مخصوصاً دانشمندان فیزیک اتمی) به ژاپنیها فکر نمیکرد (یا اگر فکری بود درحد فرستادن شهروندان ژاپنی-آمریکایی به اردوگاه اسرابود). ظاهر و باطن همین بود که دیدیم که نولان نشان داد و الا میشد یک قهرمان تخیلی آمریکایی در جمع گذاشت که با داد و فریاد مخالفت کند و نادیده گرفته شود تا بگویند دیدید که آمریکاییها هم وجدان بیدار داشتند؟ من اپنهایمر واقعی را به فیالمثل «با گرگها میرقصد» تخیلی ترجیح میدهم.
پاسخحذفهمینجاست که «ابهامهای اخلاقی» وجود دارند چون سؤال اینجاست که اگر تک تک ما در سال ۱۹۴۴ یک آمریکایی واقعی در این مجموعه بودیم چگونه رفتار میکردیم؟
اوپنهایمر دانشمند بود و هر دانشمندی راغب است نتیجه آزمایشش را ببیند. فیلمی که درباره زندگی اوپتهایمر است بدون نشان دادن واکنش او به دیدن تصاویر شهرهای ژاپن چیزی کم ندارد؟
حذفواکنش اپنهابمر به دیدن تصاویر چه بوده است که در فیلم نیامده است؟ مدرکی از انزجار و گریه و توبه و عذرخواهی از او به صورت دراماتیکی که شما انتظار دارید- در تاریخ هست؟ اتفاقاً در فیلم اپنهایمر را میبینیم که تصاویری را از بمباران اتمی که ارتش در اختیار رسانهها گذاشته بود میبیند؛ تنها این تصاویر را به بینندهی فیلم نشان نمیدهند.
حذفمقالهی زیر همین مسئله را از دیدگاه دیگری بررسی میکند.
https://www.latimes.com/entertainment-arts/movies/story/2023-08-11/oppenheimer-atomic-bomb-hiroshima-nagasaki-christopher-nolan
"انزجار و گریه و توبه" که مورد انتظار من بوده را از کجا متوجه شدید؟
حذفشما گفتید که در سال ۴۵ حرفی از ژاپنیها نبود، من گفتم ژاپن ویرانشده را میشد یادآوری کرد، نه فقط به اوپنهایمر بلکه به همه بیندگان. ژاپنیها در فیلم فقط مشتی عدد هستند نه انسان.
میون کلامتون شکر. دوستان توجه دارن که این پست نقد فیلم نیست، بررسی استدلالهای جلسهایه که در اون تصمیم گرفتن از بمب استفاده کنن.
حذفدر واقع انتقاد شما این است که چرا نولان فیلمی که شما در ذهنت برای سرزنش حمله اتمی آمریکا به ژاپن ساختی را نساخته و فیلم خودش را ساخته. موضوع فیلم نولان بمباران اتمی ژاپن نیست حتی راجع به بمب اتم هم نیست. فیلم راجع به اوپنهایمر است و سعی برای وارد شدن به ذهن خالق بمب اتمی و دیدن دنیا از دریچه ذهن او. مسیری که برای ساختن بمب طی کرده و شخصیت متناقض و انتخاب های اخلاقی که خیلی وقت ها هم قابل دفاع و ارزیابی ممنطقی نیست.
پاسخحذففضای هنری و رسانهای امریکا اصولا اجازه نقد رادیکال را نمیدهد و نولان در حد امکانش "ابهامهای اخلاقی" را به چالش کشیده. نقد رادیکال مساوی است با به حاشیه رانده شدن. نمیدانم فیلم آخر جیم جارموش را که درباره زامبیهاست دیدهاید یا نه؟ منظورم چنین فیلمی است.
پاسخحذفانتخاب بین بد و بدتر در بسیاری از موضوعات واقعا ناگزیر است. در قواعد علوم دینی هم مثلا دفع افسد به فاسد داریم.
پاسخحذفخیلی از وقتها این دوراهی توجیهی برای ارتکاب "بد" است. در چنین مواردی ابتدا باید پرسید که آیا واقعا راه سومی وجود ندارد؟ پرسش اصلی اینجاست.
حذفاگر جنگ ادامه میافت امکان اینکه شوروی وچین وارد این جنگ شوند زیاد بود وسرنوشت ژاپن شبیه کره والمان دوتکه میشد که نتایجش بدتر بود، گاهی ضرب شست نهایی چیز بدی نیس مثل بمباران درسدن که 500 هزار کشته با بمب عادی داشت وطرف مقلوب شکست را تمام وکمال پذیرا میشود، فرض کن فلسطینیا سال 1948 شکست را می پذیرفتن وضعشون بهتر نبود؟
پاسخحذفبه نکتهی خوبی اشاره کردی. در واقع شوروی بعد از انفجار بمب اول به ژاپن حمله کرد و ژاپن در واقع بهخاطر ترس از آنچه نوشتی تسلیم شد و نه بمباران اتمی.
حذفنوشتهی من دربارهی آن جلسهی خاص بود و نه کلَ فیلم یا پایان جنگ جهانی. شاید در آینده پیرامون آن موارد هم چیزی بنویسم.