هجو اخلاق کلیسایی

لحظه‌های سینمایی -۹                                                                                   جمعه ۱۹ امرداد ۱۴۰۳

مراسم افتتاحیّه‌ی المپیک دوباره بحث بین مرز، تلمیح و اشاره به یک اثر هنری از یک‌سو و نقد، شوخی یا توهین به یک عقیده و مذهب را مطرح کرد. همانطور که می‌دانیم به سادگی نمی‌توان حد فاصل بین مفاهیم فوق را ترسیم کرد چون از یک‌طرف امری درونی است و از یک سو بیرونی. خیلی مختصر درباره‌ی دفاع طرّاح آن صحنه‌ی معروف شبیه به «شام آخر» مسیح بگویم که حتّی اگر نداشتن نیّت توهین را مفروض بگیریم ولی الهام‌نگرفتن از آن خیلی معقول به نظر نمی‌رسد. این تابلو یکی از معدود تابلوهایی است که صغیر و کبیر،‌ عام و خاص آن را دیده‌اند و طرّاحی یک صحنه درست شبیه به آن بدون الهام‌‌گیری ممکن نیست. اگر قرار است -آن‌چنان که خود گفتند- این افتتاحیّه نمایشگر تساهل باشد،‌ آن تساهل بدون ارجاع به منبع الهام غیرممکن است.
  
اگر اینجا کار با یک جواب دیپلماتیک خاتمه یافت امّا معروفترین شوخی، نقد یا حتّی هجو این تابلو با واکنش شدید کلیسا و مسیحیان مواجه شد. صحنه‌ی بالا از فیلم «ویریدیانا»ی لوییس بونوئل است که در آن به تندی اخلاق کلیسایی دست انداخته می‌شود. داستان فیلم مفصّل است ولی مهمترین بخش آن را می‌توان -به قول حافظ- حکایت معتبرشدن گدایان نامید. تقدیس فقر و فقرا بدون درنظر گرفتن اینکه متأسّفانه چه‌بسا فقر اقتصادی به فقر فرهنگی می‌انجامد محلّ تأمّل است و باید در هر گونه کمک‌کردن به فرودستان ظرفیّت آنان را نیز در نظر داشت. 
  
بازسازی ایرانی «ویریدیانا»‌ فیلم «بانوی» مهرجویی است که درست به همین دلیل -و دلایل دیگر- توقیف شد. در هنگامه‌ی انقلاب کوخ‌نشینان علیه کاخ‌نشینان شخصی درباره‌ی تصرّف عمارت یکی از ثروتمندان به دست فرودستان فیلم ساخته بود که معنای استعاری آن آشکار است. فیلم بونوئل امّا خیلی ژرف‌تر است چون برعکس معنویّت مهرجویی که رنگ‌وبوی آسیای شرقی دارد، ویریدیانا راهبه‌ای در آستانه‌ی ورود رسمی به کلیساست؛‌ از جانب دیگر خود ویریانا نیز در پایان هدف طمع همین جماعت قرار می‌گیرد. فیلم ابایی از نشان‌دادن و هجو تمام نمادهای مسیحیّت ندارد؛ از تاج خار، صلیب و تثلیث تا آهنگهای فیلم مانند «هاله‌لویا»ی هندل. صحنه‌ی بالا هم نقد مسیحیّت است هم تفکّر چپ که اساس خود را بر دفاع از فرودستان نهاده است البتّه به شیوه‌ای که خودشان صلاح بدانند. بونوئل البتّه خود مارکسیست است ولی آثار هنری به ویژه شاهکارها گاه از سازنده‌ی خود فراتر می‌روند.
   

۱ نظر:

  1. فیلم بانو رو خیلی دوست داشتم تا اینکه ویریدیانا رو دیدم و نظرم تعدیل شد. مهرجویی خدابیامرز کپی ناقصی ازش ساخته و بهش حتی نزدیک هم نشده.
    پی‌کامنت: هر وقت می‌خوایم برای دوری از سیاسی‌نویسی در ایمایان خوشحالی کنیم زود توی ذوق ما می‌زنید 😠

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.