سهشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
در سال انتخابات طبیعی است که هالیوود نیز با چند فیلم به استقبال آن برود. پیشتر دربارهی فیلم «چیزم» یادداشتی نوشتم که خیلی ناخواسته با ورود نامنتظر هریس مصادف شد. دستکم دو فیلم دیگر امسال را هم میتوان در همین راستا دانست. فیلم زندگینامهی رونالد ریگان «Reagan» از آن دسته است که با نگاهی یکسره راستگرایانه ساخت شده و از فرایند پیچیدهی بافتار اقتصاد، سیاست و اجتماع ایالات متحده تصویری کاملاً فردمحورانه و البتّه سادهانگارانه به دست میدهد. تحمّل جان ویت به خودی خود سخت است ولی در نقش یک صاحبمنصب روس با بازی و لهجهی نچسب از آن سختتر. به هر حال سازندگان فیلم احتمالاً میخواستهاند پیامی به رأیدهندگان امروز بدهند که به کسی مانند ریگان نیاز است تا به امریکا سروسامانی بدهد. از پرداختن به ناکامیهای امریکا در این دوران به ویژه ماجرای گروگانگیری سفارت در تهران و ایرانکنترا خیلی گذرا رد شده است. یکی از سرسریترین فصلهای فیلم روایت ناقص و تحریفشده از دودستگی ایجادشده در هالیوود بر سر دوران سیاه مککارتیسم و گزینش، تفتیش عقاید و دادگاههای نمایشی آن است. رونالد ریگان یکی از حامیان چپستیزی افراطی در هالیوود بود ولی اینجا فقط به نقش مثبت وی در مقابله با کمونیستها پرداخته میشود. نوع برخورد ریگان با کمونیسم و فروپاشی اردوگاه چپ باعث شده که حتّی دموکراتها نیز برای آن دوره احترام خاصی قائل باشند ولی این نوع فیلمها را باید کسی بسازد که دارای دیدی آزاد و بدون افتادن در ورطهی جانبداری یا نقد یکسویهی منفی باشد.
فیلم «کارآموز» علی عبّاسی از آنچه فکر میکردم بهتر بود. وسواس کارگردان در تکتک صحنهها و نماها مشهود است و فیلمبرداری خاص و کهنهنمای کسپر توکسن فضای دهههای هفتاد و هشتاد را کاملاً تداعی میکند. قاعدتاً فیلم باید دربارهی ترامپ باشد ولی بازی و نقش جرمی استرانگ در نقش روی کوون بیشتر به چشم میآید. در واقع ترامپ کارآموز اوست و آموزههایش -به ویژه سه قانون خاص او- را موبهمو تقلید میکند. برعکس فیلم ریگان که توانست بهاصطلاح دخل و خرج کند، این فیلم در گیشه چندان موفّق نبود که گویا در پخش و نمایش آن با محدودیّتهای هم مواجه شد. عباسی بین استفاده از یک ستاره برای تضمین فروش و یک بازیگر توانا گزینهی دوّم را انتخاب کرد که گرچه عیار فیلم را بالا برد ولی باعث شد در گیشه چندان دیده نشود.
روی کوون حلقهی رابط این دو فیلم در دنیای واقعی است. در واقع کوون مشاور ارشد سناتور مککارتی در جریان پاکسازیهای ضدّکمونیستی بود و ریگان یکی از شاهدان دادگاهها. بعدها کوون پای مرداک را به حلقهی اطرافیان ریگان باز کرد. راهیابی مرداک به حلقهی قدرت از دوران ریگان آغاز شد و به فاکس نیوز فعلی رسید. کوون درست مانند لقبی که فیلم ریگان به او میدهد «مجاهد» یا مبارز صلیبی بود و فعال ضدهمجنسگرایی که بعدها و پس از مرگ بر اثر ایدز معلوم شد که خودش همجنسگرا بوده است. به روایتی کوون پیش از انتخاب ریگان با پرداخت رشوه (که در فیلم کارآموز میبینیم چقدر در آن تبحّر دارد) به ایجاد چنددستگی بین رقبای ریگان کمک کرد تا رونالد ریگان راحتتر به کاخ سفید راه یابد. (بیشتر: اینجا)
موسیقی هانس زیمر نقطهی بارز فیلم «کارآموز» است که پیرانهسر ابایی از تجربههای جوانانه ندارد. یکی از عناصر موسیقی این فیلم استفاده از تمها و سازهای کلیسایی در تقابل ظاهری با تصاویر فیلم است. در واقع برداشت خاصی از مسیحیت نقش ویژهای در سروشکل دادن به نگاه راست و جمهوریخواه در امریکا دارد. در فیلم «ریگان» نیز به همراهی و همگامی یک کشیش و پیشگو به او اشاره میشود که سالها قبل از دورهی ریاستجمهوری به او میگوید که اگر رهنمودهای او را دنبال کند به کاخ سفید میرسد. نحوهی ایستادن دایرهگون آنها و گرفتن دستها را این اواخر ترامپ و حامیانش هم -که گویا فکر میکنند او را خدا فرستاده- بازسازی کردند. محض انبساط خاطر یک نکته را اضافه کنم. چندسال پیش که پرداختن به موضوع تجربههای نزدیک مرگ در ایران اینقدر مد نشده بود، در یک کانال انگلیسی شخصی که ادعا میکرد وقایع پنجاهسال آینده را در N.D.E خود دیده با قطعیت میگفت که ترامپ برای بار دوم به ریاستجمهوری میرسد ولی در سال ۲۰۲۸! درستی یا نادرستی شهود او (یا نیمی از آن) ساعاتی دیگر مشخّص میشود.
تصویر بالا، از راست: روی کوون، روپرت مرداک و رونالد ریگان در دفتر بیضی کاخ سفید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.