سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
۱- گمان میکنم هیچ واقعگرایی شک نداشته باشد که خروج ترامپ از برجام هیچ ربطی به نامناسببودن آن نداشت؛ او در ابتدای دورهی اوّل ریاستجمهوری خود فقط به دنبال تخریب میراث اوباما بود، از قوانین داخلی تا توافقهای خارجی. اگر همان توافق را خود ترامپ به دست آورده بود، تا سالها از آن به عنوان یک موفقیّت یاد میکرد.
۲- تا اینجا محتوای کلام ترامپ بسیار بیش از آنکه به ضرر جمهوری اسلامی باشد، به ضرر اسرائیل و دوستان ایرانی این کشور است. اسرائیل به دنبال عدم مذاکره با ایران، برچیدهشدن کامل تاسیسات هستهای، محدودشدن حداکثری توان نظامی ایران، ادامهی حملات نظامی به ایران و بقای تحریمها علیه ایران بود و دوستان ایرانیاش به دنبال سقوط نظام فعلی. ترامپ با دادن پیشنهاد مذاکره با ایران نتانیاهو را وادار به پذیرش آن کرده درحالیکه او همیشه دولتهای دموکرات را برای مذاکره با ایران نکوهش میکرد. ترامپ گفته که با بخش غیرنظامی صنعت هستهای ایران مشکلی ندارد در حالیکه نتانیاهو مدام مدل لیبی را تکرار میکند. ترامپ ایران را تهدید به حمله کرده ولی مشروط به عدم توافق در حالیکه نتانیاهو خودش را برای حملهی بعدی آماده میکرد و گویا برای به هم نخوردن توافق احتمالی به توصیهی امریکا مجبور است صبر کند.
۳- الگوی مخالفت ابتدایی خامنهای با مذاکره و مذاکرهی متعاقب با امریکا در برجام هم تکرار شد ولی آن زمان روحانی بر سر کار بود؛ همین مخالفت با مذاکره در زمان احمدینژاد و رئیسی عملاً ایران را به جایگاه فعلی رساند و اگر الآن جلیلی بر سر کار بود ممکن بود که فاتحهی نظام ولایی خوانده شود. آغاز مذاکرات به خودی خود تا اینجا بزرگترین دستاورد پزشکیان خواهد بود گرچه همراهی عقلای اصولگرا و امثال سرلشکر باقری را نیز به همراه داشته است.
۴- رفتار ترامپ بر سر تعرفهها درس خوبی پیرامون روانشناسی اوست. تصمیمهای خلقالساعه، تنبیه هرکسی که در برابر او بایستد و ارفاق به کسانی که اعتراض نکنند. اگر نظام در گفتگوها بخواهد رجزخوانیهای پشت بلندگوی خامنهای را تکرار کند عاقبتش مشخّص است. برعکس اگر بتواند خود را همراه نشان دهد، چه بسا بتواند موفقیت بزرگی را به دست آورد. حفظ قسمتهای عمدهی تاسیسات هستهای و برداشتن تحریمها هم غرور نظام را حفظ میکند و هم رونقی به اقتصاد ایران میدهد.
۵- دعوای اصلی بر سر موضوعات غیرهستهای ایران است یعنی ادامهی حمایت از نیروهای نیابتی، ایجاد محدودیّت در توان نظامی و -شاید- تجدیدنظر در ایدهی نابودی اسرائیل. اینجاست که هنر مذاکرهکنندگان خود را نشان خواهد داد. تفاوت این مذاکرات با مذاکرات سابق این است که اوّلاً تهدید نظامی پشت آن است و ثانیاً دوماه بیشتر نباید طول بکشد. طرف ایرانی اگر بخردانه عمل کند، بهترین پیشنهاد ممکن را از طرف مقابل «به اختیار» خواهد پذیرفت و گرنه باید بدترین پیشنهاد را پس از حملهی محتمل از سر اجبار قبول کند.
مذاکره با بایدن را از دست دادند چون شرط گذاشتند که توافق فرضی باید همیشگی باشد و هیچ رئیسجمهور دیگری نتواند آن را مثل ترامپ کنار بگذارد. حالا باید در حالیکه لوله تفنگ روی شقیقهشان است مذاکره کنند.
پاسخحذفدرست است ولی آن توافق پس از آمدن ترامپ مثل قبلی لغو میشد و مذاکره برای توافق سوم دیگر نهایت خیالپردازی بود.
حذفآقای ایماگر نظر شما درباره موسسه اناره (Inarah) و تحقیقاتش درباره تاریخ صدر اسلام چیست؟ آنها خودشان را ادامهدهنده سنت گلدزیهر میدانند و وجود تاریخی پیامبر و خلفای اولیه را قابل تردید میدانند. بیشتر کتابهایشان آلمانی است اما ترجمه امثال ب. بینیاز از کتابهایشان را میتوانید بخوانید. خوشحال میشوم چه در کامنت یا در پستهای جداگانه به نظرات این گروه بپردازید، حدس میزنم از مباحثی باشد که دوست دارید.
پاسخحذفچنین دیدگاههایی دربارهی دیگر ادیان نیز وجود دارد مانند زیر سؤالبردن وثاقت معجزات عیسی مسیح یا تشکیک در روایت رایج از سرگذشت موسای کلیم و قوم یهود. طرح اینگونه مباحث با طرح تردید در آنچه از دید اکثریّت جزو مسلّمات است، آنان را وادار میکند دلایل متقنتری برای باورهای خود بیابند و در نهایت به نفع اسلامپژوهی در معنای وسیع است.
حذفبله این گروه هم همانقدر به وجود تاریخی یا دستکم روایات پیرامون دیگر پیامبران ابراهیمی نقد وارد میکنند. به نفع اسلامپژوهی هست اما به نفع اسلام چطور؟ این روزها زیرسوال بردن مثلا وجود تاریخی موسی تعجب ندارد اما همین بحث که به اسلام برسد زیر فرش هل داده میشود هم از طرف غیرمسلمانها و هم مسلمین
پاسخحذف(نمیدانم چرا وقتی ریپلای میکنم جواب ارسال نمیشود.)
اسلامپژوهی هم شامل منتقدان اسلام میشود و هم مدافعان آن. طرح هرگونه بحث نظری که به تبادل دلایل و تضارب آرا بینجامد، در نهایت به نفع هر دو دیدگاه است.
حذف