پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت نگاهی بیندازیم به چند بیت منسوب به فردوسی. از دو راه میتوان به اصالت ابیات مورد مناقشه به فردوسی -یا هر شاعر دیگری- پرداخت، یکی نسخهشناسی و دوّمی نقد محتوای آنهاست.
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
دو دیدگاه مثبت و نافی این بیت هست که بیت را متعلق به فردوسی میدانند یا نمیدانند. بحث نسخهشناسی مفصّل است و اجمالاً باید گفت که در برخی نسخههای متأخر هست گرچه عمدهی نسخ قدیم چنین بیتی را ندارند؛ پس تا اینجا دست بالا با نافیان آن است. امّا از لحاظ محتوایی برخی صرف بودن واژهی «عجم» (به معنای گنگ و الکن) را برای نفی این بیت از فردوسی کافی میدانند. جناب کزّازی هم میگوید که کاربرد این واژه در آن زمان رایج بوده و بر فردوسی حرجی نیست که چنین گفته باشد.
خوب به نظرم استادان ادب یکمقدار فردوسی را دستکم گرفتهاند. به فرض اثبات انتساب این بیت به فردوسی، معنای آن کاملاً دقیق است. فردوسی واژهی «عجم» را آگاهانه و به شکلی کنایهآمیز به کار برده است. یعنی من گویشورانی که زبان خود را آرام آرام فراموش کردهاند و با لغات عربی سخن میگفتند و مرده، گنگ یا عجم شده بودند، دوباره زنده و پارسیگو کردم. اگر فردوسی در زمان ما میزیست شاید واژهی عجم را درون گیومه میگذاشت تا معنایش روشنتر شود. به گمانم این شیرینکاری معنایی، تا حدودی جبران ضعف در نسخهشناسی را میکند و میتوان صدور آن را از فردوسی محتمل دانست.
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
مصراع دوّم قطعاً جعلی است و معنایی ناپسند دارد. مصرع اوّل هم به شکلی دیگر در شاهنامه است که معنایی متفاوت دارد. در داستان رستم و سهراب، هُجیر اسیر میشود و زیر فشار سهراب حاضر نیست هویّت رستم را لو بدهد و با خود میگوید که اگر قرار باشد گودرز و فرزندان او نباشند، همان بهتر که من نیز نباشم. «چو گودرز و هفتاد پور گزین/ همه پهلوانان با آفرین/ نباشد به ایران تن من مباد/ چنین دارم از موبد پاک یاد» مصرع اوّل از بیت دوّم دستکاری شده و معنایی کاملاً متفاوت یافته است.
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
این بیت به این شکل در شاهنامه است: «اگر سر به سر تن به کشتن دهیم به آید که گیتی به دشمن دهیم»
این بیت از زبان سپاهیان افراسیاب به او گفته میشود تا او را به جنگ با رستم ترغیب کنند و «دشمن» در این بیت یعنی ایرانیان. معنای بیت صرف نظر از گویندهی آن قابل تحسین است امّا اینکه رجزخوانی دشمنان خویش را خودمان به کار ببریم جای تأمّل دارد.
چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی
این بیت مشهور در هیچکدام از نسخههای معتبر شاهنامه نیست و جاعلان ظاهراً به قصد قربت یکی از احادیث نبوی را از زبان فردوسی سرودهاند.
زن و اژدها هر دو در خاک بِه جهان پاک ازین هر دو ناپاک به
این بیت فقط در یک نسخهی نامعتبر چاپ هند بوده که به تدریج به دیگر نسخهها راه یافته است پس از فردوسی نیست امّا یک نکتهی مهم دربارهی ابیات ظاهراً زنستیزانهی شاهنامه هست که باید به آن توجّه کرد. بسیاری از منتقدان به صرف محتوای این ابیات در برابر آن موضع میگیرند و سرودن آن را لایق فردوسی نمیدانند در حالیکه در نسخههای معتبر شاهنامه اشعار ناپسندی که دربارهی زنان باشد هم هست. نکته اینجاست که این اشعار از زبان شخصیّتهای شاهنامه گفته میشود نه خود فردوسی. اینکه فلان شخصیّت شاهنامه (مثلاً افراسیاب) دربارهی زنان فلان مطلب را بگوید به فردوسی ربطی ندارد و او باید راوی بیطرف سخنان آنها باشد. در واقع شخصیّتهای منفی شاهنامه با بدگویی دربارهی زنان به بهترین نحوی سرشت و منش خود را نشان میدهند و اگر جز این بود عجیب بود.
با گذشتوگذاری کوتاه چند بیت از بسیار بیت مجعول یا مشکوک را برگزیدم. به گمانم گرچه در بررسی و تصحیح نسخهها دستاوردهایی داشتهایم ولی در تحلیل محتوایی و بازخوانی اشعار هنوز راه درازی در پیش داریم؛ برای نمونه مثال اوّل و آخر را دوباره ملاحظه کنید.
درباره بند آخر:
پاسخحذفدر برابر این تفریط یک افراط وجود دارد و آن هم اینکه میگویند نظر فردوسی درباره زنان این بود که مثلا:
بدو گفت هركس كه بانو تويی
به ايران و چين پشت و بازو تويی
نجنبناندت كوه آهن ز جای
يلان را به مردی تويی رهنمای
ز مرد خردمند بيدارتر
ز دستور داننده هوشيارتر
همه كهترانيم و فرمان تو راست
بدين آرزو رای و پيمان تو راست
گذشته از اینکه سخن یکی از شخصیتهای شاهنامه است یک نوع تعمیم هم در آن هست گویی همه زنان چنین و چنان بوده اند.
دوگانه اثیری یا لکاته
حذفدقیقا
حذفبه به...
پاسخحذف۲۸ام هم روز خیامه