بردگان اشغالگران

یا: آرزواندیشی ویشی                                                                                       دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴

  

وقتی بخش فارسی پروپاگاندای اسرائیل با نقد روزنامه‌نگاران، آزادیخواهان و فعالان سیاسی و اجتماعی ایران روبه‌رو شد،‌ پس از ایراد اتّهام به فقط بخشی از منتقدان خود یعنی اصلاح‌طلبان حکومتی چشم بر دیگر منتقدان خود بست گویی وجود ندارند. این رسانه اصلاح‌طلبان را در کنار نظام و نه مردم خواند بدون اینکه از خود بپرسد کدام مردم؟ همان مردمی که به تهییج رسانه‌ی شما برای ریختن در خیابان وقعی ننهادند یا چند نفری که برای شما عکس و صوت و فیلم فرستادند؟ وقتی تحلیلگر اسرائیلی خود از ایستادن مردم ایران در برابر تهاجم خارجی می‌گوید، تعریف شما از مردم چیست؟


دفاع از رسانه‌بودن وقتی دشوار می‌شود که دقّت کنیم بخشی از منابع آگاه این رسانه مثلاً چنان از نیروهای سایبری سپاه و نام افراد آنان با جزئیّات سخن می‌گوید که شکّی باقی نمی‌ماند گزارش را سرویس اطلاعاتی اسرائیل نوشته است. حتّی اتّکا به منابع آگاه هم برای خود ضوابطی دارد. از طرف دیگر منبع مالی ولخرجی‌های آنان دیر یا زود فاش خواهد شد؛ یعنی همانطور که معلوم شد پشت رپرتاژ-آگهی‌های آنان برای عربستان و دفاع از تجزیه‌طلبان عرب یک شاهزاده‌ی سعودی خوابیده است، حالا هم فریفتن دیگر خبرنگاران با حقوقهای آنچنانی و چشم‌بستن بر جنایات اسرائیل بی‌علّت نیست، پس چاره چیست؟ اعتراف به جواز همکاری با قدرت خارجی برای رهایی «وطن».

 

این نوشته به همان عارضه‌ی «تحلیلگر ارشد» مبتلاست یعنی خطابش فقط با اصلاح‌طلبان است و می‌گوید که «دفاع از «حکومت مستقر» به معنای دفاع از وطن نیست» خوب در این مسأله کسی شکّی ندارد امّا اکثریّت قاطع آزادیخواهان از همان ابتدا بسته به نوع گرایش و تفکّر خود بر مرزبندی با نظام ولایی تأکید و به رغم آن تهاجم بیگانه را محکوم کردند. پس مبنای این نوشته از اساس باطل است. همانطور که میرحسین موسوی گفت همبستگی مردم (که شامل گروههای سیاسی مخالف تجاوز در داخل و خارج نیز می‌شود) به معنای تأیید شیوه‌ی حکمرانان نیست. حامیان این شبه‌اندیشه‌ حتّی توان نام‌بردن از امثال پرستو فروهر و زهرا رهنورد را ندارند که با بیانیّه‌هایشان به جنگ جنگ‌افروزان رفتند چون پیامدی جز روسیاهی برای آنان ندارد. 


در عین حال بررسی چند مثال نقض این نوشته پر بیراه نیست. نویسنده می‌گوید که دفاع از «حکومت مستقر» به معنای دفاع از وطن نیست، اگر چنین بود، باید کسانی را که از طالبان در افغانستان، خلیفه داعش در سوریه و عراق، هیتلر در آلمان یا رژیم ویشی در فرانسه (و پایین‌تر: موسولینی در ایتالیا) حمایت کردند، نیز وطن‌پرست بدانیم. درباره‌ی جمله‌ی اوّل و اساسی این ادّعا در بند بالا نوشتم ولی بگذارید ببینیم مثالهای او تا چه حد برای نتیجه‌گیری او مفیدند.

 

تمام این مثالها حکومتها یا شبه‌حکومتهایی بودند که با حمله‌ی خارجی روبه‌رو شدند ولی با تفاوتهایی فاحش با نظام فعلی ایران. خلیفه‌ی داعش اصلاً حاکم بر یک سرزمین ملّی نبود و به «وطن» اعتقادی نداشت، یک عراقی شورشی بود که در سوریه و عراق مناطقی را تصرّف کرد و عملاً در برابر دو حکومت مستقر این منطقه ایستاد. هیتلر و موسولینی به خاطر اینکه حکومتهایی خودکامه و ضدّبشری بودند با تهاجم روبه‌رو نشدند بلکه پس از اینکه به کشورهای دیگر حمله کردند و سرزمینهای بسیاری را تصرّف کردند با واکنش متّفقین روبه‌رو شدند (امریکا تا مدّتها از دخالت در جنگ پرهیز می‌کرد تا زمانی که حمله‌ی ژاپن به پرل‌هاربر انگیزه‌ی لازم را به آن کشور داد). اگر چنین نبود، حمله به کشورهای آنان نیز نادرست بود و خود مردم آلمان و ایتالیا باید برای رهایی از حاکمان خودکامه‌ی خود آستین بالا می‌زدند و دست‌بالا باید از اپوزیسیون این دو کشور حمایت غیرنظامی می‌شد. طالبان در افغانستان نیز پس از خودداری از تحویل سران  القاعده که به امریکا حمله کرده بودند به هدف تهاجم امریکا تبدیل شد،‌ نه به‌خاطر نوع حکومت خود و شیوه‌ی رفتار با مردم. 

 

همانطور که می‌بینید نویسنده حتّی در آوردن چند مثال ناقابل هم ناتوان است ولی بامزّه‌ترین مثال او حکومت ویشی در فرانسه است. حکومت ویشی حکومت دست‌نشانده‌ی آلمان در فرانسه بود، یعنی خود برده‌ی اشغالگران بود، نه «حکومت مستقر» در فرانسه. نزدیک‌ترین مثال در تاریخ معاصر ایران به حکومتی که پس از اشغال در هماهنگی با اشغالگران بر سر کار آمد، شخص محمدرضا پهلوی بود که متفقین پس از اشغال ایران، پدرش را با استعفایی اجباری برکنار کردند و او را به جایش نهادند. بعدها نیز در برابر حکومت ملّی دکتر مصدّق به روایت اسناد و اعتراف خودشان دوباره او را روی کار آوردند. در واقع «پنجاه‌وهفتی‌ها» در برابر یک حکومت دست‌نشانده انقلاب کردند. نویسنده از «همکاری با قدرت خارجی» می‌گوید ولی آن قدرت خارجی -پس از سرنگونی فرضی- کسی را برای حکمرانی می‌پسندد که هماهنگ با خود باشد،‌ درست مثل حکومت ویشی. 

 

اگر اسرائیل به اعتراف نویسنده در پی اشغال خاک ایران نبود، پس آوردن مثال از کشورهایی که با حمله‌ی دیگران به خاکشان روبه‌رو شدند چه وجهی دارد؟ زمینه‌سازی برای حمله‌ی دوّم و شاید گسترده‌تر چون اوّلی نتیجه‌ی عکس داد. تحلیلگر ارشدی که ده‌ماه برای حمله‌ی اسرائیل زمینه‌چینی کرد حالا در آرزوی حمله‌ی دوّم قلم می‌زند. بعید می‌دانم کسی فریب آن «متأسّفانه‌»ی اوّل متن را بخورد، پروژه‌ی تازه است برای مخاطبانی با ضریب هوشی در حدّ خودش. حقیرترین عضو «ناسیونالیسم بردگان» شرف دارد به همه‌ی بردگان اشغالگران.

۴ نظر:

  1. تا زمانی که لطایف را نگویید یا از این طرف بام افتاده اید یا از آن‌طرف. می‌گویید بین دفاع از وطن و دفاع از حکومت فرق هست ولی‌ضمنی‌ از حکومت بعنوان حکومت معقول و ملی دفاع می‌کنی. مگر آقای خامنه‌ای حاکم بر یک سرزمین ملّی است (ایشان ولی امر مسلمین جهان هستند) و به «وطن» اعتقادی دارد؟، (مگر اینکه به سود نظامش باشد.) البته «اسلام» هم قربانی دیگری‌ست برای حفظ قدرت چنان که افتد و دانی.

    از سوی دیگر، حکومت ایران خود چقدر به قوانین بین‌المللی بواقع و جدی پایبند است؟ شاید گروگان‌گیری از مهمانان، و حمله به سفارت‌ها، ترور مخالفان در خارج، آتش‌سوزاندن در منطقه و خرابکاری در روند مقاومت صحیح، شعار محو اسرائیل و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از تریبونهای رسمی (بهمراه مامور روی اهمیت هسته‌ای شدن) توجیه تجاوز خارجی نیستند ولی تمام اینها مخالف قوانین بین‌المللی و تحریک‌کننده‌ و نگران‌گننده قدرتهای خارجی هم هستند. همین مقاله عدم درک متقابل ایران و اسرائیل خیلی خوب بود. وقتی حکومت خود به هیچ چیز پایبند نیست و آنرا علناً با رفتار خود جار می‌زند، چه انتظاری از دیگر کشورها هست؟

    پاسخحذف
  2. از ویشی تا تحلیلگر ارشد فقط سه نقطه فرق است :)))

    پاسخحذف
  3. چطور میشه موشک و بمب و ....اسراییل به منزل مسکونی، بیمارستان، امبولانس، خیابان، پالایشگاه، زیرساخت‌ نظامی و....در داخل خاک ایران بخوره اما به ایران نخورده باشه؟!
    چطور میشه بیش از هزار نفر ایرانی از سرباز وظیفه تا فرمانده و غیر نظامی و پزشک و دانش‌اموز ... کشته بشن اما به وطن حمله نشده باشه؟
    اون روضه‌ای که نویسنده مقاله سمی اینترنشنال خونده از سر صداقت نیست ما اون روضه رو زندگی کردیم اما واضح هست چاره خروج از این وضع فلاکت‌بار بمب و موشک و تجاوز اسراییل نیست.

    اگر اون نویسنده سمی و کسانی که چشمشون رو بر جنایات اسراییل بستن قدرت داشته باشن هیتلر رو روسفید خواهند کرد.

    بله ما از نظام بیزاریم و سیاست‌هاش رو ویرانگر می‌دونیم اما وقتی اسراییل حمله کنه از همین نظام و نیروهای مسلح ایران حمایت می‌کنیم چون نمی‌خوایم کشور دچار اشوب و تجزیه و...بشه
    هر وقت شر دشمن خارجی رفع شد بعد مشکلات خودمون رو در داخل حل می‌کنیم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نیازی به تایید حمله اسرائیل نیست ولی نیازی به تایید و حمایت جمهوری اسلامی هم نیست ...بیشتر مردم هم از همین طبقه هستند و هر چی از جو روزا های ابتدایی میگذره به این افراد بیشتر هم خواهد شد ......

      نیازی نیست با داخلی و خارجی کردن و طبقه بندی های این چنینی یک قاتل را از قاتل دیگر بهتر نشون داد

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics