به سیاست‌کشیدن

تأمّلات بابلی -۲                                                                                     چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴

 

۱- سیاست از آنجا که عرصه‌ی اعمال قدرت است اگر ذاتاً هم شر نباشد، خواه‌ناخواه به سبب خطاپذیربودن انسان به شکل عرضی با شر آمیخته می‌شود. پس به «سیاست‌کشیدن» در این یادداشت چیزی است شبیه «به کثافت‌کشیدن».

 

۲- به سیاست‌کشیدن یعنی چیزی را که مستقیماً ربطی به سیاست ندارد به زور آلوده به آن بکنیم و بعد با سیستم ارزشی صفر و یکی خود به داوری درباره‌ی آن بنشینیم و حکمی معمولاً منفی صادر کنیم.

 

۳- تاریخچه‌ی هیاهوی گیجان بابلی در این یک مورد خاص خیلی طولانی است و من هم گهگاه نیشتر به جهل مشترک همج رعاع زده‌ام. سیاسی‌کردن تیم ملّی فوتبال یکی از آنها بود که جماعت سروصدایی راه انداختند که می‌شد مثلاً درباره‌ی تیم ملّی والیبال یا هر یک فعالیّتهای هنری و ورزشی ایران نیز راه انداخت. 

 

۴- از دید آستیگمات گلّه‌وار سیاست‌زدگان هر فعالیّت حتّی غیرسیاسی در ایران به نوعی به تداوم نظام کمک می‌کند که این روزها «سفیدشویی» هم به آن می‌گویند. این گلّه در زمان اکران فیلمهای کیارستمی در خارج چند نفری بودند که پلاکارد به دست می‌گرفتند و بیرون سالن نمایش می‌ایستادند و حالا زادوولد کرده‌اند و بیشتر شده‌اند.

 

۵- در سالهای انتهای حکومت پهلوی سینما تقریباً مرده بود.  فیلمهای هنری که یا مجال اکران چندان نداشتند یا درگیر سانسور بودند. فیلمفارسی‌ها نیز به شدّت افت کرده بودند و شکست پشت شکست می‌خوردند. با این حساب مثلاً «پیرپسر» که حتّی در زمان جنگ دوازده‌روزه تماشاگر داشت و به پدیده‌ی فیلمهای امسال تبدیل شد نقضی بر ایده‌ی به بن‌بست رسیدن همه‌چیز نیست؟

 

۶- همایون شجریان سالهاست که در پی اجرای خیابانی و همگانی است. از آنجا که اینجور کنسرتها معمولاً موسیقی پاپ ارائه می‌کنند،‌ ارائه‌ی موسیقی دستگاهی ایران در این رویداد می‌توانست نقطه‌ی عطفی در آشتی مردم با موسیقی اصیل ایرانی باشد.

 

۷- از زمانی که به یاد دارم کسانی بودند که عمر حکومت را حداکثر تا یکسال دیگر حدس می‌زدند. تایتانیک نظام ولی سالهاست که کج‌دار و مریز خودش را نگه داشته است. فرض کنیم که تایتانیک در حال غرق هم باشد، خوب با موسیقی غرق شود. چرا باید اجرای موسیقی را به بعد از غرق‌شدن موکول کرد؟ دیگر فعالیّتهای ورزشی، هنری و اجتماعی چطور؛ آنها هم سفیدشویی است؟

 

۸- اگر این کنسرت برگزار می‌شد تکلیف کسانی که به تماشا می‌آمدند (و هنوز می‌توانند بیایند، در میدان آزادی یا جای دیگر) چه؟ آنها «مردم‌» نیستند؟ چه کسی به وبزیان اسیر مجاز نمایندگی داده که از طرف مردم حرف بزنند؟ پسران و دخترانی که به ورزشگاههای فوتبال می‌روند، چطور؟

 

۹- هنر،‌ ادب،‌ ورزش و دیگر فعالیّتهای اجتماعی برای یک جامعه‌ی پویا و در حال پوست‌انداختن لازم است و نمی‌توان هیچکدام را به هیچ بهانه‌ای به حال تعلیق درآورد. حتّی یک جامعه‌ی در آستانه‌ی تغییر نیز نیاز به تمدّد اعصاب دارد. محمّدرضا شجریان در یکی از آخرین گفتگوهای خود گفت: «خود ِخواندن ترانه، ‌موسیقی ریتمیک و چهارمضراب یک نوع مبارزه و دفاع از جامعه در برابر چیرگی سیاست بوده است. ضمن اینکه مبارزه اجتماعی را پیش می‌بریم،‌ باید زمانهایی برای تازه‌شدن وجود داشته باشد. زمانهایی برای اینکه نگذاریم سیاست همه‌ی ساحتهای زندگی ما را در بر بگیرد.»

 

۱۰- هر وقت هیاهوی بابلیان راه افتاد اصل بر این است که هذیان‌گویی بی‌ارزشی بیش نیست مگر اینکه خلافش ثابت شود. 

  

پیشین: پنجاه‌ثانیه‌ای‌ها و فردوسی

۲ نظر:

  1. چقدر باید ادم مریض باشه که جلوی کار و حرفه دیگری رو بگیره و مانع از حال خوش و شادی هزاران نفر بشه.

    مگه این لشگر فحاش در وضعیت فعلی یا جنگی شغل و حرفه‌شون رو در راستای اهداف موهوم خودشون رها کردن که هنرمندها باید حرفه خودشون رو بابت اهداف اونها تعطیل کنن؟ اصلا شاید گروهی نمی‌خوان با اهداف لشگر فحاش همراه بشن.یعنی همراهی حتی برای کنسرت رفتن یا نرفتن با اجباره؟ ماشالا به این همه رواداری چه دموکراسی ازش در بیاد!صد رحمت به همین نظام!

    هیچ ادمی در کره خاکی پیدا نشده که با دو ساعت کنسرت دیدن حافظه‌ش پاک بشه و مشکلات رو فراموش کنه پس این تاثیراتی که از یک اجرا ردیف می‌کنن مهمل هست

    اتفاقا هر گونه فعالیت جمعی و فرهنگی بسیار مثبت هست و تنش‌ها رو کم می‌کنه و باعث میشه پیوندهای اجتماعی تقویت بشه

    پاسخحذف
  2. دم اون خدا بیامرز گرم باز یک استادیوم ساخت چند گروه سرش بحث کنند بعد 4 دهه که آیا کنسرت اجازه برگزاری بدند یا ندند!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics