ایماگویه‌های ایوان کلیما

                                                                                                                    شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴

هیچ اندیشه ای در این دنیا آنقدر خوب و خیر نیست که بتواند تلاش متعصبانه برای به‌کرسی‌نشاندن آن اندیشه را توجیه کند. تنها امید نجات در این دوران، تساهل و تسامح است.

 

خیلی بهتر است که امید واهی تو را آرام کند تا اینکه  سیاهی محض به تو دهن‌کجی کند.

 

نابودکردن آسان‌تر از ساختن است، و به همین دلیل است که بسیاری از مردم آماده‌اند تا علیه آنچه نمی‌پذیرند تظاهرات کنند. امّا اگر کسی از آنها بپرسد که به جایش چه می‌خواهند، چه خواهند گفت؟

 

عدالت چه‌بسا انتقامی است که خود را در پوششی از اصول والا پیچیده است.


من به قدرت شگفت‌انگیز ادبیات و به‌طورکلی تخیّل انسان پی برده‌ام: اینکه مردگان را زنده کند و زنده‌ها را از مرگ بازدارد.

 

ترس لمس مرگ است؛ مرگی که وجودش را به ما یادآوری می‌کند.

 

حیوانات یک ویژگی دارند که آنها را از انسان‌ها خیلی جلوتر قرار می‌دهد: آنها ریا نمی‌کنند و لازم نیست جلو آنها تظاهر کنید.

 

روزهای خوش کودکی زمانی بود که همه چیز پیش روی ما آشکار به نظر می‌رسید؛ زمانی که جزئی‌ترین وقایع می‌توانستند به عنوان رویداد تعبیر شوند و هر برخورد تصادفی بینش‌های تازه‌ای را در ما ایجاد می‌کرد.

  

یک اثر ادبی واقعی فریاد اعتراض خالقش علیه نسیانی است که بر او، بر پیشینیان و معاصرانش، و بر زمانه‌اش و زبانی که به آن صحبت می‌کند سایه افکنده است. یک اثر ادبی چیزی است که مرگ را به چالش می‌کشد.

 

پیشین: ایماگویه‌های والت ویتمن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics