یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
پیش از اجرای مکانیسم ماشه، وعدهی کماهمیّتی آن از زبان سیاستمداران ایران به گوش میرسید و وعید به بنبست رسیدن نظام از زبان مخالفانش که همراه با نوعی شادمانی آشکار هم بود. آنچه اتّفاق افتاده ولی از زمین تا آسمان با آنچه تصوّر میشد فرق میکند. اثرات کوتاهمدّت بازگشت تحریمها -البتّه با تمهیدات دولت- تا حدّ زیادی مهار شده ولی نکته بر سر بازتاب خارجی آن است که پروندهی ایران را به استعارهای از رویارویی منتقدان سلطهی کشورهای غرب بر جهان و به ویژه سازمان ملل تبدیل کرده است.
نمیدانم رویارویی آشکار مسکو و پکن با یک روند رسمی سازمان ملل چقدر سابقه دارد ولی مخالفتی تا این حد صریح به گمانم بیسابقه باشد. صدای مسکو بلندتر است چون خود درگیر جنگ اوکراین و به نوعی با ایران همدرد است و پکن هم نگاه به آینده دارد و چهبسا در مورد تایوان خود به کندکردن تیغ بلوک غربی شورای امنیّت نیاز داشته باشد.
گذشته از این دو کشور اجماع ۱۲۰ کشور از کشورهای غیرمتعهّد در مخالفت با بازگشت تحریمها تا حدّ زیادی اثرگذار بودن آنها را از بین برده است. کار به جایی رسیده که کشورهای اروپایی با خوشحالی از همراهکردن ده کشور با خود میگویند در حالیکه باید داستان برعکس باشد و کشورهای متمرّد از تحریمهای سازمان ملل شناسایی شوند. نظم تازهای که عمدتاً زیر نظر چین در پیمان بریکس و سازمان شانگهای در حال توسعه است مورد ایران را به الگویی از رویارویی آینده با امریکا و همپیمانانش بدل کرده تا رسماً پایان جهان تکقطبی را اعلام کرده باشد. اصطلاح تکقطبی اینجا به معنای یک کشور نیست بلکه مجموعهای از کشورهای با نظام ارزشی کمابیش مشترک را نمایندگی میکند.
تفسیر اکثریّت کشورهای جهان از قطعنامهی ۲۲۳۱ این نیست که ایران یا هر کشور دیگری صرفاً به خاطر بدگمانی غرب از برخی امکانهای خود مانند غنیسازی صرفنظر کند، در حالیکه تفسیر غرب کاملاً فرق میکند. گروسی هم اخیراً گفته که احتمال ساخت سلاح اتمی در ایران کاملاً از بین نرفته است یعنی صرف تعهّد عملی ایران و نبود شواهد میدانی کافی نیست بلکه به چیزی بیشتر نیاز است که در هیچ قانون بینالمللی نیامده و آن را صرفاً خواست امریکا و همپیمانانش تعیین میکند.
از لحاظ اقتصادی فعّالشدن مکانیسم ماشه حتماً همراه با فشارهایی خواهد بود ولی جایگاه ایران پس از مخالفتهای دیگر کشورها با بازگشت تحریمها از لحاظ سیاسی بهبود یافته است. گرچه شاید برخی این موقعیّت را -از آنجا که به نفع نظام ولایی است- نپسندند ولی کارنامهی غرب در جنگ دوازدهروزه بسیار تیره است؛ حمایت از رژیم فاشیست اسرائیل، مشروع دانستن حملهی امریکا به مراکزی که کاملاً زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود و درخواست کاستن برد موشکهای ایران که به معنای خلع سلاح ایران در برابر اسرائیل است به همراه سکوت دربارهی توان اتمی اسرائیل نشان داد که دموکراسی و حقوق بشر صرفاً ابزارهایی در خدمت منافع کشورهای اروپایی است. منتقدان واقعی نظام اگر به آنها بدبین هم نباشند، نمیتوانند دل به حمایت چنین کشورهایی ببندند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.