جانی دپ در مصاحبهای گفته بود که از آنجا که آسایش طلب است، نه روزنامه میخواند نه تلویزیون نگاه میکند. از کتابها هر کدام را که میخواهد میخواند و از موسیقی همچنین. با مد روز و آنچه رسم است کاری ندارد و خلاصه جهان خودش را به دست خودش ساخته و اجازه نمی دهد که رسانهها برایش تصمیم بگیرند که به چه بیندیشد.
حالا شما تصوّر کنید که یک سال تمام راه هر خبری را بر خود ببندید مثلاً اصلاً ندانید که در عراق چه گذشته یا در ایران پس از دولت جدید یا هر اتّفاقی که میافتد. هر روز از خواب بیدار شوید و آنچه دوست دارید از کتابخانهی خود بردارید و بخوانید و گنجینههای ادب جهان را مرور کنید یا هر کاری که روزمرّگی به شما اجازهی آن را نمیدهد، این آیا تصویری فریبنده از زندگی دلخواه نیست؟
در اینجا دو نکته مطرح است؛ یکی اینکه بله من در مطلب ِ« کارهایی برای نکردن» هم گفتم که بسیاری از کارهای روزانهی خود را بهراحتی میتوانیم حذف کنیم بیآنکه آسیبی به ما وارد شود ولی این بیخبری مطلق هرچند آرامشی مصنوعی به ما میدهد ولی تفریطی در مقابل افراط ِخود را در معرض اخبار رسانهها قرار دادن است. به گمان من این شیوه انتخابگری ما را از بین میبرد و شبیه رهبانیّت در ترک دنیاست .
دوّم اینکه آیا این کار به خطر مواجهه ناخواسته با حقیقت پس از آنکه چندی از آن دور بودیم میارزد؟ دپ این کارها را آگاهانه می کند، درفیلم «خداحافظ لنین»- اگر اسمش درست به خاطرم مانده باشد- مادر قهرمان فیلم که کمونیستی دو آتشه است، درست قبل از خراب شدن دیوار برلین سکته میکند و وقتی به هوش می آید که دیگر از کمونیسم در آلمان شرقی چیزی به جا نماندهاست. از آنجا که اخبار ناگوار برایش بد است پسرش با جعل اخبار خارج از اتاق و اینکه کمونیسم با قدرت به مسیر خود ادامه میدهد او را در دنیایی از اخبار خوشایند ولی قلّابی محصور میکند، تا اینکه یک روز اتفاق ناگوار میافتد و میفهمد آنچه نباید بفهمد. اصحاب کهف در قرآن پس از سیصد سال که به جامعه برگشتند در مقابل تغییرات دوام نیاودند و دوباره آرزوی مرگ کردند، این شاید برای هر کسی که آگاهانه با دوری از حقیقت در پی آسایشی جعلی باشد اتّفاق بیفتد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.