آنها که دیده از رخ جانانه بسته اند بر آفتابْ روزن کاشانه بسته اند
عاشق چرا دلیر نباشد به سوختن کزشمعْ نخل ِماتم پروانه بستهاند
بررویِخویشتن در حاجت گشودهاند برسائلآنکسان کهدرخانهبستهاند
بگذرزکفرودین که بهمقصدرسیدگان اوّل نظر ز کعبه و بتخانه بسته اند
لعن ِ یزیدْ تلخی ِ حرمت ز مِی برد بررویما عبث در میخانه بستهاند
فردا جواب ساقی کوثر چه می دهند آنها که آب بر لب ِ پیمانه بسته اند
صائب حضوراگرطلبی ترک عقل کن کایندربهرویمردم فرزانهبستهاند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.