لذّت دیدن فیلم در سینما چیزی است که هرگز در تنهایی به دست نمی آید. تجربهی غریب شلیک خنده یا اعتراض یا سکوتی از سر حزن یا لحظات عاطفی در جمع طعمی دیگر دارند. در سالن سینما انگار هم انرژی به دست می آوریم و هم آنرا از دست می دهیم که در لحظه ی خروج گونه ای سبکی یا پالایش روانی یا شاید همان کاتارسیس یونانیان را حس می کنیم . این احساس جمعی با پر رنگ شدن فردیّت در خطر است و شما هم مانند من اصطلاح سینمای خانوادگی را شنیده اید که به نظر من پارادوکسیکال است مثل جنگل ِ تک درخت.
همین اتّفاق سر کلاس درس می افتد در واکنش ها، ترس ها و خنده هایی که باعث به جا ماندن خاطراتی شیرین از دوران درس و مدرسه میشود. تظاهرات و اعتراضات جمعی جلوه هایی دیگر از این روح جمعی اند که گویی در آنها یک روح یا روان بیشتر نیست ولی در اندام های زیادی تکثیر شده است. انقلابها نمونهی آشکار این همسویی جمعی اند که شور و هیجان ِآن حتّی برای مخالفان انقلاب، چه کسانی که با یک انقلاب خاص مخالف باشند چه کسانی که اصولاً با هر انقلابی مخالفند، جالب توجّه است.
در کشورهایی که به ثبات رسیدهاند چه از لحاظ تمدّنی یا همگامی با موج مدرنیسم و شاخههای انتقادی آن چه از لحاظ اجتماعی، اگر فردیّت گسترش یافته، ولی جادوی جمعی در همایشهای ورزشی و هنری همچنان حفظ شده، امّا در کشورهایی که در میانهی این راهند ، غلبه ی فردیّت بر جمع، توازن ِجامعهی آنها را تهدید می کند.
در ایران ِاوایل دهه ی شصت، بالای صد هزارنفر برای مسابقهای ورزشی می آمدند ولی امروز اینطور نیست. سینماها خالی هستند و فیلمهای پرفروش به مدد قیمت بالای بلیطها می فروشند ولی در قیاس با گذشته از آمار سینماروها کاسته شده است. این صرفاً یک امر اقتصادی نیست، بر جامعه شناسان و مردمشناسان است که با مطالعاتی دقیق ریشهی این پناه بردن به درون را در اجتماع ما بیابند و به فکر علاج باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.