احادیث یکی از منابع دینی هستند که خصوصاً در تشیّع نقش مهمی را در شکل بخشی به اندیشهی دینی ایفا می کنند. رد یا قبول یک حدیث می تواند به دگرگونی بزرگی در تفقّه یک فقیه منجر شود. به این نکته دقّت کنیم که تئوری ولایت فقیه بر مبنای چند حدیث، و در اصل یک حدیث ِمهمتر شکل گرفته است. غیرِ موثّق دانستن این احادیث یا برداشتی متفاوت از یک واژه می تواند همهی این نظریّه را با خطر مواجه کند. برای مثال در مهمترین ِآنها که آقای خمینی به آن استناد کرده، فقیهان وارثان ِامامان به شمار میآیند در مسائلی از جمله: حُکم. ایشان حُکم را به معنای حکومت گرفته ولی فقیه دیگری اگر آنرا به معنای حُکم دادن یا قضاوت بگیرد، از اساس معنای آن تغییر می کند. این در صورتی بود که درست بودنِ آن حدیث را بپذیریم و گرنه که کار به اینجا هم نمی کشد.
صالحی نجف آبادی از عالمان دینی دگراندیشی بود که پیشتر دربارهی او و کتاب معروفش «شهید جاوید» که برداشتی متفاوت از حادثه کربلاست، نوشته بودم. ایشان کتابی بسیار خواندنی دارد به نام« حدیث های خیالی» که چکیدهای از مهمترین مقالهاش را اینجا می آورم. ایشان در این مقاله نشان می دهد که چگونه به دلیل اشتباه سهوی یکی از بزرگترین عالمان دینی تشیّع احادیثی نادرست به یکی از امامان شیعه نسبت داده می شود که تا زمان ما این اشتباه ادامه دارد.
داستان از این قرار است که شیخ طوسی وقتی تفسیر « تبیان» را می نوشته هر جا می خواسته از طبری- همان محمّد بن جریر طبری معروف، صاحب کتاب تاریخ طبری- نقل قول کند، نام او را با کنیهاش می آورده و می گفته: ابوجعفر چنین گفت. کاتبان و ناسخان ِتفسیر تبیان هر جا به این کنیه می رسیدند فکر می کردند منظور از ابوجعفر، امام موسی کاظم است- چون کنیهی ایشان هم همین بوده-، پس یک (علیه السّلام) هم جلو آن می گذاشتند. عالمان دیگر ِپس از او خصوصاً شیخ طبرسی وقتی به این کتاب مراجعه می کردند با دیدن این علیه السّلام به اشتباه می افتادند و فکر می کردند که نظر ِشخصی ِیک عالم دینی جایزالخطا –یعنی طبری- حدیثی موثق و لازم الاتّباع از امام کاظم است و بدینوسیله احادیث زیادی از قول ایشان نقل می شود که صحّت ندارد. تا زمان ما این اشتباه گسترش پیدا کرده و گویا بعضی از اینها تا تفسیر المیزان طباطبایی هم نفوذ کرده است.
صالحی نجف آبادی پس از ذکر حداقل بیست مورد که او یافته و یافتن بقیه را به عهدهی دیگران گذاشته سؤالاتی را طرح می کند که با دیدن این مورد که اشتباه را عالمی برجسته مثل طبرسی انجام داده، نباید دید وضعیّت سایر روایات چگونه است؟آیا این اشتباه در جاهای دیگر رخ نداده است؟آیا در جاهای دیگر راویان نظر خود را به عنوان نظر امام معصوم- سهواً یا عمداً- نیاوردهاند؟ پس از این بحث، وی برخی کسانی را که به صورت حرفه ای جعل حدیث می کردند نام می برد به ویژه گروهی که در میان یاران امامان نفوذ می کردند و به بهانه رونویسی ونسّاخی کتابهای آنان را می گرفتند و با زیرکی برخی احادیثِ نادرست را در میان آنها وارد می کردند که جوینده می تواند به خود ِکتاب مراجعه کند.
صالحی نجف آبادی به دلیل همین شیوهی نقّادانه جایی در نظام حوزه نیافت و خود به تحقیقات خویش ادامه داد که خوشبختانه الآن در دسترس است. برای پی بردن به متفاوت بودن ایشان به جز جلد ِکتاب که چهرهی خندانش را نشان می دهد، پیش از حتّی خواندن مقدّمه یا فهرست، دیدن تقدیم نامه کافیست. او این کتاب را به پاس زحمات همسرش که محیطی امن و آرام برای پژوهشهای وی فراهم کرده، به وی تقدیم می کند که چنین کاری میان عالمان حوزه رسم نیست. در آینده بیشتر از او خواهم نوشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.