هنر که روزگاری آتش پرومته بود، هنر که روزگاری تاوان دست یافتن بدان هزار گونه رنج بود، جانخراشتر از زخم عقابی که سینهات را بدرد، هنر که روزگاری خاکستر ققنوس بود که میبایست در آتش احساس خود بسوزد، اکنون بازیچهی دست گروهی هنرمندنما شدهاست که به ضرب تبلیغات، برای ذهنهای بیمار ِاسنوب و بازارهای گرم اسنوبیسم خوراک تهیه میکند. قرن، قرن ِنوابغ است کیف کنید دوستان! در قرنی زندگی میکنید که از همهی چاهکهای عمومی ِبازار نابغه میجوشد: نوابغ ماشینی؛ عینهو جوجههای ماشینی چاق و سرحال، نوابغ کیلویی؛ محصول تشعشعات رادیو اکتیو. دنیا، دنیای نور و رنگ و صداست. نوابغ الکترونیک. دنیا، دنیای الکترونیک است. زندهباد نوارهای مغناطیسی! زندهباد شیرتوشیریسم! کسی به کسی نیست؛ بشتابید! بشتابید!
لالایی با شیپور- گزینگویههای احمد شاملو- ایلیا دیانوش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.