لحظاتی هست که با جهان هماهنگ پیرامون ما- یا آنچه سعی می کنیم به خود بقبولانیم هماهنگ است- نمی خواند و گونهای خارجخوانی است امّا متفاوت. بعضی خاطراتی را که پیشتر نوشتم از همین جملهاند. وقتی گاهی به کسانی که آنجا بودند و دیدند یادآوری میکنم که چیزی از آن روز به یاد میآورند یا نه؟ میپرسند مثلاً چه چیزی را باید به یاد بیاوریم؟ به نظر میرسد که برخی لحظهها هستند که این جهانی نیستند و از همان جا که بیایند به آنجا برمیگردند یا ما ترجیح میدهیم آنها را نادیده بگیریم و فراموش کنیم. ولی من این گونه لحظات را سرمایهی خود میدانم و میکوشم آنها را در زمین ناخودآگاه خود بکارم. یقین دارم زمانی جوانه میزنند و چیزی به من خواهند آموخت.
سر فیلم « هامون» به عارف مردی احتیاج داشتند که بتواند نقش دوست و مُراد ِحمید هامون را بازی کند و مهرجویی بازیگران آن زمان را نمیپسندید. شکیبایی در خاطراتش که همین اواخر برای اوّلین بار بیان کرد گفت که ناگهان دیدیم مردی از راه رسید و گفت: شما به من نیاز دارید. گویا اسمش هم همین بود: علی عابدینی. مهرجویی دید و گفت: اصل جنس است. در گفتوگوهای پشت صحنه از او پرسیدند از کجا فهمیدی که ما به تو احتیاج داریم؟ گفت: من تنها هستم و در طبیعت زندگی و سفرمیکنم. چند آبادی پایینتر چشمهای با من حرف زد و گفت که آنجا گروهی درحال فیلمبرداری هستند و دنبال کسی مثل تو میگردند، برو و به آنان کمک کن! با تعجّب پیش مهرجویی رفتند و گفتند این بابا حرفهای عجیب و غریب میزند و می گوید طبیعت مرا برای کمک به شما فرستادهاست. مهرجویی با خونسردی همیشگیاش گفت: خوب « تیم ورک» یعنی همین دیگه!
تجربه به من نشان داده که عموم مردم از این لحظات استثنایی میگریزند چون نظم جعلی ذهنی آنان را بر هم میزند. شایگان چه میشد در جلسات بعدی با طباطبایی خواستار معلّمی وی نه در فلسفه بلکه در علمی که آن روی سکّه را نشانش دهد میشد؟ مهرجویی به گفتهی خود برای فرار از روزمرّگی و رخوت فکری کتابهای فلسفی و روان شناسی و رمان میخواند. جای دیگری از اینکه مدّتهاست اتّفاقی در ذهنش نمیافتد تا تحوّلی دیگر را در زندگی و هنر تجربه کند، گله میکرد. غافل از اینکه«اتّفاق» خودش با پای خودش دنبال او آمد ولی او نام آن رخداد غریب را« تیم ورک» گذاشت. او باید در دامن مردی میآویخت که با سنگ و رود و باد حرف میزد و جواب میشنید. این بار فیلم هامون را دیدید با دقّت بیشتری علی عابدینی را تماشا کنید چون پس از اتمام فیلمسازی همانطور که پیدایش شد، رفت و دیگر کسی او را ندید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.