خطر سیّد حسین‌ها




با اندکی دقّت در مخالف‌خوانهای معروف علمی – سیاسی امروز، سه دسته در میان آنها پررنگ‌تر می‌نمایند. یکی استادان علوم انسانی و الهیّات غیر معمّم بی‌اعتنا به سیاست بلکه منتقد دخالت مذهب در سیاستند. آنان از جایی که خود را وارث میراث فرهنگ اسلامی می‌دانند به خودی خود خطرناکند چون ادّعای حکومت مذهبی- فلسفی- عرفانی موجود این است که برآیند طبیعی نیروهای علمی- مذهبی است و مدارکی بس قوی بر لزوم یکی بودن دیانت و سیاست دارد وهرکه خلاف این بگوید عنصری نامطلوب خواهد بود. بارزترین چهره‌ی این دسته سیّد حسین نصر است. او مدّعی است که پرچمدار فلسفه و حکمت اسلامی در عصر حاضر است چون علّامه طباطبایی در آخرین روزهای حیات خود در گوش کسی گفته این پیغام را به آقای دکتر نصر بدهید که تنها امید برای نگه داشتن شعله‌ی چراغ حکمت جاودن در ایران اوست- و نه دیگر شاگردانش- و روزی باید دوباره آنرا در ایران برافروزد. خوب این یعنی بودن کانون حکمت خارج از محدوده‌ی سیاست که برای برخی اصلاً خوب نیست.


گروه دوّم روحانیون غیرسیاسی و دارای افکار علمی مخالف با اندیشه‌ی رسمی رایج هستند. بارزترین چهره‌ی این افراد در گذشته دکتر مهدی حائری یزدی، مؤلّف کتاب معروف« حکمت و حکومت» بود. این عدّه به دلیل پرهیز از سیاسی شدن نزد عوام خیلی شناخته شده نیستند برای مثال بسیاری نام کسانی مانند دکتر آیت‌الله محمّد صادقی تهرانی – با نظرات فقهی و تفسیری متفاوت- را نشنیده‌اند. امروز سیّد حسین مدرّسی طباطبایی را می‌توان نماینده‌ی بارز این گروه دانست که علیرغم فضل و کمال راهی به رسانه‌های رسمی پیدا نمی‌کنند و ناشناخته باقی می‌مانند.


سوّمین گروه روشنفکران دینی- اعمّ از روحانی و غیر آن- هستند که به دلیل درگیری در امور سیاسی از معروفیّت بیشتری برخوردارند. میان آنها سیّد حسین می‌شناسید؟ سیّد حسین حاج فرج الله دبّاغ معروف به عبدالکریم سروش بارزترین فرد این گروه است. محصّل بسیار خوانی که تازه به هنگام آخرین امتحان سال چهارم متوسّطه( 15 خرداد42) با سیاست برخوردی عینی یافت. تحصیل کرده‌ی انگلیس است و علاوه بر داروشناسی، فلسفه و تاریخ علم خوانده است. تقدیر اینگونه خواست که او و مجتهد شبستری بر سر جسد دکتر شریعتی در لندن حاضر باشند تا به گونه‌ای نمادین، تکامل روشنفکری دینی با مرگ یکی و تولّد دیگران مصادف شود.


وقتی سرشناسان سه گونه تفکّرمخالف‌خوان امروز سه« سیّد حسین» باشند یعنی لابد در این نام رازی نهفته است پس به ارباب قدرت توصیه می‌کنیم که در گزینش‌ها و ردصلاحیّت‌های دانشگاهی در علوم حسّاس، عاملی به نام« سیّد حسین نبودن» را نیز از این پس مورد لحاظ قرار دهند. به هر حال سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند، چرا آدم غفلتی کند که بعد موجب پشیمانی شود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.