دیروز نرسیده به یک بعداز ظهر و اخبار نیمروزی شبکه خبر، شاهد نمایش دیگری از صداوسیمای پیر و فرتوت و اسقاطی ( معروف به رسانهی ملّی ) بودم. ساعت یک نشده ارتباط مستقیمی برقرار کردند با بروکسل و سخنرانی جلیلی نمایندهی ایران در مذاکرات مسائل اتمی با سازمانهای بین المللی. جلسه آنچنان حسّاسیّتی نداشت و پارلمان اروپا اصولاً طرف مذاکره نبود و ایرانیان تنها برای نشان دادن اینکه اهل هرگونه مذاکره هستند و با هرکس حاضرند مذاکره کنند به آنجا رفته بودند؛ کاری که در زمان خاتمی چه بسا نشانهی ضعف و انفعال ایران تلقّی و در روزنامههای رسمی خاصّه کیهان که مدام دم از خروج از ان. پی. تی می زد، تقبیح میشد ولی الآن انگار اشکالی ندارد.
جلیلی سخنانش را تمام کرد و بعد خانمی متنی را به آلمانی خواند که گویا ترجمهی سخنان جلیلی بود. سپس قرار شد هرکدام از نمایندگان به مدّت یک دقیقه سؤال بپرسند و سؤالها به انگلیسی ترجمه شود و از انگلیسی به فارسی. دو سؤال دربارهی تضمین ایران به عدم خروج از ان. پی. تی پس از دستیابی به تکنولوژی غنیسازی و دیگری تصویب قانون در مجلس ایران در همین مورد بود که یکی از دو اخبارگوی انگلیسی این شبکه که معمولاً وظیفهی ترجمهی همزمان را بر عهده میگیرد آنرا ترجمه کرد. نوبت به نمایندهای رسید که به فرانسه صحبت میکرد که ابتدا یکی دوبار با اشاره به جلیلی از واژهی دموکراسی استفاده کرد و درادامه هم از برخی واژهها می شد حدس زد که سخنان بوداری میگوید. جلیلی مانند بیشتر دیپلماتهای ایران در انتهای سخنان خود از اینکه در ایران دموکراسی و مردمسالاری وجود دارد دم زده بود و این نماینده به همان اشاره میکرد. کنجکاو شدم که برگردان انگلیسی آنرا چطور به فارسی ترجمه خواهد کرد.
اوّلین جمله را ترجمه کرد که:« آقای جلیلی من میخواهم مطالبی را صریح و بیپرده با شما در میان بگذارم...» ولی در ادامه در حالیکه مترجم سخنان او را به انگلیسی برمیگرداند که:« چطور میتوان به کشور شما اطمینان کرد در حالی که صادرکنندهی تروریسم در منطقه است؟...» مترجم شبکهی خبر در حالیکه دستپاچه شده بود و معلوم بود، دارد با افرادی در کنارش صحبت میکند سکوت کرد. مترجم انگلیسی ادامه داد که: « در کشور شما یک نظام پلیسی مذهبی حاکم است که به حقوق اقلیّتها احترام نمیگذارد. در کشور شما زنان مورد ستم قرار میگیرند و همجنسگرایان اعدام میشوند...» در ادامه هم سکوت مترجم به فارسی ادامه یافت و دیگران به زبانهای دیگر مانند ایتالیایی سخن گفتند و او به دلیل عدم تسلّط بر این زبانها تنها سکوت کرده بود. چند نکته به نظرم میآید:
1. قطع برنامهها و پخش زندهی این جلسه کاری غیر حرفهای بود آنهم به بهای پخش نکردن مهمترین بخش خبری شبکهی خبر. در این اجلاس که ربطی به روال رسمی پروندهی ایران نداشت، قرار نبود حرف خاصّی زده شود و این کار فقط ژستی به تقلید از شبکههای مهم دنیا در ارائهی زندهی اخبار بود که به سرنوشتی که گفتم دچار شد.
2. اگر دقّت کنیم ایران قاعدتاً به جز آژانس بین المللی انرژی اتمی با هیچ جای دیگری نباید وارد مذاکره شود، چه امثال سولانا و چه پارلمان اروپا. منطقاً اتحادیهی اروپا نباید با خارج از مرزهای این کشور کاری داشته باشد مگر اینکه سروری و حقّ آن فرهنگ و آن قارّه را برای دخالت در هرکجای جهان به رسمیّت شناخته باشیم. این را نوشتم تا بگویم که این گونه مذاکرات خیلی با عزّت و حکمت و مصلحتی که قرار است شعار ما در رابطه با دیگر کشورها باشد سازگار نیست. ببینید چگونه به دست خود این اختیار را به فردی دادیم که مانند بازجویی نمایندهی کشورمان را زیر سؤال بکشد.
3. در قیاس با رسانههای جهان، کارکنان رسانهی ملّی ما بسیار ترسو، کند و بی خلّاقیّت هستند. همین مترجم در صورت داشتن اندکی هوش و ذکاوت میتوانست زهر کلام گوینده را بگیرد و آنرا به شکلی بیخطر ترجمه کند و یکی دو کلمهاش - مانند اشاره به همجنسگرایی- را هم بیندازد و قال قضیّه را بکند. کاستیها هم به حساب همزمان بودن و نداشتن وقت کافی گذاشته میشد. آرش فرزین همین کار را چند سال پیش با رندی در ترجمهی سخنان مربِی آلمانی پرسپولیس دربارهی پروین کرد که اگر تیزهوشی برنامهی نود نبود شاید کسی متوجّه نمیشد.
4. ریشهی اصلی این ندانمکاریها در این است که هنوز ما نتوانستهایم وضعیّت خود را در رابطه با فرهنگ مدرن مشخّص کنیم. ما کشوری مذهبی داریم با عقاید خاص و جهان نو با فرهنگ و عقایدی دیگراست؛ ادّعای مذهبی و مدرن بودن کردهایم ولی در تلفیق ایندو ماندهایم. واقعیّت این است که نتوانستهایم به جوانان کشورمان بیاموزیم که چگونه میتوان هردو جنبه را با هم داشت چون مسأله برای خود ما هم روشن و مشخّص نیست، پس سربزنگاه دچار اینگونه خطاها میشویم. سؤال از نحوهی رفتار با همجنس گرایان و وضعیّت زنان و اقلیتها اگر در ذهن آقای مترجم جواب قانعکنندهای داشت، ترسی هم از ترجمهی آن نداشت؛ چون نزد خود پاسخی برای آن ندارد ترجیح میدهد سؤال را ترجمه نکند.
چندی پیش احمدی نژاد از مصاحبهی مکرّر رئیسان جمهور ایران با رسانههای آمریکایی گفت و اینکه رئیس جمهور آمریکا تا به حال جرأت چنین کاری را با نمونههای ایرانی آنها نیافته است. نمیدانم تلویزیون ایران تاکنون چنین درخواستی داده است یا نه ولی پیش خود به دنبال فرد مناسبی برای این کار میگشتم. فردی که نه تنها مسّلط به زبان باشد بلکه علاوه بر سؤالهایی که در دست دارد بتواند در صورت لزوم خود نیز وارد چالش با بوش- مثلاً- شود. چنین چیزی مستلزم آن است که فرد یاد شده آزادی و اختیار کافی داشته باشد که متأسّفانه علیرغم وجود افرادی مانند مرتضی حیدری- که از میزان زباندانیاش بیاطّلاعم- صداوسیما جایی برای پرورش اینگونه افراد نیست. اینطور افراد گاه با تکمضرابهایی که میزنند و مخالفخوانیهایشان برای رسانهی منفعلی مانند سیما خطری به حساب میآیند حتّی اگر انتقادی بسیار سطحی مانند آنچه فرزاد حسنی گفت باشد. پس تعجّبی ندارد که در ترجمهی حرفی بارها شنیده شده از یکی از نمایندگان پارلمان اروپا اینطور دستوپای خود را گم کنیم و جلو هزارانهزار بینندهای که لااقل برخی از آنها در سطحی ابتدایی با زبان انگلیسی آشنایی دارند، آبروریزی به بار آوریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.