با توصیهی برخی دوستان به پرهیز از سیاسینویسی و نامطلوب بودن برآشفتگی، به این فکر افتادم که یادداشتهایی امیددهندهتر بنویسم. همهی دنیا که سیاست نیست و آن هم بخشهای تیره و ناپسند آن. بهتر است که با دیدن ابعاد جالب و دلگرم کنندهی زندگی به اینجایی بودن خود افتخار کنیم و با بدبینی به زندگی نگاه نکنیم؛ پس با تکیه بر مطالب شمارهی اخیر همشهری جوان و حافظهام یادداشت زیر را نوشتم.
دو نفری را که میدانید(علی مولایی و افشین کمایی) دو سال محروم کردهاند به خاطر یک دوپینگ ناقابل که حاصل استفادهی ناآگاهانه از مواد مسکّن بوده است. امّا شایعات میگوید که نام دستکم هشت نفر دیگر در راه است. کسانی که برنامهی نود چند هفته پیش را دیده باشند، شاهد اختلاف بین دو مسؤول کمیتهی کنترل دوپینگ فدراسیون فوتبال و ستاد ملّی مبارزه با دوپینگ بودهاند. گویا ستاد نامهای نوشته به لوزان ( محلّ آزمایش نمونههای گرفته شده) و خود را مسؤول معرّفی کرده و نتیجهی آن آزمایشها را هم مخفی کرده است! ظاهراً آبروریزی بزرگی در راه بود- یا هست- و تمام تلاشها برای پوشاندن یا کم رنگ کردن آن بود- یا هست-.
اوّلین دوپینگی که در ایران سروصدا کرد، دوپینگ رمضانعلی تیموری بود که وزنهها را مثل آب خوردن بالا میبرد و به قهرمانی ملّی تبدیل شده بود. سر کم مو و ریش انبوهش او را بسیار شبیه شعبان جعفری میکرد و محبوبیّت زیادی نیز یافته بود که با افتضاحی که بالا آورد ناگهان از صحنهی ورزش غیب شد. عبّاس جدیدی نفر دوّم بود که مدال طلایش را از او گرفتند و او هم دوسال محروم شد. آن سال کشتیهایش یادم است که حریف روسش را در حال فتیله پیچ چطور ضربه کرد. پاهایش را در دست گرفته و ایستاده بود و او مثل کودکی که در دست غولی بیفتد تقلّا میکرد. آنقدر ناراحت شده بود که پس از اعلام ضربهی داور، در همان حال لگدی هم به جدیدی زد ولی عبّاس با لبخند رفت که او را از زمین بلند کند. همه در حیرت که این همه زور ابرانسانی از کجا آمده است و بعد البتّه معلوم شد. این به جز حکایت کسانی است که از این ننگ فرار کردند. به نقل از یکی از مدیران سابق تیم ملّی کشتی یکی از طلابگیران لحظاتی پیش از تست دوپینگ، سرنگ ادرار سالم را در مثانهی خود خالی کرده و موفّق شده آنان را فریب دهد. تصوّرش هم مو بر تن انسان راست میکند.
بعدها هم شاهد غیب شدن برخی ورزشکاران ِبعضی ورزشها از صحنه بودیم که دلیلش را نمیدانستیم ولی حالا معلوم میشود که با پنهان کاری مسؤولان خود را از ترس بیآبرویی و محرومیّت، کنار میکشیدهاند. مهدی واعظی قبل از جام جهانی کنار گذاشته شد که بعد معلوم شد که دوپینگی بوده است. علی کریمی و جواد نکونام و رحمان رضایی هم در اردوی تیم ملّی از دادن تست امتناع کردند که معنای خودش را دارد و قبل از بازیهای آسیایی هم بازیکنان، افراد نمونهگیر را از هتل محلّ اقامت بیرون کردند و افتضاح ملّی دوپینگ وزنهبرداران هم که از کفر ابلیس مشهورتر است. راستی میدانستید که سالها پیش و قبل از مشهور شدن حسین رضازاده، او هنگامی که زیر نظر ایوانف تمرین میکرد یکبار به جرم دوپینگ مدّتی محرومیّت کشید؟ الآن هم نام چندین نفر در فوتبال ورد زبان است که اسم چندتا از بقیّه پررنگتراست.
علیرضا نیکبخت واحدی متّهم ردیف اوّل است که همه درماندهاند نام این بازیکن ملّیپوش را چطور اعلام کنند. آنچه دلیلی بر این بدگمانی است، دو مصدومیّت او پیش از جام ملّتهای۲۰۰۴ و جام جهانی اخیر است که بلافاصله بعد از آن در تمرینات دیده شد. عادل فردوسیپور در برنامهی نود از او پرسید که عدّهای تو را متّهم می کنند که خود را بیدلیل به مصدومیّت میزنی! سؤال پیش پاافتادهای بود و او به راحتی جواب داد که مگر من دیوانهام که قبل از جام جهانی خود را به مصدومیّت بزنم امّا اگر علی کریمی و زندی و دایی و مهدوی کیا،علیرغم آسیب دیدگی در اردو ماندند و آخرش هم با بدنی ناآماده به میدان رفتند، چرا نیکبختی که سه هفته بعد در زمین سبز دیده شد، آنجا نماند؟
علی منصوریان – که شایعهی دوپینگش از زمانی که در آلمان بازی میکرد شنیده میشد- و پژمان نوری و نوازی از دیگر متّهمان ردیف اوّلند و پشت سر آنان میداوودی و میرطرقی و منصوری و عبّاسفرد هم از دیگر نامها هستند. شاهحسینی مسؤول کمیته انضباطی فدراسیون به دنبال یک مربّی خاص هم هست: فرهاد کاظمی. بسیاری از دوپینگیهای فوتبال ایران در تیم او بودهاند و تزریقهای مکرّر مربّی بدنساز تیمش( سلطانی) در ران بازیکنان، همه را به شک انداخته است. شاه حسینی به علی مولایی گفته که اگر بگویی چه کسی مواد به او داده – و خصوصاً نام کاظمی را آورده- در محرومیّت تو تخفیف داده میشود. علی مولایی همانجا - یعنی در فدراسیون- اینکه هشت نفر دیگر هم در راه هستند را شنیده است و این دیگر شایعه نیست. اکثر کسانی که در لیست هستند، ادّعا میکنند که افرادی با آنان تماس گرفتهاند و ارقامی نزدیک سی میلیون تومان خواستهاند تا کاری کنند که محرومیّت آنان مالیده]![ شود.
مهم نیست که در فوتبال و ورزش و فرهنگ و سیاست ایران چه میگذرد، همانطور که در اوّل نوشته گفتم همه چیز به نگاه شما بستگی دارد؛ میتوان با خوشبینی زندگی آسودهای داشت و از هنر و ادب و اینها نوشت. توصیه به امیدواری را فردا نیز با مطلب امیدوارکنندهی دیگری ادامه خواهم داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.