بن‌بست ِسازمان ملل


                              





1. همه از آنچه در فلسطین می‌گذرد آگاهیم، هیچگاه در دوران مدرن اینگونه سفّاکی و جنایت موجّه و مجاز رخ نداده بود. اسرائیلیان بی‌پروا، دولتی را که با سازوکار قانونی روی کارآمده زیر ضربات نظامی گرفته‌اند تا مردم فلسطین به ستوه آیند و خودشان آنان را کنار بگذارند، درست همان برنامه و طرحی را که برای لبنان چیده بودند. آنجا هم می‌دانستند که نمی‌توانند حزب‌الله را نابود کنند، بلکه با وارد کردن ضربات پیاپی نظامی می‌خواستند مردم لبنان را به جایی برسانند که خواستار خلع سلاح حزب‌الله و تبدیل شدن آنها به نیرویی سیاسی- تو بخوان خنثی و بی‌تأثیر- شوند تا آنان در حیاط خلوت خود هرچه می‌خواهند بکنند. به گونه‌ای دیگر این سیاست را سالهاست که آمریکا در مقابل کشورهایی که نمی‌پسندد ادامه می‌دهد؛ نمونه‌هایی مانند کوبا و ایران. با انواع تحریم‌ها و تفاوت قائل شدن بین مردم و حاکمان و وعده به اینکه اگر اینان بروند، در ِدنیای جدید و رفاه به روی شما باز خواهد شد. آنچه هویداست همانقدر که آن سیاست‌ها به جایی منجر شد این بی‌رحمی‌ها هم خواهد شد، امّا ...


2. سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوّم به این نیّت شکل گرفت که جلو تک‌روی دولتهایی خودسر و ظهور مجدّد پدیده‌ای مانند نازیسم را بگیرد. جهان پاره پاره را به اعضای یک پیکر تبدیل کند که با به درد آمدن عضوی، دگر عضوها را قرار نماند امّا با گذشت زمان اکنون این سازمان به مانعی برای بسط آزادی و عدالت‌طلبی در جهان تبدیل شده به گونه‌ای که یکی از دغدغه‌های آزادیخواهان و ظلم‌ستیزان امروز جهان، جانبداری ِقدرتمندان دنیا از زورگویان و هم‌پیمانان خود است. زمانی هیتلر با تکیه به زور می‌خواست نقشه‌ی جهان را مطابق میل خود بکشد و امروز همان قدرت‌های استیلاگر- که نمود خشن امیالشان را در عراق و افغانستان می‌بینیم- این بار باظاهری موجّه و قانونی، مردم و کشورها را بازیچه‌ی خود کرده‌اند. گروه ثابت شورای امنیّت و ابرقدرتهای اقتصادی گروه هشت، نبض تصمیم‌گیری‌ها را در جهان به دست گرفته‌اند و مجالی به مخالفان- حتّی برای بلندکردن صدای خود- نمی‌دهند.


3. کشورهای عضو پیمان عدم تعهّد هم محصول دوران جنگ سرد هستند. کسانی که به رهبری جواهرلعل نهرو و جمال عبدالنّاصر و احمد سوکارنو و مارشال تیتو، به عدم تعهّد به یکی از دوبلوک افتخار می‌کردند و در پی آن بودند که با گردهم آمدن، از گزند آندو قدرت امپریالیست و تمامیّت‌خواه در امان بمانند. امروز ظاهراً آن رویکرد دیگر جایگاهی ندارد ولی چه بسا بتوان با استفاده از همان سرمشق به فکر الگویی نوین برای اداره‌ی جهان بود.





4. شعار خروج از سازمان ملل و پیشنهاد تأسیس نهادی دیگر، بسیار بلندپروازانه به نظر می‌آید ولی بارها گفته‌ام که برای رسیدن به مقصدی نو باید از راهی برویم که تاکنون نرفته‌ایم. بدون اعلان خروج از سازمان ملل باید جایی مانند سازمان عدم تعهّد را تقویت کرد و در مرحله‌ی بعد کشورهایی را که معتقدند کشتار فلسطینیان« بد» است و« باید» جلو آنرا گرفت و کشورهای دیگری که مانع مبارزه با قتل‌ عام هستند« دشمنان آزادی»اند و شایسته‌ی« اداره‌ی» جهان نیستند، پیمانی نو ببندند و طرحی نو برای اداره‌ی جهان بیفکنند. ایده‌ی تغییر در شورای امنیّت بی‌فایده است چون قدرتهای جهان آنرا با هزار زحمت به دست نیاوردند تا به آسانی از کف دهند. این تنها کار دولتها نیست، فیلسوفان و روشنفکران آزادیخواه جهان باید روی چنین طرحی کار کنند تا صرف‌نظر از حصول نتیجه، لااقل وظیفه‌ی انسانی خود را انجام داده باشند.


5. چرا من کشتار فلسطینیان را بدتر از کشتار فجیع یهودیان و ارامنه و سایر نسل‌کشی‌های یکی دو قرن گذشته دانستم؟ چون آنها را در زمان خود کسی تأیید نکرد و امروز بعضی از عاملان آنها – مانند ترکیه- از اساس آنرا نفی می‌کنند و روی اعتراف به آن را ندارند ولی اکنون صهیونیست‌ها می‌گویند: می‌کنیم و خوب کاری می‌کنیم و هرکس به ما بگوید بالای چشمتان ابروست هم تروریست یا طرفدار تروریست‌هاست. شورای امنیّت هم زیر یوق آمریکا توان ارائه‌ی یک بیانیّه‌ی بی‌اهمیّت را نیز ندارد و این یعنی فاجعه‌ی مضاعف. سفسطه یا بازی جانبدارانه با حقیقت از یونان باستان تنها به صحنه‌ی دادگاه‌های امروز و نمایش مشمئز ننده‌ی وکلای مدافعی که هرکدام آگاهانه برای چند دلار یا معروفیّت با حقیقت بازی می‌کردند و می‌کنند، نرسید؛ که اکنون در صحنه‌ی سیاست جهان حکم‌فرماست تا اسرائیلیانی که عمری است از خاطره‌ی تلخ آشویتس استفاده کرده‌اند تا حقّ فسلطینیان را بخورند علناً بگویند که هولوکاستی دیگر در غزّه به راه می‌اندازیم و فریادرسی نباشد؛ کاری باید کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics