۱. فیلم با کاریکاتوری معروف شروع میشود. معنای آن تأیید مفهوم کاریکاتور است و بمبی که در عمّامهی آن مرد عرب قرار دارد، این اگر در زبان طنز معنایی داشته باشد- که ندارد- امّا به جد بسیار خطرناک است. به این در منطق در بخش مغالطات، مغالطهی کنه و وجه میگویند. یعنی بخشی یا وجهی از یک چیز را مساوی تمام ماهیّت آن چیز بدانیم.
2. آوردن آیهی معروف« و اعدّوا لهم ما إستطعتم من قوّه...» اوّلین تلاش برای انتساب خشونت و ترور به قرآن است. همانطور که ترور در اصل به معنای ترس و وحشت است و نه قتل و آدم کشی، در عربی نیز این اصطلاح معاصر را « ارهاب» معنا کردهاند که در لغت به معنای ترساندن است. آیهی قرآن میگوید که خود را به سلاح و مرکب مجهّز کنید تا دشمنانتان را بترسانید. این معنایی صلحآور است چون با ترساندن آنان، شروع به جنگی نخواهد بود و صلح برقرار خواهد شد. مانند ابتدای جنگ ایران و عراق که اگر ایران کشوری آشوبزده و انقلابی نبود، جنگی هم صورت نمیگرفت و مانند کنترل دوجانبهی اتمی در زمان جنگ سرد. همین اواخر هم با یکی دو رزمایش و نشان دادن سلاحهای پیشرفتهای که غربیان را غافلگیر کرد، تهدید به جنگ ایران نیز کمرنگ شد. ویلدرز- و به تبع او مترجم فارسی یعنی سایت زندیق- وانمود میکند که معنای آیه ترساندن نیست و ترور کردن است که بسیار خندهدار است.
3. آیهی دیگری از سورهی نساء خوانده میشود که در آن گفته میشود که ما ساکنان جهنّم را خواهیم سوزاند و پس از هربار سوختن۰ پوست نوی به آنان خواهیم داد و دوباره... این آیه و آیات مشابه ربطی به این جهان ندارند و اعتقاد به وجود جهنّم هم یکی از وجوه مشترک ادیان ابراهیمی است و اختصاص به اسلام ندارد. پیش از آن تصاویر آشنای انفجار مرکز تجارت جهانی و سخنان زنی در آستانهی سوختن پخش می شود. بازی با احساسات بینندگان و ربط عمل یک گروه تروریستی که همهی کشورهای اسلامی آنان را محکوم کردند به خود اسلام. در این میان حتّی از پخش سخنان کودکی سه ساله که یهودیان را خوک و میمون میخواند هم غفلت نمی شود. فکر کنید که مشابه این کار، بخواهد در فرهنگها و ادیان دیگر هم تکرار شود.
4. سخنان تند عالمان مسلمان در این ویدئو بیشتر اختصاص به عالمان وهّابی دارد. آنان اقلیّتی هستند که متأسّفانه به دلیل برخورداری از دلارهای نفتی بسیار قدرتمند شدهاند و شاخههای تعلیمات مذهبی آنها تا ایران و پاکستان و سایر کشورها نفوذ کردهاست و عدّهای از دانشگاهیان الأزهر را هم با اعطای بورسها و امکانات مختلف به سوی خود کشاندهاند. به هرحال اینان نمایندهی همهی مسلمانان نیز نیستند چه رسد به اسلام. جایی در فیلم سخنان مشکینی و احمدینژاد پخش می شود که با سخنان وهّابیان تفاوت دارد. سخنان شیعیان ایرانی پیرامون آیندهی جهان، اشاره به عقیدهی مهدویّت دارد و اینکه کسی خواهد آمد نه اینکه ما هماکنون در پی سلطه بر جهانیم.
5. آیه 89 به بعد سوره ی نساء هم اشاره به یک واقعهی خاص در صدر اسلام بوده که اینگونه نشان داده میشود که مقاتله با کفّار هماکنون نیز باید باشد، در حالیکه جهاد ابتدایی- نه دفاعی- امروز در اسلام جایی ندارد. و بالاخره آیهای در سورهی انفال که اسم فیلم از آن گرفته شده است را در احادیث شیعه به آخرالزّمان و قیام آخرین امام مربوط دانستهاند. پایان فیلم نشانگر دلیل ساخت فیلم است: ترس از گسترش روزافزون اسلام که تناقضی هم در آن مستتر بود. فیلم از توحّش برخی مسلمانان میگفت ولی گسترش آن در اروپا و هلند ، بدون این مسائل و با مسالمت بوده است که خود گویای بسیاری مسائل است.
۶. بیشتر مسائل مطرح در فیلم ربطی به اسلام ندارد؛ مانند ختنهی زنان و قتلهای ناموسی که ناشی از تعصّب نابجای برخی فرهنگهاست. فیلم به دارآویختن دو جوان در ایران به دلیل همجنسبازی نیست بلکه به دلیل تجاوز به عنف به دو کودک در مشهد بود و ارجاعهای نادرستی از این دست، فراوان در فیلم به چشم میخورد.
فیلم بعید است که توسّط یک نفر و دو نفر ساخته شده باشد و علیرغم سطح پایین آن، به نظر میرسد که یک تیم پشت آن بودهاند. این فیلم را با دانستن سایر عقاید ویلدرز بهتر میتوان فهمید و مسافرتهای پیدرپیاش به اسرائیل و مقایسهی قرآن با کتاب نبرد من هیتلر. در پایان مینویسد که پس از سقوط نازیسم و کمونیسم، نوبت اسلام است که فروکشیده شود. مخالفت گستردهی رسانهها و رادیوها و وبلاگنویسان و سیاستمداران با این فیلم، خلاف انتظار سازندگان آن بود. کمیابشدن قرآن در هلند به این معنا بود که کسانی میخواستند خود دربارهی این فیلم قضاوت کنند که بهترین اتّفاق ممکن بود. اگر انکاری هم هست بهتر است با مطالعه باشد نه بدون آن. چند روز پیش از قول امام علی گفتم که علیه وهّابیان زمان خود( خوارج) که او را تکفیر میکردند حاضر به ایجاد هیچگونه محدودیّتی نشد تا اینکه آنان دست به شمشیر بردند. بااینکه میدانم این آرزو حتّی در پیشرفتهترین کشورها غیرممکن است ولی میتواند ایدهآل ما باشد. آزادی بیانی از این دست به معنای اقتدار است؛ یعنی من آنقدر به حقّانیّت خود مطمئنّم که تو هرچه میخواهی بگو چون توان پاسخگویی به تو را خواهم داشت.
چه خوب بود این فیلم را ما زیرنویس میکردیم، چه به فارسی و چه دیگر زبانها و آنرا در سایتهای مربوط میگذاشتیم، کافی بود معانی دقیق آیات و شأن نزول آنها نوشته شود، حاجت به کار دیگری نبود. امّا ما جز هیاهو و منع، کاری نمیشناسیم؛ گرچه بدون یاری ما نیز، کسی هست که از دین خود پاسداری کند؛ این بار نیز عدو سبب خیر شد چون او خواست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.