مكتب در فرايند تكامل -2

                            
1.از آنجا که مدرّسی در این بخش به مسأله‌ی توحید نزدیک می‌شود، بد نیست ابتدا مثالی که ربطی مستقیم به امامان ندارد بیاورم تا به باقی مطالب برسیم. در قرآن به سه گونه قبض روح انسان اشاره شده است، یکی توسّط خداوند( زمر -۴۲)، دیگری توسّط عزرائیل( سجده-۱۱) و سدیگر توسّط ملایک( انعام-۶۱). چگونه این تناقض ظاهری را بفهمیم؟ راه ساده و منطقی این است که ارواح توسّط ملک موکّل قبض می‌شوند که از آنجا که از نیروهای ویژه‌ و تحت اختیار ملک الموت هستند، می‌توان این عمل را به عزرائیل نسبت داد و از آنجا که قدرت و اجازه‌ی انجام این کار را خداوند به او داده، تمام مرگ‌ها را می توان به خداوند نسبت داد. این نسبت‌دادن متضمّن کوچکترین غلوّ یا بزرگ‌نمایی در حق این ملایک و عزرائیل نیست، چون آنان اختیاری از خود ندارند و هرچه هست به فرمان اوست.


2. سیّد حسین مدرّسی سیر اندیشه‌ی شیعی و درگیری غالیان و مقصّران و معتدلان را ادامه می‌دهد تا در پایان( صفحه‌ی ۱۰۶) به کسانی می‌رسد که قائل به ولایت تکوینی هستند و تحت تأثیر آرای ابن عربی و سیّد حیدر آملی، امروز چنین می‌اندیشند. دایره‌ی کسانی که ایشان اشاره می‌کند، شامل پیروان حکمت متعالیه و امثال طباطبایی و شاگردان اوست. ولایت تکوینی هرچه هست، از سنخ مثالی است که بالا آوردم و کوچکترین نسبت استقلال به امامان- مانند آنچه شیخیّه معتقدند- شرک و مردود است. او می‌گوید که من- یعنی مدرّسی- و بیشتر عوام و دانشمندان معتدل هستیم و نیابت امامان در خلق و رزق و تشریع شریعت را نمی‌پذیریم. اگر ایشان می‌اندیشد که پیروان نظریّه‌ی ولایت تکوینی، نیابت امامان از خداوند در این امور- به معنای اثبات کم‌ترین استقلال از الله- را معتقدند، قطعاً این امر اشتباه است و نیابت به معنای استقلال نیست. خلافتی که در قرآن هم به آن تصریح شده همین است که خود او نیز پذیرفته است. نیابت در تشریع شریعت هم بیشتر مرا یاد سخنان اخیر سروش می‌اندازد که نزول آیات و صدور احکام را تابع احوال پیامبر می‌داند که همین غالیان- از دید مدرّسی-، به شدّت در مقابل او ایستادند و پیامبر را فاقد هرگونه استقلال در برابر خداوند دانستند، پس اگر کسی هرگونه استقلال در برابر خداوند را از پیامبر- چه رسد به امام- نفی کند، چه جای نسبت دادن غلو به آنان؟


3. مدرّسی گرچه گفته که این کتاب، کتاب عقاید نیست ولی پریروز  نشان دادم که نمی‌توان اینگونه بیرون گود نشست و خود نیز جابه‌جا بر سلیقه‌ی خویش تأکید می‌کند. او در انتهای صفحه‌ی 87 می‌گوید که:« امامان را پاک‌ترین افراد بشر و نزدیک‌ترین آنها به پروردگار می دانم، آنان منشأ برکات هستند و وجود آنها واسطه‌ی بسیاری از فیوضات حق است، امّا این به آن معنا نیست که در کارهای خداوند مانند خلق و رزق و حیات و ممات، تصرّفی داشته باشند»


خوب اینجا می‌توان با ایشان وارد گفت و گو شد و پرسید:« منشأ برکات و واسطه‌ی بسیاری فیوضات» دقیقاً یعنی چه؟


من این عبارت را به سه قسمت جداگانه تقسیم می‌کنم، تا موشکافی به بهترین وجه انجام شود.


الف. « منشأ برکات» از آنجا که سرچشمه و اصل برکات – یا برخی برکات- را به امامان نسبت می‌دهد از دید من که احتمالاً یکی از غالیان از دید ایشان باشم، قطعاً مستلزم شرک است. منشأ و سرچشمه‌ی همه‌ی برکات خداوند است و هیچ کس عِدل و کفو او نیست ، نه پیامبر و نه امام.


ب.« واسطه‌ی... فیوضات» واسطه از دید ایشان یعنی چه؟ واسطه اگر همان خلافت الهی است که قرآن می گوید و اگر مستلزم هیچ استقلالی از خداوند نیست که همان چیزی است که مثلاً درباره‌ی عزرائیل مثال زدم و خود ایشان هم آنرا درباره‌ی امامان روا می‌دارد. توجّه کنید که همین عقیده‌ی ایشان را وهّابیّت نمی‌پذیرد و مثلاً نظریّه‌ی شفاعت را رد می‌کند. غافل از اینکه شفاعت، پادرمیانی برای بخشیدن گناهکاران نیست، بلکه آنانی که در زندگی دنیوی، از سیره‌ی پیامبر و امامان پیروی کرده‌اند، می‌توانند به« واسطه»ی همان عمل، از شفاعت بهره‌مند شوند، نه ظالمان و منحرفان. مهم این است که نشان دهم خود ایشان، این واسطه بودن را می‌پذیرد.


ج. در« بسیاری فیوضات»، بسیاری یعنی چقدر؟ در بند بالا به کیفیّت این واسطه‌گری پرداختم و اینکه نیابت یا خلافت یا وساطت یا ولایت، یک مفهوم بیشتر نیستند و در مورد برگزیدگان خدا اعم از فرشتگان یا انسانهایی مانند پیامبران و امامان می‌تواند انجام شود و منافاتی با قدرت خداوند ندارد؛ امّا حالا از کمّیّت ِآن می‌پرسم که دامنه‌ی این نیابت تا کجاست؟ اگر پذیرفتیم که این وساطت، لطمه‌ای به قدرت لایزال الهی نمی‌زند، چه فرقی می‌کند که آن را در یک مورد یا« بسیاری» موارد یا همه‌ی موارد بدانیم. وقتی وساطت، دارای مفهوم استقلال نیست و واسطه« لاشیء» است، پس دامنه‌ی کم یا زیاد این واسطه‌گری فرقی نمی کند و غلو در حق آن واسطه نخواهد بود.


می بینید که مبانی غیر منقّح به تشویش اندیشگی انجامیده و ایشان چیزی را نفی می‌کند که خود به زبان دیگر پذیرفته است و تازه در بند « الف» نشان دادم که ناخواسته تعبیری را به کار برده که شرک‌آمیز است.


4. خوب حالا با خیال راحت‌تر می توان به مطالب ایشان پرداخت. مطالب ایشان در بخش دوّم از صفحه‌ی 55 تا 107 به مواجهه‌ی کسانی که اختلاف‌نظر درباره‌ی نحوه‌ی امامت امامان داشتند برمی‌گردد. بدیهی است که از سخنان مفوّضه- کسانی که معتقد بودند خداوند کار جهان را به امامان تفویض کرده است- بوی استقلال امامان می‌آید که قطعاً مردود است، چه رسد به غلاتی که آنان را خدا می‌دانستند. چنین دیدگاهی توسّط امامان نیز طرد شده است و در مقابل آنان، مقصّره هستند که امامان را تنها« علمای ابرار» می‌دانند. این عقیده گرچه مستلزم کم‌شمردن نقش امامان است ولی لااقل توحید را سالم باقی می‌گذارد برخلاف مفوّضه که توحید را خدشه‌دار می کردند. عقاید آنان مخلوطی از درست و نادرست بود، مثلاً عقیده‌ی صحیح اطّلاع بر غیب- باز تآکید می‌کنم به اذن خدا- که درست است به امامان نسبت داده می‌شود و تاریخ هم آنرا نشان می‌دهد ولی در کنار آن، آزادی آنان در حرام کردن حلال یا حلال کردن حرام را نیز قرار می‌دهند که اصلاً پذیرفتنی نیست. امام اوّل شیعیان در مقابل خلیفه‌ی دوّم که برخی از سنن نبی را باطل اعلام کرد ایستاد و نپذیرفت. اگر تفاوت نظری هم درباره‌ی حکمی باشد، به دلیل تفاوت موضوع یا ملاک حکم است که مجتهدان هم آنرا انجام می دهند و نامش حلال کردن حرام نیست.


5. راه میانه‌ای که آقای مدرّسی می‌گوید راه خوبی است به شرط اینکه دقیق توصیف شود. غالیان، قائلان به استقلال ائمّه هستند و مقصّران کسانی‌اند که نقشی فراتر از عالمان درستکار، برای آنان قائل نیستند. میانه‌روها کسانی هستند که آنان را بندگان و خلفای خداوند می‌دانند که در کارهایی که خداوند به آنان اذن داده است، به فرمان او و بدون کوچکترین استقلال عمل می‌کنند. پیروان حکمت متعالیه و شاگردان طباطبایی، از این دسته‌اند و آوردن نام آنها کنار مفوّضه، بی‌انصافی بزرگی است. باز به لزوم پرداختن دقیق به علوم استدلالی تأکید می‌کنم و گرنه نتیجه‌ی آن همان خواهد شد که در بند 3 مشاهده کردید، تناقض‌گویی و- متأسّفانه- گفتن کلام ِموهم شرک و غلو، یعنی همان چیزی که ایشان از آن اجتناب می‌ورزد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics