1. قوِّهی قضائیّهی ایران به هیچ وجه مستقل نیست و مانند صداوسیما و سایر ارگانهای حاکمیّت ایران، ید طولایی در ملعبهی دست قدرتشدن دارد. دیروز که مطلب عمل خلاف قرآن این قوّه را نوشتم، انگیزهیابی نکردم که فلان قصد را دارند و بهمان نقشه را چیدهاند ولی اشتباه مضحک آنان در وادار کردن خانوادهی مقتول به شکایت از سینماگران، مرا به یاد لاپوشانیهایی انداخت که در این سه دهه بسیار دیدهایم و نشان میدهد که نقشهکشان حاکمیّت ایران بهرهی هوشی بسیار اندکی دارند. انتشار مدرک کردان را همین اواخر یادمان هست که بد از بدتر بود و باقی اتّفاقهای خندهدار. دقّت کنید که اوّل قوّهی قضائیّه این سه هنرمند را احضار میکند و تازه دو روز بعد خانوادهی مقتول شکایت میکند در حالیکه باید برعکس میبود! پس از احضار غیرقانونی انتظامی و پرستویی و پوراحمد و مشاهدهی واکنش جامعهی فرهنگی ایران، به توصیهی آنان خانوادهی مقتول نیز شکایت کردند تا بهانهی خوبی در دست باشد ولی این تقدّم و تأخّر نشان میدهد که ما شاهد یک بازی خندهدار بیش نیستیم.
2. اگر به عکس هم بود باز کمکی به حال قوّهی قضائیّه نبود زیرا به هنگام شکایت، باید جرمی اتّفاق افتاده باشد، یعنی عمل انجام شده باید وصف مجرمیّت داشته باشد و گرنه شکایت بیمعنی است. اگر بنا را بر این بگذاریم که عمل انجام شده باید در قانونی از قوانین موجود، جرم تلقّی شده باشد، جمعآوری مبلغ دیه یا تلاش برای عفو یک قاتل، در کدام قانون جرم تلقّی شده تا باعث احضار آنان شود؟ اینجاست که باید به این عمل قوّهی قضائیّه شک کرد.
3. لیلا حاتمی و گلشیفته فراهانی به وزارت ارشاد احضار شدهاند و خبرهای مشابهی دربارهی محمّدرضا گلزار نیز منتشر شده است. گلزار در دوبی عکسهایی با دوستداران خود گرفته که طبعاً پوششی مانند زنان داخل ایران ندارند و حاتمی نیز عکسهایی بدون روسری در یک جشنوارهی خارجی دارد. گلشیفته فراهانی هم که جریانش در این چند روزه دهان به دهان چرخیده است، علاوه بر احضار، به شکلی کاملاً غیرقانونی ممنوع الخروج شده است. هر سه عمل این سه نفر- فارغ از اینکه درست یا نادرست بوده است- خارج از مرزهای ایران اتّفاق افتاده است و نمیتوان کسی را به خاطر کاری در یک کشور خارجی، در ایران مؤاخذه کرد مگر اینکه جرمی باشد و شاکیانی از طریق پلیس بینالملل با دستگاه قضایی ایران هماهنگ کنند.
4. اتّفاقهای این چند روزه یکجورهایی به هم ربط دارد. میخواهند رویش هنرمندان را در چارچوب بستهی فکر خود معنی کنند و نمیشود. احضار پوراحمد به هیچ وجه با انتقاد تند او از سانسور در ایران در تلویزیون بیارتباط نیست و این اواخر کسان دیگری هم در سیما یا از طریق رسانههای دیگر از سیاست- بخوان بیسیاستی- فرهنگی حاکم بر کشور انتقاد کرده بودند که لازم بود زنگ خطری برای آنان به صدا درآید، انتظامی هم در فیلم « مینای شهر خاموش» بازی کرده که شمقدری(عامل اصلی توقیف «سنتوری») آنرا توهین به انقلاب و مردم ایران دانسته است. راهکار خودم دربارهی محدودیّتها در ایران را در چند روز آینده مینویسم ولی اگر توانستند جلو آمدن فصول را بگیرند یا تابش مهتاب را غیرمجاز اعلام کنند، خواهند توانست از گسترش مرزهای مُجاز و سالم ِهنر و دانش نیز با این بچّهبازیهای سانسور و احضار و شکایت، جلوگیری کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.