گفتگو پیرامون نماز -2


                  
4. نمازهای مختلف هم مسئله‌ی نمونه‌ی اصلی و جایگزین است نه نمونه‌های هم‌ارز و  در عرض هم. مثلاً برای کفّاره‌ی روزه ما نمونه‌های هم‌ارز داریم که شخص می‌تواند به دلخواه برای کفّاره‌ی عمد، به جز آن یک روز که قضا شده شصت روز روزه بگیرد یا اطعام مساکین کند. امّا خواندن نماز مسافر یا نماز آیات به دلخواه به جای نماز اصلی امکان ندارد تا ما در نمازهایی که شبیه هم هستند- از لحاظ اذکار و حرکات- نمازهای مشابه داشته باشیم چه رسد به اینکه عملی عبادی فاقد این شرایط باشد. اگر به خاطر ناتوانی از ایستادن، نماز نشسته بر شخص واجب باشد، به این معنا نیست که این هم نمازی است در کنار نمازها و شخصی که آن ناراحتی را ندارد می‌تواند آنگونه نماز بخواند. حکایت نماز جمعه هم مانند نماز جماعت است که فرق‌هایی با نماز فرادی دارد و می‌تواند جایگزین آن شود. در نماز جماعت هم شخص نباید حمد و سوره را بخواند- که در حالت عادی باعث بطلان نماز می‌شود- و در نماز جمعه هم دو رکعت به علاوه‌ی دو خطبه جایگزین نماز ظهر می‌شوند. این نماز به فتوای اکثر در حضور معصوم واجب و در غیر آن واجب تخییری است یعنی چه نماز ظهر را بخوانیم و چه نماز جمعه را درست است. فتوای آن عدّه‌ی قلیل به حرمت می‌تواند از روی برداشت خاص از تلازم نماز جمعه و حضور معصوم باشد. هیچ کدام از نمازهای مستحبّی یا آیات یا میّت هم نمی‌توانند جایگزین نماز واجب باشند و مثال‌ها اصلاً ربطی به موضوع ندارد. اینجا می‌توان برعکس از کسی که هر نیایشی را نماز می‌شمرد و برای ردّ ادّعای خود دلیل قرآنی می‌خواهد می‌توان پرسید که با چه دلیلی دعا یا زمزمه‌ای ساده را می‌توان نماز شمرد و کجای قرآن چنین چیزی آمده است؟


5. نماز حضرت مریم و شعیب و دیگر پیامبران مانند نماز محمّد مصطفی نبوده است و درست به همین دلیل است که محمّد، محمّد است و موسی، موسی است و به همین دلیل است که ما مسلمانیم و نه یهودی. اختلاف مذاهب  گذشته از استعداد مردم زمانه‌ی آنها، ناشی از قوای روحی پیامبری است که برای آنان مبعوث شده و « این نماز» به تعبیر آیت‌الله خمینی حاصل کشف تامّ محمّدی است؛ یعنی برترین فرد نوع بشری توانسته برترین نوع عبادت را از خدای عالم دریابد و آنرا به دیگران ابلاغ کند و چنین کاری نه از عیسی و نه از موسای نبی برنمی‌آمده است. همین طور است حکایت قرآن که پیامبری می‌خواسته که شأنیّت نزول بر او را داشته باشد. پس در مذهب محمّد، خواندن نماز زرتشتی چه معنا دارد؟ نسخ ادیان ماضی چه می‌شود؟ مهاتما گاندی کجای فکر اسلامی ایستاده است که از آن بی‌خبریم؟


6. نکته‌ی دیگر، استبدادی خواندن شکل نماز فعلی و آنرا شبیه کرنش نزد پادشاهان قدیم دانستن آن است که بسیار عبرت‌آموز است. چون اینجا نویسنده بسیار افراطی‌تر از بعضی از سلیقه‌های روشنفکری دینی سخن می‌گوید حال آنکه خود از منتقدان آنان است. معنای اینکه شکل فعلی نماز حاصل فرهنگ گذشته است، این است که آن فرهنگ بر پیامبر اثر گذاشته است و شکل عبادت را به رنگ خود درآورده است و مثلاً اگر پیامبر در زمان ما مبعوث می‌شد، عبادتی که می‌آورد چنین نبود. من در جای خود این نظر اشتباه عبدالکریم سروش را نقد کرده‌ام و این چنین نظری از آنجا مستلزم راه یافتن خطا و اشتباه( عمل منافی کرامت ذاتی انسان) به وحی است، « عصمت» پیامبر در دریافت و ابلاغ وحی را زیر سؤال می‌برد و چنین پیامبری اصلاً شایسته‌ی پیروی نخواهد بود. تازه در نظر داشته باشیم که سروش این تأثیر را شامل عبادات نمی‌داند. همان خدایی که پیامبر را مبعوث کرد و به او وحی کرد و عبادت آموخت، می‌تواند او را از تأثیر سوء فرهنگ زمانه مصون بدارد. کرامت انسان به پیروی از کسی است که به او کرامت داده، به آن نحو که او خواسته است و گرنه انسان ِناچیز، کرامتش از کجا بود که بخواهد در مقابل خالقش، عدم خضوع و خشوع خود را با کرامتی توجیه کند که معلوم نیست در دوران مدرن از کجا آورده است؟  


7. از سخن گفتن پیرامون« دکترین‌های ابداعی شیعه» در می‌گذرم که رنگ و بوی سخنان غیر دارد و البتّه اگر نویسنده امامان شیعه را هم از مبدعان چنین دکترینی می‌دانند که معلوم می‌شود از ابتدا همراه نبوده‌ایم و گرنه می‌توانند به ما نشان دهند که چه دکترینی نبوده و بعد ابداع و اختراع شده است. من پیشتر به کوتاهی روشنفکری دینی در پرداختن به احادیث امامان نوشته بودم و اینجا مکرّر نمی‌کنم. اگر پیامبر کتاب‌الله و عترتی گفت و شما تابع آن پیامبرید، در کنار استشهاد به آیات چرا اثری از احادیث امامان شیعه نیست؟ به یک دلیل واضح: چون با انبوه احادیثی که حتّی نماز شب را برای شیعه‌بودن لازم میداند دیگر مجالی به رجوع به روانشناسان و رفتارشناسان- غیر مسلمان و عمدةً ملحد- مدرن به جای نمی‌ماند.


محمّد مصطفی از ابتدا شخص متمایزی بود چه از زمان کودکی و چه بزرگسالی و چه زمانی که هنوز در ابتدای رسالت بود و اهالی مدینه با طوع و رغبت زمامدارای مدینه را به او سپردند. گفتارش فصل‌الخطاب بود و اعرابیان متحوّل‌شده حتّی آب وضویش را برای تبرّک از دست هم می‌ربودند و گاه حتّی خلاف دستورات قرآن، خون حجامت وی را می‌نوشیدند.آیا چنین کسی فردی عادی بوده است و دیگران از وی تصوّر فردی خاکی داشته‌اند، نمازش قضا می‌شده و حال نماز نداشته است؟ به دلیل مهملات فلان نویسنده‌ی عرب؟ تاریخ را باید چگونه بررسید؟ در مقابل یک روایت او چند ده روایت بیاوریم کافی است؟ به خاطر افسانه‌ی غرانیق هم آیات شیطانی را نوشتند، به هوش باشیم که برای توجیه عملی، پایه‌های عقیدتی خود را انکار نکنیم.


حسین بن علی در ظهر عاشورا نمی‌توانست نمازش را بر روی اسب و در حال جنگ و به شکل ادای اذکار و با اشاره بخواند؟ آن نماز استثنایی بر تارک عبادت عابدان نوع بشر، با جانفدایانی که سپر او شده بودند و یکی پس از دیگری در مقابل تیرهای دشمن از پای درمی‌آمدند، چه پیامی برای ما دارد؟ شنیدن موزیک عرفانی به جای نماز؟


پس از استقرار اسلام و خصوصاً پس از فتح مکّه نمایندگان برخی قبایل پیش رسول اکرم می‌آمدند که ما مسلمان می‌شویم ولی به یکی دو شرط مثلاً شراب بخوریم یا زنا کنیم و مسلمان هم باشیم. بعضی می‌گفتند که مسلمان باشیم امّا نماز- همین نماز فقهی موجود- را نخوانیم و ایشان نمی‌پذیرفت. ایمان را اعتقاد قلبی و اقرار به زبان و عمل به ارکان دانسته‌اند که این شقّ ثالث، رابطه‌ی ضروری و همیشگی نماز – یا هر عبادت تشریع‌شده- را با ایمان به خدا و توحید و حق‌جویی وحق‌پرستی نشان می‌دهد. حق‌پرستی با سرباززدن از فرمانی از فرمانهای حقیقت محض سازگار نیست. کوتاهی در به جای آوردن فرایض، مشکل همه‌ی ماست ولی ایراد از جایی پیدا می‌شود که به این فکر می‌افتیم این کوتاهی خود را تئوریزه کنیم و آنرا معقول هم نشان بدهیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics