بین درگذشت خسرو شکیبایی و پیشنهاد حقوق ماهانهی ثابت به فرهاد جعفری در قبال نوشتن سالی یک رمان و شکستن رکورد رضازاده چه رابطهای است؟ عرض میکنم.
پرویز جاهد پس از درگذشت شکیبایی- شاید در وقتی نه چندان مناسب- دست روی مسألهی اعتیاد بین هنرمندان ایرانی گذاشت که با واکنشهایی بیشتر منفی روبهرو شد. حالا که یک ماهی از آن زمان گذشته بد نیست به حافظهی خود رجوع کنیم تا ببینیم که در دو سه سال گذشته چند سینماگر و موسیقیدان را بر اساس عارضهی کبدی- که متأسّفانهی یک دلیل شایع بیشتر ندارد- از دست دادهایم؟ نام نمیآورم ولی چقدر سرمایه و امید و حمایت باید صرف شود که یک هنرمند یا دانشور به باردهی برسد، آیا از دست دادن آنان آنهم به این شیوهی دردناک و بیموقع صلاح است؟ همین الآن از نوشخواری افراطی برخی بازیگران مطرح سینمای ایران و اعتیاد برخی دیگر خبرهایی موثّق در دست است،آیا باید صبر کنیم تا اینان نیز به مرحلهای بیبازگشت برسند؟ کی و چگونه و چه کسی قرار است پیش قدم شود تا آنان را نجات دهد؟
یکی از فنّیترین کشتیگیران بعد از انقلاب ایران که موفّق به دریافت مدال طلای جهان نیز شده، پس از کسب افتخار به دامادی یکی از خوانین منطقهی خود درآمد و متأسّفانه او را پای منقل نشاندند و الآن در حالیکه هنوز بیست و چند ساله است، حتّی بین چند مدّعی اوّل وزن خود نیست. سرباززدن او از دادن تست دوپینگ در زمان خود سروصدای زیادی کرد؛ او از نتیجهی پیداشدن اثر داروهای نیروزا نمیترسید بلکه از آشکار شدن اعتیاد خود هراس داشت.
غلامحسین ساعدی به دلیل افراط در نوشیدن از دست رفت و بهرام صادقی را هرویین با خود برد و این فهرست ادامهدار است. گفتهی پزشک شاملو بر سر مزار او که شاملو ده سال آخر عمر خود را از آیدا داشت، معنای خودش را دارد.
شاید «کافه پیانو» شاهکار نباشد ولی تأمین زندگی یک داستاننویس با هدف سامانمند کردن تولید هنری و کاستن از دغدغههای معیشتی یک هنرمند، کاری بسیار ستوده است که تحقّق آن در کشور ما به خواب و خیال میماند. دیگر هنرمندان و نویسندگان را کدام نهاد صنفی یا خصوصی حمایت میکند؟ دربارهی کمکاری بسیاری از سینماگران دو روز پیش نوشتم و این کارنامههای کمبار، حاصل نیرو و استعداد یک ملّت است که به باد میرود. فرقی ندارد که این استعداد در چه زمینهای باشد؛ مهم این است که شناخت و زیر بال و پر گرفتن استعدادها، همّتی فوقالعاده میخواهد که گویا هنوز بین ما شکل نگرفته است. خبر مهاجرت المپیادیهای علمی ایران به آمریکا و اروپا و سپس درخشیدن آنها در آن سامان نیز نیازی به بازگویی ندارد. در هیاهوی کنارهگیری رضازاده از المپیک شاید کسی خبر رکورد شکنی بهداد سلیمی را نشنید. او رکورد رضازاده را در جوانان آسیا شکست؛ کاری که به نظر میآمد به این زودی از کسی برنمیآید. اوچهار سال دیگر میتواند قهرمان بلامنازع المپیک باشد، آیا به فکر زندگی، تحصیل، معیشت و اوضاع روحی او و دیگر استعدادهای ورزشی، هنری یا علمی خود هستیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.