عمـری ز پی مـراد ضـایع دارم
وز دور فلک چیست که نافع دارم
با هر که بگفتم که تو را دوست شدم
شد دشمن من وه که چه طالع دارم
وز دور فلک چیست که نافع دارم
با هر که بگفتم که تو را دوست شدم
شد دشمن من وه که چه طالع دارم
قسّـام بهشت و دوزخ آن عقدهگشـای
ما را نـگـذارد کـه درآییـم ز پای
تا کـی بود این گـرگربایی بنـمای
سرپنجهی دشمنافکن ای شیر خـدای
ما را نـگـذارد کـه درآییـم ز پای
تا کـی بود این گـرگربایی بنـمای
سرپنجهی دشمنافکن ای شیر خـدای
گر همچو من افتادهی این دام شوی
ای بس که خـراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نـه بدنام شوی
ای بس که خـراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نـه بدنام شوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.