به این جملهها دقّت کنید:
1. دزدی بد نیست چون بسیاری از آنان که دزد میگیرند، خودشان دزد هستند.
2. فلان پلیس دزد از کار درآمد، پس همهی پلیسها دزد هستند.
3.از آنجا که دزد مال مردم را میدزدد، پس من هم میتوانم از او بدزدم.
بخش اوّل قضاوت دربارهی یک عمل از راه قضاوت دربارهی برخوردکنندگان با آن است. دربارهی دزدی یا هر عملی تنها از راه عقل میتوان قضاوت کرد نه از راه داوری دربارهی نهیکنندگان از آن؛ پس ادّعای بد بودن دزدی درست است ولی استدلال دربارهی آن نادرست ولی میتوان با نتیجهی نادرست هم مشابه این جمله را بازنوشت: « دین بد است چون بسیاری از دینداران آدمهای بدی هستند». بد بودن یا خوب بودن دزدی و دین را از راه استدلال دربارهی چگونگی آن عمل یا عقیده باید ثابت کرد. از کجا معلوم که یک عقیده خوب باشد ولی کسی که خود را منتسب به آن میکند آنگونه نباشد؟ مگر همهی کسانی که خود را مدافع آزادی و دموکراسی مینامند، واقعاً به آن ملتزمند؟ جملهی دوّم همان درد قدیمی« تعمیم» است که نیاز چندانی به توضیح ندارد. در میان هر شغل یا طبقه یا سن، افراد خوب و بد هستند و نمیتوان حکم یکی را به دیگران تسرّی داد. حتّی تعمیم یک عمل به باقی اعمال یک فرد نیز درست نیست چه به این صورت:« فلانی فلان روز دزدی کرد پس بقیّهی مالش را هم از راه دزدی به دست آورده است»، یا به این صورت:« فلانی دزدی کرد پس بقیّهی اعمالش هم بد و ناپسند است» بخش سوّم که بدتر از بد است. اگر دزدی – یا هر عملی- بد است برای همه بد است. توجّه داشته باشیم که کسانی که با اعدام مخالفند، استدلالشان این است که ما چون با قتل مخالفیم، پس با قتل رسمی توسّط حکومت هم مخالفیم. کاری به درستی یا نادرستی این استدلال ندارم ولی چطور اگر ما با نقض حریم خصوصی مخالفیم، خود حریم خصوصی دیگران را نقض میکنیم؟ این عمل اگر بد است، برای همه بد است و اگر بد نیست، برای همه نیست.
فیلم خصوصی دیگری از فردی با عبا و دستار در وب منتشر شده است. منتشرکنندگان فیلم و تشویقکنندگان به این انتشار، خود را مدافع آزادی میدانند ولی آنرا زیر پا میگذارند. قضاوت دربارهی اعمال حاکمان باید جداگانه و بدون ارتباط به زندگی شخصی آنان بررسی شود. اگر کسی مالی ربود و به فقیری بخشید و خود از آن استفاده نکرد، نمیتوان به دلیل نیّت خیرش از او تقدیر کرد و به عکس؛ اگر کسی به مردم خدمت کرد ولی لغزشی هم داشت، نمیتوان به دلیل آن لغزش، تمام اعمال او را نادیده گرفت. حکایت حساسیّت ما به لغزشهای جنسی، در جامعهای که دزدی، گرسنگی، بیعدالتی، رشوهخواری و تصفیهحسابهای شخصی بیداد میکند نیز خندهدار است. یکی از موارد تصفیهحساب- با الهام از موضوعی که برای وزیر مستعفی پیش آمد- دامگذاری برای افراد است؛ در این باره بیش از این نمیگویم. این مورد آخرین مورد نخواهد بود و حتماً روزی باید جلو انتشار عکس و فیلم از هنرمندان و حاکمان و افراد عادی جامعه گرفته شود؛ منظور من نهاد مسؤولی خارج از ما نیست، منظورم وجدان شخصی هرکدام از ماست. این بار هم بسیاری در این امتحان بازنده شدند تا نوبت بعد کی برسد.
ایماهای مرتبط:1. تفاوتهای پالیزدار با زارعی 2. جهانیان در برنامهی« برادر بزرگتر»
پ. ن: توضیحات تکمیلی را در جواب آقای ابراهیمی در بخش نظرها آوردهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.