در بخش نظرهای ایمای« سقوط آزاد» خوانندهای نوشته است که نوشتههایت دوپهلوست و من هم نوشتم که اگر انتظار فتوادادن به نفع یا ضدّ یک عقیده، عمل یا رژیم را دارید، جای آن ایمایان نیست. هر کنش یا عقیدهای آمیزهای از درستی و نادرستی است و تمام تلاش ما این است که بخش صحیح فکر و عمل ما بیشتر از قسمت غلط آن باشد. ایمایان اگر بتواند ذرّهبینی بر نکاتی که معمولاً از چشم دورمیمانند باشد، به خواست خود رسیده است و ایما و اشارت یعنی همین؛ حالا اگر کسانی با خواندن متن واحد به نتایج متفاوت میرسند، حکایت ظنّ آنها و درون ایماهاست.
بنا به همین شیوه، معمولاً مطلبی را که مینویسم به ضدّ آن نیز میاندیشم که آیا میتواند درست باشد و در چه صورتی چنین است؟ مطلب دیروز، مخالفت با انتشار بیضابطهی فیلم و عکس از افراد به قصد افشاگری بود که با توضیحات من دربارهی آن فیلم در بخش نظرها کاملتر شد امّا لزوم دفاع از آزادی بیان در برابر ارباب حکومت، مسئلهایست که هیچگاه نباید فراموش شود. مثلاً بسیاری از نمایندگان مجلس ششم به دلیل دخالت در حوزهی خصوصی افراد یا ارگانهای خاص، محاکمه شدند که قطعاً اشتباه بود. ادّعای بیدلیل، شاید از طرف افراد عادی نیاز به پیگیری داشته باشد ولی نمایندگان از آنجا که ناظر مسائل کشور به حساب میآیند، میتوانند در هر مسئلهای دخالت کنند و مصونیّت هم داشته باشند. مصونیّت برای هیچ یک از افراد جامعه درست نیست مگر نمایندگان، آن هم به این دلیل که اظهار نظر آنها دو حالت دارد یا صحیح است یا اشتباه. اگر صحیح باشد که هیچ و اگر اشتباه باشد، حتماً بد است ولی شرّ لازم است. یعنی میان دو گزینهی اشتباه جزئی ِنماینده یا وادارکردن او به سکوت و نبود نظارت بر دستگاههای اجرایی، باید گزینهی اوّل را انتخاب کرد. این همان انتخاب میان بد و بدتر است و من در اوّل ِنوشته گفتم که خوب مطلق یا بد مطلق نداریم.
مطبوعات نیز- نه به اندازهی مجلس ولی شبیه آن- میتوانند از این نقش نظارتی برخوردار باشند، پس باید سهمی از مصونیّت هم ببرند. بد نیست این روزها یادی از حسن حبیبی بکنیم که در بستر بیماری است و بهترین بهانهی گلآقا برای شوخی و کاریکاتورکشی بود. جای خالی سعهی صدر مثالزدنی وی که چونان وزنهای باعث اعتدال در دولت خاتمی و هاشمی بود، امروز بیش از هر روز احساس میشود. سلف وی در این صفت، مرحوم دکتر محمّد مصدّق بود که در کاریکاتور مجلّهی چلنگر وی را به صورت رقّاصهای در حال دایرهزدن میبینید. حکایت اینگونه آزادی بیان برای مطبوعات که در نقد دولت- حتّی تا مرز توهین و تمسخر که کار درستی نیست- آزاد باشند، امروز افسانهای بیش نیست و درست به همین دلیل است که نام محمّد مصدّق در تاریخ این مملکت جاودان خواهد ماند؛ گیرم تنگنظران نگذارند که در پایتخت ایران، حتّی یک خیابان به نام او شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.