ضربالمثل قدیمی: یک دیوانه سنگی در چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند در بیاورند.
حکایت فرضی: آن وقتها که کامپیوترها هرکدام قد یک کامیون بودند و نمونهی خانگیش وجود نداشت، مسابقات شطرنج بین آنها و شطرنجبازان بزرگ دنیا یکی از وقایع مهم ورزش و نماد رویارویی فناوری با هوش بشری بود. برنامهریزی آن رایانهها بر اساس حرکات صحیح و استراتژیهای معروف دنیای شطرنج بود که در تاریخ به ثبت رسیده بودند. یک بار رندی گفت که من میتوانم کامپیوتر را شکست دهم، به او گفتند که تو حریف یک شطرنجباز متوسّط هم نمیشوی، چطور میخواهی این ابرکامپیوتر را مغلوب کنی؟ خلاصه اصرار کرد و شاید به عنوان بررسی روی نوع مواجههی یک ناوارد با هوش مصنوعی چنین اجازهای را به او دادند و او پس از چند دقیقه، کامپیوتر را شکست داد! جریان این بود که رایانه بر اساس حرکات صحیح و سنجیده طرّاحی شده بود ولی او پس از دو سه حرکت، حرکتی کاملاً نامعقول انجام داد که هیچ توجیهی نداشت. کامپیوتر شروع به محاسبه کرد ولی در برنامهی او چنین چیزی پیشبینی نشده بود، چراغها خاموش و روشن شدند و ... کامپیوتر نه تنها باخت بلکه سوخت!
حکایت واقعی: رابطهی ایران و آمریکا بزرگترین معضل سیاست داخلی و خارجی ایران و یکی از بزرگترین مشکلهای آمریکا در سه دههی گذشته بوده است. در دوران خاتمی« طرفداران مذاکره با آمریکا» در ردیف مرتدّان و مهدورالدّمها بودند و حتّی هاشمی هم که به برقراری این روابط بیمیل نبود، پیش شرط استرداد اموال ایران را گذاشته بود که سنگ بزرگی به علامت نزدن بود. تصمیمهای غیرمعقول و عجیب و غریب احمدینژاد هرچه بود تا کنون تابوی روابط بین دو کشور را شکسته و در میزگردهای صداوسیما مدام از برتری اوباما بر کین میگویند، آن هم به این دلیل که خواهان مذاکره با ایران است؛ یعنی همان چیزی که اگر چهارسال پیش از طرف هرکسی بیان میشد، به چارمیخ کشیده میشد. پیام تبریک احمدینژاد به اوباما و واکنش نسبتاً محترمانهی اوباما هم در نوع خودش بینظیر بود. شک ندارم که احمدینژاد منتظر است تا در اوّلین فرصت با اوباما چاق سلامتی کند و برخلاف پیشینیان خود که برای آب خوردن هم از رهبر اجازه میگرفتند، سرخود این کار را خواهد کرد. تمام این ایما را نوشتم تا این را بگویم:« اگر تمام خسارتهای دوران احمدینژاد را یک طرف بگذاریم و برقراری نسبی روابط با آمریکا را یک طرف دیگر، این بر آن میچربد؛ یعنی در یک سال آینده، نامهنگاری و ملاقات بعضی مقامهای ایران و آمریکا اگر تا حدّی پیش رود که نفر بعد- فرضاً خاتمی- بتواند بدون دغدغه، روابط را به طور کامل برقرار کند، من دورهی چهارسالهی او را موفّق ارزیابی میکنم و معتقدم که هیچ کس به جز آدم تکرو و کلّهشقّی مثل احمدینژاد نمیتوانست این کار را بکند.» برقراری این روابط هم نقش ایران را در منطقه و جهان بالا میبرد، هم بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران را برطرف میکند و از همه مهمتر یکی از دشمنان مورد نیاز افراطیان در ایران، برای سرکوب و تحدید آزادیخواهان را نیز از بین میبرد.
ضربالمثل جدید: گاهی یک دیوانه سنگی را از چاه در میآورد که صدعاقل هم نمیتوانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.