خیلی وقت پیشتر فکر میکردم چه میشد اگر حنجرهی شجریان به نسل بعد منتقل میشد؟ این صدا با نیم قرن تجربه و شاگردی این خواننده و آن نوازنده به دست آمده و برای آیندهی موسیقی درحال پوستاندازی ما بسیار ضروری است. صدای سیامک را که اوّل بار شنیدم خوشحال شدم و متعجّب که چرا اینقدر کوتاه میپرد. خود شجریان از خاطراتش در محضر – به گمانم- نورعلی خان برومند میگفت که به همراه برادر به پیش او رفته بودند و هردو با دو دانگ صدا چیزی خوانده بودند. استاد که شنید، بسیار تعجّب کرد که مگر میشود دو صدا اینقدر شبیه به هم؟ ولی اوج که گرفتند، سری تکان داد که ها... تفاوت آشکار شد.
همایون و صدایش همان چیزی بود که انتظارش را داشتم. صدایش به گفتهی پدر مانند دوران پختگی شجریان است نه جوانی او و محضر پدر و صداسازی از دوازده سالگی کاری کرده که او در محدودهی آواز دستگاهی هرکاری میتواند بکند. همایون و سینا سرلک تنها شاگردان شجریان هستند که از سنّ نوجوانی با او کار کردهاند ولی رایان ( فرزند آخر شجریان) گویی در فراگیری آواز پیشدستی کرده و از سنّ کودکی فراگیری آواز را در محضر پدر آغاز کرده است. مژگان هم که پدر را با سهتارش در کنسرتهای اخیر همراهی کرده است با همایون آموزش میدید که آواز را کنار گذاشت. پدر این اواخر به دخترش اصرار کرده که دوباره تمرین آواز را شروع کند، مژگان با زرنگی میگوید که پدرش میخواهد ادارهی کلاسهای آواز زنان را به او بسپارد و دلیل اصرارش همین است. من امیدوارم که او نیز پا به درون گود بگذارد؛ هرچند حنجرهای که سالها به حال خود رها شود، معلوم نیست که امکان بازسازی داشته باشد ولی کنجکاوم نسخهی زنانهی صدای شجریان را بشنوم.
اثر اوّل همایون با ضرّابیان شروعی معتدل و بااحتیاط بود. کار او با قمصری گامی رو به جلو برای او بود و آهنگسازی بسیار جوان و پرانگیزه را نیز به موسیقی ایران معرّفی کرد. قمصری بعدها نیز با تشکیل کوارتت زهی و جستوجوی موسیقی چندصدایی با سازهای ایرانی، راه خود را ادامه داد. امّا باقی کارهای او از جمله دو تجربهی اخیرش با گروه دستان، آن چیز نبود که از او انتظار میرفت. دو اثر با موسیقی عادی و اشعاری غالباً متوسّط. شباهت همایون به پدر، هم مزیّت او و هم چشم اسفندیار اوست. مزیّتش وراثت صدایی خداداد و پروسعت که به گفتهی مشکاتیان- با کمی اغراق- همهی آنچه خوبان دارند، او یکجا دارد. محمّدرضا درویشی نیز همایون را بهترین خوانندهی ایران پس از پدرش میداند ولی همایون در هر کارش با پدر مقایسه خواهد شد و اینجاست که تفاوتها- مانند خاطرهی بالا- آشکار خواهد شد. در آن خاطره تفاوت به قدرت و وسعت حنجره برمیگشت ولی اینجا تفاوتها به درک و سلیقه و انتخاب آهنگساز است و شعری که خوانده میشود و فرهنگی که پشت صداست. صدای شجریان به شعر معنا میبخشد، گویی خود آنرا سروده و حالا دارد میخواند. نمونهی چنین معنادهی را در خنیاگران قدیم که سرودههای خود را مینواختند و میخواندند میشد یافت ولی همایون تنها صدایی مسلّط بر تکنیک است که شعری را میخواند نه آنکه آنرا« بیان کند».
شجریانزدگی بیماری موسیقی آوازی امروز است. هرکس میخواند، صدای شجریان را میشنویم، با همان سبک و سیاق. شاید از خیل جوانان رو به آینده، علیرضا قربانی توانسته باشد حساب خود را کمی از بقیّه سوا کند. این اتّهام به دلیل مشابهت حنجره به همایون بسیار بیشتر از دیگران است و او باید بتواند که استقلال خود را به دست آورد و استقلال، نگاه ویژهی او به مقولهی آواز است نه برگزاری کنسرت جداگانه. شجریان پدر حتّی در ادای حروف ویژگیهایی دارد که دیگر نمیتوان آنرا ضعف شمرد بلکه ویژگی بیانی او شده است مثلاً او بسیاری از اوقات کاف را مانند بسیاری از مشهدیها از جلو کام ادا میکند یا حرف ر را در صورتی که پس از آن الف باشد مانند قاریان قرآن پُر و به اصطلاح با تفخیم ادا میکند ولی این ریزهکاریهای شخصی نباید در همایون دیده شود که میشود. تسلّط بر شعر و معنا و عروض هم از لوازم خوانندگی است. در نوار« خورشید آرزو» و مصراع سوّم شعری به همین نام، نَپَسندی(na-pa-sandi) را بیجهت(nap-sandi) میخواند در حالیکه تنگنای وزنی هم وجود ندارد و درست، همان دوهجای کوتاه است. بماند که مشیری هم مانند رهی معیّری و سایه گرچه با قوالب سنّتی میسراید ولی کلامش تازه و معاصر است. چنین لغزشهایی برای خوانندهای درسطح او خوب نیست گرچه نقد منتقدان و دقّت او به سخن آنان میتواند جبران مافات کند. شجریان پدر اگر اشعار رُمانتیک ترانهسرایان دورهی دوّم را میخواند یا بخواند طبیعی است ولی چنین صدای جوانی و گله از غم و اندوه سطحی چهار دههی پیش دیگر امروز جایی ندارد. در این دو کار تنها تصنیف قیژک کولی به مدد کلام نوَش کمی متفاوت با بقیّه است. محمّدرضا شجریان در کار خود خودرأیی به معنای مثبت دارد. سختگیری او در انتخاب اشعار و هماهنگکردن آهنگساز با خود گاهی به جدایی او با آنها انجامید، چه با مشکاتیان در سالهای گذشته و چه با علیزاده این اواخر. همایون نباید خود را دربست در اختیار آهنگسازان نه چندان برجسته بگذارد. انتخاب اشعار نو و آهنگسازان نوگرا و جوان و دقّت و اشراف بر تکتک آثار، تازه اوّل راه است. با احترام به درویشی باید بگویم که خوانندگی فقط صدا و تکنیک نیست و فرهنگ و آگاهی خواننده، پشتیبان و پشتصحنهی جلوهگری اوست. صدای خداداد و زحمت خود و تربیت پدر، ویترین همایون را به بهترین نحو چیده است ولی بیشتر کار هنوز باقی مانده است. امیدوارم که او بتواند با دقّت بیشتر و پرهیز از پُرکاری و تقلید، راه دشوار تثبیت خود را در تاریخ هنر این دیار طی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.