دشمن ِدشمن من، دوست من است، قاعدهای است که بسیاری به آن اعتقاد دارند. من آنرا نه به این صورت کلّی ولی به شکلی محدود میپذیرم. کسی که با او نقاط مشترک اندکی داری نمیتواند دوست تو باشد ولی اگر با دشمن تو دشمنی بورزد، میتوانی در جهت پیروزی بر دشمن خود یا در امان ماندن از شرّش، ارتباطی محدود و مهارشده با او داشته باشی؛ امّا آنچه نوشتم معادلهای ریاضی نیست که اگر منفی در منفی بشود مثبت، پس مثبت در منفی هم میشود منفی!
غزّه امروز زیر وحشیانهترین حملات رژیمی سفّاک و خونریز است که به هیچیک از قوانین بینالمللی احترام نمیگذارد، هرچه بخواهد انجام میدهد و ترسی هم از کسی ندارد. بهتر است بنویسم« ترسی هم از کسی نداشت» چون امروز پس از اتّفاقات لبنان و الگوبرداری فلسطینیان از آنها در روش، ادبیات و حتّی گرایش به تشیّع و سیرهی سالار آزادگان جهان، ترس از باور مردمی که سلاحی جز ایمان خود ندارند را تجربه میکنند.
اگر کسانی به هر دلیل از« جمهوری اسلامی» بدشان میآید و بر خلاف آنچه در عنوان نوشتم میاندیشند و امروز برای فلسطینیان قدمی برنمیدارند و قلمی نمیزنند، لابد اگر در گذشته بودیم به نسلکشی مسلمانان در بوسنی و آپارتاید هم اعتراض نمیکردند، چرا که جمهوری اسلامی در همان زمان از آنان حمایت کرد ولی بسیاری از کشورهای مدّعی آزادی سکوت کرده بودند؛ امّا ایران پای حرف خود ایستاد و تاوانش را هم داد. آیا اینان حاضرند چنین ذلّتی را بپذیرند؟
سکوت بسیاری از روشنفکران و بعضی نوشتههای دنکیشوتهای وبنویس که از بدوبیراه گفتن به رژیم فعلی ایران – به بهانهی فلسطین- آغاز کردهاند و تا حمایت از اسرائیل و نسلکشی پیش رفتهاند نشان میدهد که فرهنگ قبیلگی چقدر عمیق و ریشهدار است. اذهانی که ملاک سنجششان گفته و عمل افراد و گروهها نیست بلکه این است که آنان« که» هستند و آیا با قبیلهی دشمن ما پیمان مودّت دارند، یا نه؟ اینان در دنیایی سیاه و سفید میزیند که همه یا خوب، یا بد هستند، نه اینکه مثلاً میتوان با درصدی از گفتههای یک فرد، سلیقه یا نظام موافق بود و با درصدی دیگر مخالف. اگر شخص بدکاری، یک حرف خوب زد، آن حرف به دلیل اینکه گویندهاش هزار حرف بد زده است، از خوبی نمیافتد و به عکس؛ اگر آدم خوبی، حرف بدی زد، دلیلی برای لاپوشانی آن نیست و باید حرفش را نقد کرد و البتّه آنرا به دیگر خوبیهایش تسرّی نداد. در هر دو حالت باید از قضاوت دربارهی درونهی افراد پرهیخت.
در چنین نظام فکری تکبعدی، به شدّت واپسگرا، بدوی و غیرعقلانی، چقدر نان به نرخ روز خوردن و نامی به هم زدن و گدایی شهرت و محبویّت و کلیک کردن آسان است. کافی است که منتظر هر اتّاق نویی باشی و بسته به جهتی که با نظامی که دشمن توست دارد برای آن چرندی به طنز یا به جد بنویسی و به فاضلاب پیوندهای فارسی بفرستی. در این صورت، فکر و اندیشه و تحلیلی برای آن اتّفاق وجود ندارد چون تأیید کامل یا ردّ کامل آن در فرمولی از پیش تعیینشده مشخّص است.
در ایّامی هستیم که دوستی با خوبان و اعلام برائت از بدان، محک انسانیّت هرکسی است ولو آن بدان یا خوبان، بیش از هزار سال پیش میزیستند. شرم بر قلمی که امروز به دفاع از جانیان صهیونیست چیزی بنویسد یا در دفاع از مظلومان فلسطینی آگاهانه سکوت کند. بالاتر از فرهنگ قبیلگی نوشتم که به نظرم جفا در حقّ قبایل باشد چون بدویترین ساختارهای اجتماعی بشری هم خوب و بد را میفهمیدند ولی امروز برخی با چشمانی کورشده از نفرت و نادانی، قدرت درک خوبی و بدی را نیز از دست دادهاند.
این بحث را در روزهای آینده، روز در میان از زوایای دیگر برخواهم رسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.