ماجرای« گفتمان»- صرفنظر از تولّد این واژه حدود بیست سال پیش- به حدود ده سال قبل برمیگردد که داریوش آشوری در مقالهای در مجلّهی« راه نو» بر استفادهی درست و صحیح از این واژه تأکید کرد و دلیل برساختن آنرا بازگفت. بسیاری- حتّی خواص اهل ادب- این واژه را به معنای گفتوگو یا معنایی دیگر به کار میبردند و مجلّهای حتّی به این نام تأسیس شد. در فرهنگ سخن نیز- به اشتباه – معنای این واژه را مباحثه و گفتوگو آوردهاند، در حالیکه هم معنای لغوی این واژه و هم معنای اصطلاحی آن متفاوت است. آشوری «گفتمان» را در برابر دیسکور(discours) فرانسوی و دیسکورس(discourse) انگلیسی گذاشت به معنای شرح و بسط یک موضوع در یک زمینهی علمی و نظری به صورت خطابه یا مقاله که به همین معنا در کتابهای « گفتار در روش» دکارت و« گفتارها»ی ماکیاولی به کار رفته و ترجمه میشود. پس از دههی 60 میلادی و نوع استعمال میشل فوکو این واژه، بار معنایی تازهای یافت. این بار هدفمندی اجتماعی این مجموعه گفتهها و نقش وجه پنهان آن که لزوماً بر زبان نمیآید و پوشیده میماند نیز بدان اضافه شد. این وجه پوشیده- که حاصل فضای فرهنگی، ذهنیّت زمانه، ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روابط طبقاتی درون هر ساختار اجتماعی است- با تحلیل اجتماعی و تاریخی گفتارها، آشکار میشود.این نوع نگاه ملهم از دستاوردهای فیلسوفان پس از دکارت و کانت است که تصوّر خودبنیادی سوژه و عقل شناسندهی انسان را متزلزل کردند و هر یک- از هگل و مارکس گرفته تا فروید و فوکو- دربند شرایط تاریخی، اجتماعی، زیستی و روانی بودن ِآن را نشان دادند. همچنان که خودآگاهی ما بر لایههای مختلف ناخودآگاه تکیه کرده ولی از آن آگاه نیست، هر گفتاری نیز گفتمانی را در زیر دارد که ممکن است بر گفتمانهای دیگری بنا شده باشد. فمینیستها در پی شرح و توضیح گفتمان مردانهای هستند که در طول تاریخ بر گفتمان زنانه چیره بوده و آنرا سرکوب میکرده است و ادوارد سعید نیز گفتمان شرقشناسی را زاییده و آفریدهی قدرت میداند که به مثابهی سوژه چگونه ابژهی خود را تعیین و تحدید میکرده است و البتّه مثالها بسیارند.
مقالهی آشوری در دفاع از برساختن واژهی« گفتمان» دو واکنش دریافت کرد؛ اوّل مقالهی حنایی کاشانی در شمارهی هشتم بود که نوشت« دیسکور» در زبان مبدأ معانی متفاوتی گرفته است( هم گفتار و هم گفتمان) و دلیلی ندارد که برای دو معنای متفاوت از یک کلمه، دو کلمه وضع شود. دو واژهی گفتار و گفتمان، هم از نظر لغوی یک معنا دارند و هم معنای اصطلاحی متفاوتی ندارند، پس نیازی به وضع واژهی جدید نیست و« گفتار» برای رساندن هر دو معنا کافی است.
واکنش دوّم در شمارهی نهم و از سوی باقر پرهام بود که گفتهی آشوری را که برخی را دانا به معنای دقیق آن ندانسته بود، به خود گرفته و عصبانی شده بود. او مطلب کوتاه حنایی کاشانی را با تفصیل بیشتری آورد و دو گونه روش را در ترجمه نشان داد که مبنی بر« واژهسازی» یا« واژهیابی» است و خود را از دستهی دوّم شمرد. پرهام واژهسازیها را از آن جهت که تلاشی فردی است، ناموفّق دانست و واژههای پیشاندر و پساندر ( در قیاس با پیشینی و پسینی) از خود آشوری را مثال زد و نقل قولی از کانت را نیز که در آن تلاش واژهسازان را در آنجا که اصطلاحهای لازم در خود زبان هست، تلاش کودکانهای برای خودنمایی دانست، آورد . او از لحن خطابی و حق به جانب آشوری نیز در این مقاله- و دیگر نوشتههایش- انتقاد کرد.
آشوری در شمارهی دهم جوابی به هردو میدهد که پایان ماجرا به حساب میآید. او هیچ حکم کلّی را در این زمینه نپذیرفت از جمله اینکه اگر کلمهای در زبان مبدآ چند معنا داشت، نباید برای آن معناها، چند واژه برگزید. وی با انگشت نهادن بر فقر واژگان ما این واژه ( گفتمان) را واجد معنایی متفاوت با سخن یا گفتار میداند و خاطرنشان میکند که «ساختمان» و «سازمان» هم عمر چندانی ندارند ولی جاافتادهاند و مقالههایی از اهل نظر را شاهد آورد که این اصطلاح را به کار بردهاند از جمله محمّدرضا نیکفر و حسین بشیریّه و قبول اهل فن را نشانهی درستی کار خود دانست.
به هر روی این ماجرا نیز پایان یافت ولی پس از آن هم این اصلاح بد استفاده شد و میشود. گفتمان در این ده سال بسیار بیشتر استفاده شده است( یکبار آقای خامنهای هم در ضمن یک سخنرانی آنرا درست و صحیح به کار برد) و دیگر نیازی به شاهد آوردن از سه چهار مقاله نیست ولی بیآنکه فعلاً در مقام قضاوت باشم، با آنکه« گفتار» را در رسانایی معنا کافی میدانم ولی نمیتوان از تازگی و خوشساختی « گفتمان» هم گذشت. علیرغم اینکه واژهیابی را راه حلّی عاقلانهتر و درستتر مییابم ولی به سختی بتوان آنرا حکمی کلّی دانست؛ بسته به نظر ما دربارهی معنای جدید( مثلاً نوآوری فوکو) و تازگی و دقّت فلسفی آن میتوان نیاز به ساختن واژهی تازه را موجّه یا ناموجّه دید. اگر معنای جدید، چیزی بسیار ارزشمند به داشتههای ما اضافه میکند، شاید استفاده از واژهی جدید- که شاید در زبان مبدأ امکان ساخت نداشته- قابل دفاع است و اگر نه، معنای جدید آن چنان آش دهنسوزی نیست، بهتر است به داشتههای خود اکتفا کرد امّا اینکه« دیسکور» چنین ارزشی دارد یا نه، بحث دیگری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.