صداوسیمای ایران مدّعی ارائهی طرحی نو و متفاوت با تبلیغات رایج در جهان است. در حالیکه مردم دنیا به نوع تبلیغات حسّاس هستند و برای مثال نمیپذیرند که فلان کمپانی کالای خود را بیجهت برترین بداند یا دیگران را تحقیر کند و گرنه واکنش مناسب خود را نشان میدهند، نشانههایی از سویهی تاریک تبلیغات و سرمایهسالاری مدّتی است در سیمای ملّی به چشم میخورد.
یکی از کارخانههای تولید روغن، یک آگهی ساخته بود که کسی با یک بقّالی تماس میگیرد و نشانههای روغن تولیدی این شرکت را میدهد (که کلسترول را بالا نبرد و قیمتش فلان باشد و بهمان خاصیّت را داشته باشد) و جوابدهنده میگوید که خیر چنین چیزی نداریم گوینده میگوید مگر آنجا بقّالی نیست و او میگوید چرا ولی ما چنین چیزی نداریم. طبعاً این به آن معناست که سازندگان این روغن، دیگر محصولات روغن کشور را بدون این خواص میدانند. این تبلیغ، به جای تمرکز روی ویژگیهای محصول خود، به نفی طعنهآمیز دیگران میپردازد. شنیده بودم که چنین چیزی در بخشنامههای سیما ممنوع است ولی اینکه چرا حالا وضع عوض شده را نمیدانم.
یکی دیگر از تبلیغهای عجیب تلویزیون، ساختهی یکی از بانکها و مؤسّساتی است که در قبال سپردهی قرضالحسنه- یا بدون سود-، به سپردهگذاران جایزه میدهند. چند نفر در شکل و شمایل و سنین گوناگون میآیند و میگویند که شما به هر چیز فکر کنید به آن میرسید و در شما انرژی خاصّی است که با فکر کردن به هر چیز آنرا به خود جذب میکند. ماحصل این حرفهای عجیب و غریب این است که پول خود را به ما بسپارید و مدام به خانه و ماشین و جوایز نقدی و آرزوهای خود فکر کنید تا آنرا در قرعهکشی ببرید. اگر خوب تمرکز کرده باشید، به آن میرسید چون فکر شما هر چیز را میتواند جذب کند و اگر نرسیدید هم لابد خوب به آن نیندیشیدهاید یا حتماً دیگران از شما بیشتر مشغول فکر کردن و خیال بافی در مورد جوایز بودهاند. این نوع تبلیغ، بیش از آنکه مناسب قرضالحسنه باشد به تشویق خرید بلیطهای بختآزمایی شبیه است. واقعاً از دیدن چنین مسائل مبتذلی در سیما به شگفتی آمدم.
یکی میگفت تلویزیون زمانی شجریان و موسیقی سنّتی میگذاشت و یک دورهای هم موسیقی پاپ فراوان بود ولی حالا هیچ خبری نیست. به او گفتم: وقتی میتوان همان چند ثانیهی بین برنامهها را با تبلیغ و به دست آوردن پول – همانند شبکههای خصوصی دیگر کشورها- پر کرد، چرا موسیقی یا هر چیز دیگری پخش شود؟ چندسال پیش شجریان از نوع پخش موسیقی در سیما که بین برنامههای مختلف بود مینالید که موسیقی ملاط نیست تا با آن فواصل بین برنامهها را پر کنید؛ حالا همان ملاط را هم از جنس تبلیغات انتخاب میکنند؛ آن هم تبلیغاتی که روز به روز به سوی دستکم گرفتن شعور مخاطبان و تشویق مصرفگرایی پیش میرود.
پ. ن-۱: الآن که این را مینوشتم، به خاطر حجم زیاد پیامهای بازرگانی، اوایل فوتبال چلسی- بارسلون از دست رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.