ما، کشتی و دریای متلاطم


                                   
حسین کاظم‌پور اردبیلی دیپلمات و نماینده‌ی کهنه‌کار ایران در اوپک، از زمان رجایی تا بخشی از دوره‌ی احمدی‌نژاد در دولت‌های گوناگون کار کرده است. اگر نبود خواست قدرت‌های بزرگ و عناد کشورهای عربی حالا پست دبیرکلّی اوپک را هم در کارنامه‌ی خود داشت. حرف‌های کاظم‌پور از این جهت جالب است که برخلاف بیشتر منتقدان احمدی‌نژاد (خصوصاً در فضای وب) که به آزادی‌های سیاسی و فرهنگی می‌پردازند، انگشت روی اقتصاد و سیاست خارجی و نحوه‌ی مدیریّت گذاشته است. بی‌طرف بودن او و بی‌بدیلی جایگاه و کاردانیش باعث می‌شود که به حرف او بیش از یک اظهارنظر ساده نگاه کنیم. کاظم‌پور الآن طرف مشورت بعضی از بزرگترین کشورها و کمپانی‌های تولید نفت است و در کشوری که متخصّصان آن از پیش بینی دقیق آینده عاجزند، در زمانی که نفت زیر بیست دلار بود به یاد دارم که از نفت صددلاری می‌گفت و همان زمان بسیاری حرف او را جدّی نمی‌گرفتند. دیگر مصاحبه‌های او در باره‌ی نفت و آینده‌ی آن در دیگر نشریّات نیز بسیار خواندنی است. او در اعتراض به نحوه‌ی تصمیم‌گیری‌ها در دولت نهم الآن پس از سی سال کار کنارکشیده و خانه‌نشین شده است. گفتار صریح و بی‌تعارف او در شماره‌ی بیست و ششم دوهفته‌نامه‌ی «مشق آفتاب» برای کسانی که نخوانده‌اند حتماً جالب است. گزیده‌ای از سخنان او درباره‌ی دولت نهم را بخوانید: 


«... در کابینه‌ی رجایی شایسته‌سالاری حاکم بود و برای مثال مهدوی کنی و باهنر هم بودند نه اینکه رئیس دولت بخواهد بقیّه را کوتاهتر از خود انتخاب کند.او تحمّل‌پذیری بسیار بیشتری از احمدی‌نژاد داشت و از او دروغ نمی‌شنیدید یا وعده‌ی خلاف نمی‌داد و نمی‌خواست که با رشوه‌های اقتصادی محبوبیّت به دست آورد...احمدی‌نژاد فکر می‌کرد قیمت نفت صدوسی دلاری به سیر صعودی خود ادامه می‌دهد و خودش گفت که به دویست دلار هم می‌رسد ولی وقتی کفگیر به ته دیگ خورد آن شعارها را پس گرفت... ایجاد عدالت باافزایش بستر تولید، اشتغال و درآمد ملّی است نه اعانه دادن؛ باید به مردم به جای ماهی، توری برای ماهی‌گیری داد... در تمام دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد اهداف انتخاباتی دنبال می‌شده است و حالا هم رئیس ستاد ایشان شده وزیر کشور و مسؤول برگزاری انتخابات.


به طور عمومی فضای سیاست خارجی ایران بسیار پر تنش شده و هیچ زمینه‌ای برای حضور سرمایه‌گزاران خارجی حتّی کشورهای شرقی مانند چین، هند ، پاکستان و کره در ایران فراهم نیست... بیش از هشتاد درصد کار پروژه‌هایی که در عسلویه افتتاح می‌شود از قبل انجام شده بود و شما حتّی یک کار را که این دولت شروع کرده باشد و به بالای شصت هفتاد درصد پیشرفت رسیده باشد، نمی‌توانید ببینید. برای سنجش بهتر امور می‌توان تعداد پروازها را به عسلویه با قبل مقایسه کرد... از روی کار آمدن دولت جدید سهم ما در تصمیم‌سازی اوپک کاهش پیدا کرده است. علّت آن از سویی روابط ما با همسایگان ماست که رقبای اصلی ما در اوپک هستند و از سوی دیگر شعارهای نامستجاب. وقتی شما به آقای اوباما نامه می‌نویسید که قرار نیست جوابی بدهد، تنها آبروریزی آن باقی می‌ماند و این یعنی از حیثیّت ملّی برای تبلیغات داخلی و عوام‌فریبی استفاده کرده‌ایم.


وقتی شما شوراهای متعدّدی را منحل می‌کنید و مجمع تشخیص مصلحت نظام این کار را خلاف قانون می‌شمارد و برای کارهای دیگر هم از مجلس اجازه نمی‌گیرید یعنی قانون‌گریزی رخ داده است. مجمع می‌گوید که 13 شورای منحل شده را احیا کنید ولی شما نمی‌کنید و می‌خواهید سازمان حج و زیارت را هم جزو گردشگری کنید... اصرار به شنا خلاف جهت رودخانه، تنها زباله دور ما جمع می‌کند.


وضعیّت سفرای ما اگر در گذشته حدود 90 درصد به وضع ایده‌آل نزدیک بود، حالا حدود 10 درصد است. سفرای خارجی مقیم ایران در گذشته سابقه‌ی دو دوره‌ی سفارت و یک دوره معاونت وزارت داشتند، ولی الآن سفرای ما در دیگر کشورها رایزن 1، 2 و 3 هستند و دیپلمات‌های دوّم و سوّم کشورهای دیگر در تهران سفیر شده‌اند. این دو شاخص یعنی جایگاه سفرای ایران در دیگر کشورها و سفرای دیگر کشورها در ایران نشان می‌دهد که جایگاه روابط ما در کجاست... دولت بعد اگر هرکاری را که دولت نهم شروع کرده رها کند، اوضاع بهبود می‌یابد و نیاز به کار خاصّی نیست‌‌‍[!‌]


در سفرهای استانی وقتی شما 850 مصوّبه را در یک جلسه‌ی چهارساعته تصویب کنید می‌بینید که برای هر مصوّبه دو دقیقه و نیم هم صرف نمی‌شود. دولت‌ها می‌توانند قسمت شوند و هر بخش به یک استان برود و مسائل را از نزدیک ببینند و به مرکز بیاورند تا برای هر استان ده تا پانزده مصوّبه- آن هم نه در قالب یک استان بلکه در سطح ملّی- تصویب شود و گرنه اینکه بروید و قول هفتاد هزار تومان به مردم بدهید که بعد بلافاصله مجلس قدرت پرداخت آنرا تکذیب کند، باید بدانید که مردم این بازی‌ها را می‌شناسند... رفتار آقای احمدی‌نژاد با نظرات برایم جالب است. من در جلسه‌ای بودم که 15 نفر در آن شرکت داشتیم. قاعدتاً ایشان باید یک پانزدهم وقت را حرف می‌زد ولی چهارده پانزدهم وقت را حرف زد و تأکید حرف ایشان در کلامش این بود که اگر فلان کار انجام نشود عزلتان می‌کنم؛ این‌ها رفتار رجایی نیست....»


حاشیه: چه کسی چهارسال پیش فکر می‌کرد که ما الآن اینجا باشیم؟ شاید بدبین‌ترین ِبدبینان نیز نمی‌توانست عمق فاجعه را حدس بزند. ولی اتّفاق، بی‌اجازه یا بااجازه‌ی ما افتاده است؛ به هوش باشیم که رأی نیاوردن احمدی‌نژاد از رأی آوردن موسوی یا کرّوبی هم مهم‌تر است. حتّی محسن رضایی با آن مدرک دکترای نیمه‌واقعی خود با ده درصد بازده نیز از احمدی‌نژاد بهتر است. بدانیم که رأی پایین به احمدی‌نژاد به مهم‌بودن رأی آوردن نامزدی است که به او علاقه‌مندیم پس کاری نباید کرد که اختلاف بین آقای الف با آقای ب ( یا حامیان آنها، اتّفاقی که مدام در حال رخ‌دادن است) باعث شود که اصل فراموش شود. ما و سیاستمداران اصلاح‌طلب مثل آن غلامی هستیم که قدر عافیت کشتی ندانست تا مدّتی در آب دریا انداختندش و پس از تجربه‌ی غرق‌شدن، آرام گرفت. بعد از ندانستن قدر فرصت دوران خاتمی این چهار سال شوم را باید همیشه به یاد داشته باشیم تا بدانیم که اگر منفعلانه کار را به قضا و قدر بسپاریم چه بر سر ما خواهد آمد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics