ن۱- وسیله همان هدف است.
درایت رهبران جنبش سبز و مردمی که با سکوت اعتراض خود را فریاد زدند، امیدواری به شکلگیری یک حرکت آرمانگرا و معتدل را زنده نگه میدارد. آرمانگرا از این جهت که به کم قانع و اهل مصالحه نیست و معتدل از این جهت که میداند بهترین روش دوری از حرکتهای به اصطلاح انقلابی است که تغییرهای یک شبه ولی سست و ناپایدار را به دنبال دارد. در این حالت روش، تنها وسیلهای برای رسیدن به هدف نیست بلکه خود، هدف به حساب میآید.
هدف آیا تغییر قانون اساسی است یا تغییر حاکمان یا ...؟ هدف، امری دور از دسترس افراد عجول است و آن هم رسیدن به جامعهای آزاد و عدالت محور است و این با رفتن یکی و آمدن دیگری یا حتّی تغییر قانون به دست نمیآید. قانون را یک شبه میتوان عوض کرد ولی روحیهی مردمانی که آن قانون را نوشتند را به سادگی نمیتوان. بسیاری از لباس شخصیها، نظامیان، روحانیان و طرفداران ولایت شاید با به صحنه آمدن سیل سبز مردم موقّتاً به حاشیه بروند ولی نابود نمیشوند بلکه ممکن است دوباره راهی برای به عرصه آمدن بیابند. تغییر فرهنگ، آداب و اخلاق اجتماعی با انقلاب و تغییر دفعی به دست نمیآید. پس اعتدال و رعایت منطق و اخلاق، هدفی همیشگی است نه تنها میانبری برای رسیدن به فلان ساختار سیاسی و قانون اساسی.
درایت رهبران جنبش سبز و مردمی که با سکوت اعتراض خود را فریاد زدند، امیدواری به شکلگیری یک حرکت آرمانگرا و معتدل را زنده نگه میدارد. آرمانگرا از این جهت که به کم قانع و اهل مصالحه نیست و معتدل از این جهت که میداند بهترین روش دوری از حرکتهای به اصطلاح انقلابی است که تغییرهای یک شبه ولی سست و ناپایدار را به دنبال دارد. در این حالت روش، تنها وسیلهای برای رسیدن به هدف نیست بلکه خود، هدف به حساب میآید.
هدف آیا تغییر قانون اساسی است یا تغییر حاکمان یا ...؟ هدف، امری دور از دسترس افراد عجول است و آن هم رسیدن به جامعهای آزاد و عدالت محور است و این با رفتن یکی و آمدن دیگری یا حتّی تغییر قانون به دست نمیآید. قانون را یک شبه میتوان عوض کرد ولی روحیهی مردمانی که آن قانون را نوشتند را به سادگی نمیتوان. بسیاری از لباس شخصیها، نظامیان، روحانیان و طرفداران ولایت شاید با به صحنه آمدن سیل سبز مردم موقّتاً به حاشیه بروند ولی نابود نمیشوند بلکه ممکن است دوباره راهی برای به عرصه آمدن بیابند. تغییر فرهنگ، آداب و اخلاق اجتماعی با انقلاب و تغییر دفعی به دست نمیآید. پس اعتدال و رعایت منطق و اخلاق، هدفی همیشگی است نه تنها میانبری برای رسیدن به فلان ساختار سیاسی و قانون اساسی.
ن۲- گاهی سکوت کنیم.
یکی از مشخّصات جنبش سبز، اتّکای آن به فضای اینترنت است. پس حق داریم که نسبت به هر کنش و واکنشی در آن حسّاس باشیم. تا دیروز وبلاگها را محدودهای شخصی میپنداشتند که کسی دلمشغولیش را در معرض نگاه دیگران میگذارد ولی با بستهشدن هرچه بیشتر فضای رسانهای در ایران، وبلاگها الآن بیش از یک دفتر یادداشت شخصی هستند و من بسیاری برای از این دفترهای عمدتاً تازهنوشت نگرانم. نوشتههای کوتاه چند سطری که با ناسزاهای پنهان و آشکار در هم آمیخته و« قبول ندارم»،« بیایید... کنیم»، «حسابت را میرسیم» و درشتی و ناسزا در آنها فت و فراوان است.
برای مثال ولی در این چند روزه فتوایی را میبینیم در بارهی پاسور که اگر آلت قمار نباشد، بیشرط بندی اشکالی ندارد. این فتوا ده، بیست و چهل سال پیش هم بود و اختصاصی به فقهای ساکن در ایران ندارد و اصلاً هم امر تازه و نویی نیست. این را به یک امر جدید و بدیع بدل کردن و ربط دادن به فضای سیاسی این روزها- انگار که کسی از ترسش چنین حرفی زده-، باعث میشود بپنداریم که بیشتر نویسندگان این حرفها هنوز به سنّ رشد نرسیدهاند. در عرض یکی دو روز سیل نوشتههای چند سطری در وبلاگ و توییتر و فلان سایت دیگر فضای وبلاگستان را مزیّن کرد بیآنکه این امر ربطی به فضای نوین اجتماعی داشته باشد. ادامه یافتن این موضوع هم بازدیدکنندگان از سایتهای جمعآوری لینک را بیش از پیش به آنها بیاعتماد می کند و هم زیر پا نهادن همان منطق و اخلاقی است که در بند پیش از آن نوشتم. کسی به این پهلوانان پشت رایانه بگوید که حتّی آنان نیز امکان بزرگشدن دارند و نباید با عجله و پرت و پلانویسی این فرصت را از خود بگیرند.
یکی از مشخّصات جنبش سبز، اتّکای آن به فضای اینترنت است. پس حق داریم که نسبت به هر کنش و واکنشی در آن حسّاس باشیم. تا دیروز وبلاگها را محدودهای شخصی میپنداشتند که کسی دلمشغولیش را در معرض نگاه دیگران میگذارد ولی با بستهشدن هرچه بیشتر فضای رسانهای در ایران، وبلاگها الآن بیش از یک دفتر یادداشت شخصی هستند و من بسیاری برای از این دفترهای عمدتاً تازهنوشت نگرانم. نوشتههای کوتاه چند سطری که با ناسزاهای پنهان و آشکار در هم آمیخته و« قبول ندارم»،« بیایید... کنیم»، «حسابت را میرسیم» و درشتی و ناسزا در آنها فت و فراوان است.
برای مثال ولی در این چند روزه فتوایی را میبینیم در بارهی پاسور که اگر آلت قمار نباشد، بیشرط بندی اشکالی ندارد. این فتوا ده، بیست و چهل سال پیش هم بود و اختصاصی به فقهای ساکن در ایران ندارد و اصلاً هم امر تازه و نویی نیست. این را به یک امر جدید و بدیع بدل کردن و ربط دادن به فضای سیاسی این روزها- انگار که کسی از ترسش چنین حرفی زده-، باعث میشود بپنداریم که بیشتر نویسندگان این حرفها هنوز به سنّ رشد نرسیدهاند. در عرض یکی دو روز سیل نوشتههای چند سطری در وبلاگ و توییتر و فلان سایت دیگر فضای وبلاگستان را مزیّن کرد بیآنکه این امر ربطی به فضای نوین اجتماعی داشته باشد. ادامه یافتن این موضوع هم بازدیدکنندگان از سایتهای جمعآوری لینک را بیش از پیش به آنها بیاعتماد می کند و هم زیر پا نهادن همان منطق و اخلاقی است که در بند پیش از آن نوشتم. کسی به این پهلوانان پشت رایانه بگوید که حتّی آنان نیز امکان بزرگشدن دارند و نباید با عجله و پرت و پلانویسی این فرصت را از خود بگیرند.
ن۳- یک« صبحانه» لازم است.
با یادکردی از حسین درخشان که معلوم نیست این روزها دارد به خاطر توهّم خودش از حاکمیّت ایران و اشتباه در محاسبه چه بلایی به سرش میآید، باید اذعان کنم که سایتهای جمعآوری لینک الآن دیگر به هیچ وجه مرجعهای قابل توصیهای برای کسب خبر نیستند. شاید اگر برخی تمهیدها از ابتدا انجام میگرفت حالا وضع جور دیگری بود ولی به کاربر زیاد و فلان مقدار کلیک در ماه اندیشیدن باعث شد که کیفیّت فدای کمیّت شود به گونهای که الآن این سایتها مغلوب کاربرانی شدهاند که متأسّفانه بیشتر از جنس کسانی هستند که در بند پیش از آنان یاد کردم. الآن دیگر نمیتوان برای بهبود کیفیّت آنها فکری کرد؛ نه اینکه نشود ولی مدیران بلافاصله با تهمت دخالت و ایجاد محدودیّت روبه رو خواهند شد پس چنین نخواهند کرد. فعلاً فضا به سود توهین، بزرگنمایی، تحلیلهای آبکی و فحّاشی است.
اینجاست که جای سایت ساده و جمع و جوری مانند صبحانه بسیار خالی مینماید؛ پایگاهی با کاربرانی نه چندان زیاد ولی شناسنامهدار و شناختهشده در وب فارسی که با همکاری یکدیگر به جای صرف وقت در جایی مانند فرندفید، سایتی راه بیندازند که اخبار روزانه را در یک صفحه برای کسانی که وقت وبگردی ندارند نشان دهد. این پایگاه امکان بسیار زیادی برای نشاندادن وقایع مهم و تحلیلهای خوب، پرهیز از ارائهی اخبار ناموثّق، شایعات و شعار دارد و میتواند به دیگر شاخههای خبری مانند فرهنگ، اندیشه و هنر (یعنی آنچه این روزها کمتر مشاهده میشود) نیز بپردازد. حرف دربارهی چنین جایی بسیار است ولی میگذارم برای زمانی که کسی در این میان همّت کند، آستین بالا بزند و مشورت بخواهد. چنین هدفی حتّی با زدن یک وبلاگ هم به دست میآید و شکل و شمایلش نیز اهمیّت چندانی ندارد، آنچه اهمیّت دارد کاربرانی به دقّت گلچین شده است که خلاصهی آنچه خود خوانده و پسندیدهاند، با دیگران به اشتراک بگذارند؛ کسانی که بتوان لینک آنان را بدون احتیاج به ویرایش یا تأیید به دیگران نشان داد. بعد میتوان به امکان تبادل نظر و دیگر راهها اندیشید. این از کس یا کسانی برمیآید که ارتباط گستردهای در دنیای وب فارسی با دیگران داشته باشند. از ما پیشنهاددادن؛ آدمی به امید زنده است دیگر.
با یادکردی از حسین درخشان که معلوم نیست این روزها دارد به خاطر توهّم خودش از حاکمیّت ایران و اشتباه در محاسبه چه بلایی به سرش میآید، باید اذعان کنم که سایتهای جمعآوری لینک الآن دیگر به هیچ وجه مرجعهای قابل توصیهای برای کسب خبر نیستند. شاید اگر برخی تمهیدها از ابتدا انجام میگرفت حالا وضع جور دیگری بود ولی به کاربر زیاد و فلان مقدار کلیک در ماه اندیشیدن باعث شد که کیفیّت فدای کمیّت شود به گونهای که الآن این سایتها مغلوب کاربرانی شدهاند که متأسّفانه بیشتر از جنس کسانی هستند که در بند پیش از آنان یاد کردم. الآن دیگر نمیتوان برای بهبود کیفیّت آنها فکری کرد؛ نه اینکه نشود ولی مدیران بلافاصله با تهمت دخالت و ایجاد محدودیّت روبه رو خواهند شد پس چنین نخواهند کرد. فعلاً فضا به سود توهین، بزرگنمایی، تحلیلهای آبکی و فحّاشی است.
اینجاست که جای سایت ساده و جمع و جوری مانند صبحانه بسیار خالی مینماید؛ پایگاهی با کاربرانی نه چندان زیاد ولی شناسنامهدار و شناختهشده در وب فارسی که با همکاری یکدیگر به جای صرف وقت در جایی مانند فرندفید، سایتی راه بیندازند که اخبار روزانه را در یک صفحه برای کسانی که وقت وبگردی ندارند نشان دهد. این پایگاه امکان بسیار زیادی برای نشاندادن وقایع مهم و تحلیلهای خوب، پرهیز از ارائهی اخبار ناموثّق، شایعات و شعار دارد و میتواند به دیگر شاخههای خبری مانند فرهنگ، اندیشه و هنر (یعنی آنچه این روزها کمتر مشاهده میشود) نیز بپردازد. حرف دربارهی چنین جایی بسیار است ولی میگذارم برای زمانی که کسی در این میان همّت کند، آستین بالا بزند و مشورت بخواهد. چنین هدفی حتّی با زدن یک وبلاگ هم به دست میآید و شکل و شمایلش نیز اهمیّت چندانی ندارد، آنچه اهمیّت دارد کاربرانی به دقّت گلچین شده است که خلاصهی آنچه خود خوانده و پسندیدهاند، با دیگران به اشتراک بگذارند؛ کسانی که بتوان لینک آنان را بدون احتیاج به ویرایش یا تأیید به دیگران نشان داد. بعد میتوان به امکان تبادل نظر و دیگر راهها اندیشید. این از کس یا کسانی برمیآید که ارتباط گستردهای در دنیای وب فارسی با دیگران داشته باشند. از ما پیشنهاددادن؛ آدمی به امید زنده است دیگر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.