از فرمایشات اخیر ضرغامی این نکات استفاده میشود:
۱. منابع آگاه.
پیشتر توصیه کرده بودم که شایعات و «میگویند»ها و «یکی از منابع مطّلع یا آگاه» را شتابزده رد نکنیم و در پرانتز بگذاریم تا تکلیفش معلوم شود، حالا میگویم که با خوشبینی به آن نگاه کنید چون به احتمال قوی درست از کار درمیآید. وقتی چندی پیش این خبر را خواندم، آنرا در وبچین به دوستان توصیه نکردم چون به نظر خیلی پیش پاافتاده و شایعهگونه میآمد. ولی حالا ضرغامی سه هفتهی بعد عین همان حرفها را زده است، پس – تا اطّلاع ثانوی- زندهباد «منابع آگاه».
پیشتر توصیه کرده بودم که شایعات و «میگویند»ها و «یکی از منابع مطّلع یا آگاه» را شتابزده رد نکنیم و در پرانتز بگذاریم تا تکلیفش معلوم شود، حالا میگویم که با خوشبینی به آن نگاه کنید چون به احتمال قوی درست از کار درمیآید. وقتی چندی پیش این خبر را خواندم، آنرا در وبچین به دوستان توصیه نکردم چون به نظر خیلی پیش پاافتاده و شایعهگونه میآمد. ولی حالا ضرغامی سه هفتهی بعد عین همان حرفها را زده است، پس – تا اطّلاع ثانوی- زندهباد «منابع آگاه».
۲. موسیقی کمتر شود.
کدام موسیقی کمتر شود؟ در سیمای وطنی، اثری از موسیقی به چشم میخورد؟ موسیقی کلاسیک: صفر؛ موسیقی محلّی: نزدیک به صفر( گاه وقتی مثلاً در یک قدم مانده به صبح، کسی را ساز به دست میدیدی یا صدای ابوالحسن خوشرو یا بهمن بختیاری را میشنیدی باید با تعجّب به دور و برت نگاه میکردی که درست میشنوی یا نه. حالا همان اندکک هم نیست) موسیقی دستگاهی: نزدیک به صفر؛ موسیقی ملل: صفر، سایر انواع موسیقی غایب و موسیقی پاپ از نوع مزخرف، با شعر و تنظیم افتضاح و خوانندگانی که به قول کوروش یغمایی کشتیگیر یا قصّاب بودهاند و حالا هوس خوانندگی به سرشان زده: مقداری. در رادیو هم که اصل بر پخش موسیقی است؛ همان را هم تعطیل کنید و به جایش سخنرانی و نوحهخوانی بگذارید. زمانی شجریان و دیگر موسیقیدانان از پخش موسیقی در فواصل برنامهها گله میکردند که باید به موسیقی نگاه مستقل داشت نه اینکه به عنوان ملاط بین برنامهها به کار رود. آنان هم حق داشتند و هم نه. اینکه جای برنامههای مختصّ موسیقی در سیما(یعنی نمایش هنرمندان به هنگام اجرا) خالی بود، درست ولی پخش موسیقی در فواصل برنامهها هم جزئی از یک رسانهی صوتی و تصویری است. اوّلی که نبود و نیست و دوّمی هم جایش را به تبلیغات پرحجم بازرگانی داده است. پس نگرانی ایشان کاملاً بیمورد است.
کدام موسیقی کمتر شود؟ در سیمای وطنی، اثری از موسیقی به چشم میخورد؟ موسیقی کلاسیک: صفر؛ موسیقی محلّی: نزدیک به صفر( گاه وقتی مثلاً در یک قدم مانده به صبح، کسی را ساز به دست میدیدی یا صدای ابوالحسن خوشرو یا بهمن بختیاری را میشنیدی باید با تعجّب به دور و برت نگاه میکردی که درست میشنوی یا نه. حالا همان اندکک هم نیست) موسیقی دستگاهی: نزدیک به صفر؛ موسیقی ملل: صفر، سایر انواع موسیقی غایب و موسیقی پاپ از نوع مزخرف، با شعر و تنظیم افتضاح و خوانندگانی که به قول کوروش یغمایی کشتیگیر یا قصّاب بودهاند و حالا هوس خوانندگی به سرشان زده: مقداری. در رادیو هم که اصل بر پخش موسیقی است؛ همان را هم تعطیل کنید و به جایش سخنرانی و نوحهخوانی بگذارید. زمانی شجریان و دیگر موسیقیدانان از پخش موسیقی در فواصل برنامهها گله میکردند که باید به موسیقی نگاه مستقل داشت نه اینکه به عنوان ملاط بین برنامهها به کار رود. آنان هم حق داشتند و هم نه. اینکه جای برنامههای مختصّ موسیقی در سیما(یعنی نمایش هنرمندان به هنگام اجرا) خالی بود، درست ولی پخش موسیقی در فواصل برنامهها هم جزئی از یک رسانهی صوتی و تصویری است. اوّلی که نبود و نیست و دوّمی هم جایش را به تبلیغات پرحجم بازرگانی داده است. پس نگرانی ایشان کاملاً بیمورد است.
۳. آرایش و شوخی نباشد.
کدام آرایش و شوخی نباشد؟ اصلاً کدام زنان؟ در تلویزیون عبوس آقایان، شوخی کجا بود که زنندهاش باشد؟ ابتدای پیدار دلنوازان نمیتوانستم سه دختر بازیگر این سریال را از هم تشخیص دهم، البتّه خیلی دقیق دنبال نمیکردم ولی قیافهها، پوشش و روسریها و سربندهای زیر آن، همه را به هم شبیه کرده است. چندی پیش نیمهشبی اتّفاقی یکی از سریالهای زمان هاشمی را میدیدم که در آن فاطمه معتمدآریا و امین تارخ زن و شوهر بودند و دخترکی سه چهار ساله هم داشتند. معتمدآریا روسری را عادی بسته بود و یکی دو سانت از موهایش- علیرغم کوچک و بزرگ کردن تصویر از سوی سانسورچیان- معلوم بود. یک بار تارخ خواست دخترش را بغل کند که ناگهان تصویر قطع شد به یک جای نامربوط. دخترک پیراهنی به تن داشت که به هنگام بغل کردن، ظاهراً تا بالای زانویش میآمد و اینان خلاف شرع تشخیص دادند! شاید بخشی از جوانان نسل سوّم باور نکنند که در زمان رهبر اوّل انقلاب در آن بحبوحهی جنگ و بدبختی، فضای صداوسیما در خیلی از زمینهها بازتر از الآن بود. در همین پیدار سطحی کلید اسرار، ترکها میتوانند برای نشان دادن مذهبی بودن یا نبودن زنان و مردان از علایم سادهای استفاده کنند ولی اینجا چهرهی زن مذهبی با غیر مذهبی هیچ تفاوتی ندارد و حدّاکثر اوّلی چادر میپوشد و دوّمی نه. حجاب اسلامی سفت و سخت و مانتوی گشاد زنانی که به زعم آقایان اعتقاد درست و حسابی ندارند هم از جنبههای طنز صداوسیماست.
کدام آرایش و شوخی نباشد؟ اصلاً کدام زنان؟ در تلویزیون عبوس آقایان، شوخی کجا بود که زنندهاش باشد؟ ابتدای پیدار دلنوازان نمیتوانستم سه دختر بازیگر این سریال را از هم تشخیص دهم، البتّه خیلی دقیق دنبال نمیکردم ولی قیافهها، پوشش و روسریها و سربندهای زیر آن، همه را به هم شبیه کرده است. چندی پیش نیمهشبی اتّفاقی یکی از سریالهای زمان هاشمی را میدیدم که در آن فاطمه معتمدآریا و امین تارخ زن و شوهر بودند و دخترکی سه چهار ساله هم داشتند. معتمدآریا روسری را عادی بسته بود و یکی دو سانت از موهایش- علیرغم کوچک و بزرگ کردن تصویر از سوی سانسورچیان- معلوم بود. یک بار تارخ خواست دخترش را بغل کند که ناگهان تصویر قطع شد به یک جای نامربوط. دخترک پیراهنی به تن داشت که به هنگام بغل کردن، ظاهراً تا بالای زانویش میآمد و اینان خلاف شرع تشخیص دادند! شاید بخشی از جوانان نسل سوّم باور نکنند که در زمان رهبر اوّل انقلاب در آن بحبوحهی جنگ و بدبختی، فضای صداوسیما در خیلی از زمینهها بازتر از الآن بود. در همین پیدار سطحی کلید اسرار، ترکها میتوانند برای نشان دادن مذهبی بودن یا نبودن زنان و مردان از علایم سادهای استفاده کنند ولی اینجا چهرهی زن مذهبی با غیر مذهبی هیچ تفاوتی ندارد و حدّاکثر اوّلی چادر میپوشد و دوّمی نه. حجاب اسلامی سفت و سخت و مانتوی گشاد زنانی که به زعم آقایان اعتقاد درست و حسابی ندارند هم از جنبههای طنز صداوسیماست.
۴. و امّا... رهبر
اینکه چطور شد ایشان به ایجا رسید،- به قول شریعتی- معلوم نیست و معلوم هست. سابقهی او در علاقه و پرداختن به موسیقی به کنار، در اوّلین نامهاش به هنگام تصدّی لاریجانی به ریاست صداوسیما تأکید به پخش موسیقی سنّتی در آن به چشم میخورد که حالا این توصیهی ایجابی غایب است و به قول ضرغامی توصیههای سلبی و«نباشد»ها جای آن را گرفته است که ظاهراً باید در همین سال اوّل، محدودیّتها خودش را نشان دهد. ایشان اگر به اقتضای سن از علایق دوران جوانی فاصله گرفته است، باید بداند که میانگین سنّی جامعه به نسبت جامعهی زمان جوانی او بسیار کمتر شده و نمیتوان سلیقهی یک فرد را بر همه تحمیل کرد. اینها همه در صورتیست که فقط به اتّکا به فتاوای فقهی آیتالله خمینی- و سیّدعلی خامنهای که در مسائل فقهی، چنان که افتد و دانی، نظر مستقلّی ندارد- درباره موسیقی و نشان دادن تصویر زنان میتوان آزادی بسیار بیشتری در سینما و تلویزیون داشت. الآن دیدن زنی با گریم و پوشش شهلا میربختیار در «پاییز صحرا» یا زنی خارجی با استفادهی کامل از کلاهگیس در«امیرکبیر» ( به گمانم شمسی فضلاللهی) بیشتر شبیه یک رؤیاست. دورشدن صداوسیمای رهبر دوّم از سلایق رهبر اوّل که بیش از آنکه به «نکنید» و «نباشد» تأکید کند، در جواب محمّد هاشمی به «اشکال ندارد» و «مانعی ندارد» ختم میشد معنای خودش را دارد.
اینکه چطور شد ایشان به ایجا رسید،- به قول شریعتی- معلوم نیست و معلوم هست. سابقهی او در علاقه و پرداختن به موسیقی به کنار، در اوّلین نامهاش به هنگام تصدّی لاریجانی به ریاست صداوسیما تأکید به پخش موسیقی سنّتی در آن به چشم میخورد که حالا این توصیهی ایجابی غایب است و به قول ضرغامی توصیههای سلبی و«نباشد»ها جای آن را گرفته است که ظاهراً باید در همین سال اوّل، محدودیّتها خودش را نشان دهد. ایشان اگر به اقتضای سن از علایق دوران جوانی فاصله گرفته است، باید بداند که میانگین سنّی جامعه به نسبت جامعهی زمان جوانی او بسیار کمتر شده و نمیتوان سلیقهی یک فرد را بر همه تحمیل کرد. اینها همه در صورتیست که فقط به اتّکا به فتاوای فقهی آیتالله خمینی- و سیّدعلی خامنهای که در مسائل فقهی، چنان که افتد و دانی، نظر مستقلّی ندارد- درباره موسیقی و نشان دادن تصویر زنان میتوان آزادی بسیار بیشتری در سینما و تلویزیون داشت. الآن دیدن زنی با گریم و پوشش شهلا میربختیار در «پاییز صحرا» یا زنی خارجی با استفادهی کامل از کلاهگیس در«امیرکبیر» ( به گمانم شمسی فضلاللهی) بیشتر شبیه یک رؤیاست. دورشدن صداوسیمای رهبر دوّم از سلایق رهبر اوّل که بیش از آنکه به «نکنید» و «نباشد» تأکید کند، در جواب محمّد هاشمی به «اشکال ندارد» و «مانعی ندارد» ختم میشد معنای خودش را دارد.
پ. ن: خواندن دوازده راهبرد آیندهی صداوسیما و دریافت معنای پشت آن هم نیازی به شرح و تفصیل ندارد.
پ. ن-۲: اطّلاعیّهی بالا را جمعی از انقلابیان پیش از بهمن ۵۷ در سطح شهر توزیع میکردند. خوب نگاه کنیم و ببینیم که تاریخ چگونه با استیلای نظامیان بر عرصهی فرهنگ و ایجاد یک صداوسیمای جعلی و دروغگو تکرار میشود. واکنش امروز ما چه باید باشد؟
پ. ن-۳: علیرضا مازاریان گرامی تذکّر داده که اینطورها هم نیست و صداوسیما یکی دو برنامه مختصّ موسیقی دارد و علیزاده برای جعفری جوزانی آهنگ ساخته؛ تازه در اواخر سریالهایش احسان خواجهامیری و مجید اخشابی آواز میخوانند. ضمن اصلاح، اینها را هم به موسیقیهای صداوسیما اضافه کنید: موسیقی الکترونیک محصولات ب.ب.ک، موسیقی کرال مای بیبی، موسیقی محلّی شامپو سدر صحّت، موسیقی آموزشی آقای ایمنی(ارف جدید)، موسیقی حماسی تیتراژ اخبار ساعت هفت شبکه یک، موسیقی تلفیقی سریال مسافران (فیلم جنگهای ستارهای به اضافه شیش و هشت) موسیقی مذهبی حاج دیجیهایی مانند محمود کریمی و سعید حدّادیان، موسیقی ورزشی برنامه نود و فوتبال برتر و ...
پ. ن-۲: اطّلاعیّهی بالا را جمعی از انقلابیان پیش از بهمن ۵۷ در سطح شهر توزیع میکردند. خوب نگاه کنیم و ببینیم که تاریخ چگونه با استیلای نظامیان بر عرصهی فرهنگ و ایجاد یک صداوسیمای جعلی و دروغگو تکرار میشود. واکنش امروز ما چه باید باشد؟
پ. ن-۳: علیرضا مازاریان گرامی تذکّر داده که اینطورها هم نیست و صداوسیما یکی دو برنامه مختصّ موسیقی دارد و علیزاده برای جعفری جوزانی آهنگ ساخته؛ تازه در اواخر سریالهایش احسان خواجهامیری و مجید اخشابی آواز میخوانند. ضمن اصلاح، اینها را هم به موسیقیهای صداوسیما اضافه کنید: موسیقی الکترونیک محصولات ب.ب.ک، موسیقی کرال مای بیبی، موسیقی محلّی شامپو سدر صحّت، موسیقی آموزشی آقای ایمنی(ارف جدید)، موسیقی حماسی تیتراژ اخبار ساعت هفت شبکه یک، موسیقی تلفیقی سریال مسافران (فیلم جنگهای ستارهای به اضافه شیش و هشت) موسیقی مذهبی حاج دیجیهایی مانند محمود کریمی و سعید حدّادیان، موسیقی ورزشی برنامه نود و فوتبال برتر و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.