نمایشی ترتیب داده شده است و برخی افراد نمایش قتل ندا آقاسلطان را بر اساس آنچه از دید آنها واقعاً روی داده است، جلو سفارت انگلیس بازسازی کردهاند. شخصی به نام مهدی طوسی آخرین تحلیل خود از ساختگی بودن ماجرا را روایت کرد که اینجا میتوانید بخوانید. آنها ادّعا میکنند که حجازی به همراه دوستش که مجهّز به کلت کمری بوده از پیش آماده بودند و ندا را نشان کرده بودند، دوست حجازی ندا را میزند و فرار میکند و آرش حجازی که به انگلیس رفت و آمد دارد و مترجم نویسندهایست که مطالبی درباره پلورالیزم و عرفان کاذب نوشته- وتمام اینها به هم ربط دارد- به میدان میآید و دیگران از او فیلم میگیرند و از ندا شهیدی برای جنبش سبز میسازند.
اوّل. گفتن اینکه قتل ندا با سلاح کمری بوده و نیروهای نظامی کلت ندارند بلافاصله با امثال این عکس رد شد و تازه اینکه او با چه سلاحی کشته شده منوط به باور کردن گزارش پزشکی قانونی نظامی است که خود یک جانب ماجراست نه نظر افراد بیطرف و البتّه چنین گزارشی را نمیتوان مستند دانست.
دوّم. ادّعا میشود که گزارش آرش حجازی بر اینکه دیده فردی را گرفتهاند و لباسهایش را درآوردهاند بیمبناست ولی این فیلم که به تأیید حجازی رسید، ادّعای او را ثابت میکند.
سوّم. ادّعا میشود کسی تا به حال کارت شناسایی چنین شخصی را ندیده است امّا این هم کارت و مشخّصات اوست که باز هم حجازی به عنوان شاهد آنرا تأیید کرده است.
چهارم. میگویند نظام در خیابان خلوت این کارها را نمیکند. خوب اوّلاً ما یک کلّ متشکّل به نام نظام نداریم و هر گوشه از این لحاف چهل تکّه ساز خودش را میزند، بعد هم وقتی مصطفی غنیان را روی پشت بام میزنند، ندا را نیز میتوان در کوچه زد.
پنجم. میگویند دو یا چند نفر پشت این قضیّه بودهاند امّا در آن فیلم که همهی افراد به دنبال یک شخص خاص هستند و آن ضارب احتمالی را رها کردهاند، اینکه همدست حجازی[!] را ندیده باشند، معقول است ولی اینکه به عمد دنبال یک نفر دیگر بیفتند، منوط به این است که عدّهی انبوهی با هم دست به یکی کرده باشند تا اوّل ندا را به خیابان- آن هم خیابانی معیّن که محلّ کار و انتشارات دکتر حجازی است- بیاورند بعد او را بزنند، بعد از او فیلمبرداری کنند، بعد کسی دیگر را به جای ضارب اصلی لخت کنند و ازش فیلم بگیرند و دست آخر چند کارت خاص را برایش جعل کنند و او در فیلم کوتاهی که هست مانند ترسوها و گناهکاران فرار کند و بعد هم جایی در رسانهای حاضر نشود تا از خود دفاع کند پس لابد شخص مورد نظر نیز همدست اینهاست و نتیجه اینکه انگلیس تمام افراد حاضر در آن خیابان را اجیر کرده است!
ششم. نام و مشخّصات این فرد در دسترس است: «عباس کارگر جاوید» مطمئن باشید اگر این نام جعلی بود یا ربطی به صحنهی ندا نداشت تا به حال بارها و بارها مصاحبه با صاحب عکس که اظهار بیاطّلاعی میکرد و مدّعی میشد در روز حادثه جای دیگری بوده است یا مصاحبه با کسی که در فیلم است و اظهار بیگناهی میکرد و مانند آن از تلویزیون پخش میشد، چرا تا کنون اینگونه نشده است؟ این را هم مانند سکوت رسانههای حکومتی پیرامون بسیجیان ادّعایی شهید شده، به حساب تأیید ماجرا بگذارید.
هفتم. اگر او تنها مقتول جریانات اخیر بود میشد این همه صحنهسازی و مزدور و اجیرگرفتن را توجیه کرد ولی با سهراب اعرابیها، محسن روحالامینیها و دیگران، نیازی به این همه طرح و نقشه نبود.
هشتم. سایر سخنان درباره قاتل نبودن مدافعان حاکمیّت و مزدور و اجیربودن قاتلان هم با اعتراف نقدی که اگر ما نباشیم لباسشخصیها کسی را زنده نمیگذارند، نقش بر آب میشود؛ با این اضافه که نقدی به لباسشخصیها میگوید«مردم»، ولی مردم عادی کلت به کمر نمیبندند پس حضرات پیش از سناریونویسی باید به فکر تناقضهای گفتاری خود باشند.
حرفهای مادر رنجدیدهی آن دختر بیگناه برای نشاندادن اینکه چه کسی بوده که دیگران را زیرنظر داشته و افشای دیگر حقایق از جمله دروغ روزنامه ایران درباره فیلمی که راجع به او ساخته میشود، کمک میکند. اگر سبزها فقط مدّعی داشتن فیلم از ندا در دو سه صحنهی آن روز خاص هستند، آنها مدّعی داشتن فیلم از مادر و دختر با هم و در روزهای پیش نیز هستند.
اینکه در تجمّعات اعتراضآمیز اتّفاقی ناخواسته و تلخ روی دهد، امر عجیبی نیست ولی احقاق حق نکردن و وارونه جلوه دادن ماجرا از آن هم بدتر و نشانگر این است که کشور ما دارد از یک مرحله به مرحلهی دیگر وارد میشود که گمانهزنی دربارهی سرشت و سرنوشت رویدادهای اخیر را سادهتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.