از امام صادق پرسیدند که:«علّت چه بود که نه علی در خلافت موفّقیّت به دست آورد و نه عثمان، در حالیکه دو خلیفهی اوّل هر دو در این کار توفیق به دست آوردند؟» امام پاسخی داد که از نظر تحلیل اجتماعی بسیار عمیق است. او گفت: «علی یکسره بر حق میرفت و حقّ صریح و قطعی و عثمان یکسره بر باطل میرفت و باطل صریح و قطعی امّا شیخین این دو را به هم آمیختند و پیش رفتند». یعنی استخدام حقیقتی علیه حقیقت دیگر. قاسطین از چه راههایی و با چه حیلههای موفّقیّت کسب میکنند و میتوانند برگردند؟ طرح گرایش به یک حقیقت برای نفی همان حقیقت یا حقیقتهای دیگر، تعظیم شعایر برای تحریف حقایق، تأکید بر علم و فرهنگ برای از بین بردن ایدئولوژی و مسؤولیّت، تکیه بر ترقّی برای از بین بردن تقوی، هر حرفی را گفتن برای نگفتن یک حرف و به راه انداختن جنگ زرگری.
(علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۲۷۱)
(علی شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۲۷۱)
آن چنان که میبینید در دنیای خاکستری ما، نه سیاه مطلق به دلیل رسوابودن بیش از حد دوام میآورد و نه سفید مطلق تحمّل میشود، امّا خاکستری بهتر و راحتتر موفّق میشود. خاکستری، فقط آمیزهی سیاه و سفید نیست بلکه سیاهی است که نقاب سفیدی به چهره زده است به عبارت دیگر سیاه بودن ِسیاه از کودنی اوست و گرنه میتواند با کمی بازی و وانمودکردن، بقای خود را بهتر تضمین کند. امّا حکایت سفیدی فرق میکند، سفید سادهلوح یا نادان نیست ولی رسیدن به هدف با هر وسیله را جایز نمیداند و بر درستی و راستی تأکید میکند، اگر ماند چه بهتر و اگر مانند علی رفت، سالم و سربلند میرود. به علی ایراد میگرفتند که معاویه از تو باهوشتر است و او جواب میداد که نه اینطور نیست و عقل او عقل شیطنت است و من ایمانی دارم که قید اعمال من است و نمیگذارد هر کاری کنم. ما نیز باید یک بار برای همیشه با خود بیندیشیم که به دنبال بقای به هر قیمت هستیم یا درست زیستن حتّی به قیمت شکست.
دیروز نوشتم که کشور ما از یک مرحله به مرحلهی دیگر وارد شده است و از دید من از ۲۲ خرداد به بعد، کشور از مرحلهی خاکستری به سیاهی وارد شده است. نوشتن ایمای« ده توصیه به رهبر» برای همین بود. یکی از دوستان همان زمان نوشت که با خواندن مطلب تو یاد ماکیاول افتادم و درست میگفت. من داشتم میگفتم در قدرت ماندن نیاز به هوش و فراست نیز دارد، اگر غیرقانونی و نادرست کاری کردهاید لااقل به خودتان رحم کنید و با این توصیهها بقای خود را تضمین کنید ( و به مرحلهی خاکستری بازگردید) و البتّه چنین نشد و نخواهد شد. این از نادانی و غرور حاکمان است که این چنین سیر نابخردی را طی میکنند.
این روزها مدام میشنویم که برای حفظ نظام میتوان چنین و چنان کرد، نمیدانستم که سیّدالشّهدا در آن گرداب هایل اگر میشد نمازش را تعطیل کند، چرا جان خود و یارانش را به خطر انداخت و او با آن نماز اسطورهای چه پیامی میخواست به ما بدهد که حالا نادانی بگوید که به خاطر حفظ نظام میتوان نماز را تعطیل کرد، آن هم نمازی که عمود دین است، قصر میشود، نشسته میشود ولی حذف نمیشود و این چه نظامی است که به جایی رسیده که اگر لازم باشد نماز را هم تعطیل میکند؟ امویان نیز لااقل حفظ ظاهر میکردند و چنین گستاخیهایی نمیکردند. برای حفظ نظام میتوان چنین و چنان کرد یعنی ما هستیم و قدرت را به هرقیمت میخواهیم و برای حفظ آن همه چیز را زیر پا میگذاریم. نگویید جعفری گفت و فلانی نگفت چون فلانی میتواند در صورتی که ناراضی باشد، حرف زیردست خود را اصلاح کند و درستش را بیان کند ولی نمیکند پس او هم در آن گفته سهم دارد. دیروز هم من قصد نداشتم که فقط بگویم باور کنید که ندا را ما نکشتیم[!] زیرا که این مطلب- آن چنان که یکی از دوستان نوشت- بدیهی است بلکه میخواستم بگویم وقتی بدیهیّات آگاهانه نادیده گرفته میشود و جای قاتل و مقتول را عوض میکنند، یعنی شرایط تیرهتر از آنچه که میپنداشتیم شده و واکنشی متفاوت را میطلبد.
علی با عدلش شناخته میشد. وقتی به قدرت رسید نگفت آمدهام مسلمانتان کنم، گفت آمدهام عدالت را برقرار کنم و حق مظلوم را از ظالم بگیرم. وقتی در بیدادگاههای فرمایشی حکم شلّاق- که خاص جانیان و متجاوزان است- برای کامبیز نوروزی مینویسند یا نویسندهای مانند لیلاز را صرفاً برای نوشتن نقد اقتصادی به نه سال زندان محکوم میکنند یعنی عدالت هماکنون تعطیل شده است. همان عدالتی که علی به خاطر آن حکومت را به دست گرفت. این چنین است که میتوان سرنوشت این وقایع را به ضرس قاطع پیشبینی کرد و آن هم به پایان رسیدن محتوم این شیوهی حکومتداریست. این چیزی است که بنا به گفتهی جعفر صادق- شبیه آن حدیث مشهور نبوی که ملک با کفر دوام میآورد ولی با ظلم نه- سنّتی اجتماعی است و محقّق خواهد شد و وظیفهی نخبگان را در مهار و هدایت اعتراضات و تلاش برای پیریزی اندیشگی ساختار جایگزین این نظام، بیشتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.