۱- باید بین دو موضوع فرق گذاشت:
الف- کسی که بین دو نظریهی قوی و ضعیف از دوّمی دفاع میکند، صرفاً از جهت علمی انتقادپذیر است. مثلاً کسانی هستند که ورود علم از سرزمینهای دیگر را در معارف اسلامی برنمیتابند( تفکیکیان قدیم و ولایتیان جدید) اینها فقط ضعف استدلال دارند و میتوان با آنها بحث کرد و نظرشان را رد کرد.
ب- کسی که برای اثبات نظر خود ارجاعهای غلط به دانشمندان و مکاتب و کتب میدهد و در صورت تذکّر اشتباه خودش را نمیپذیرد. چنین کسی علاوه بر ضعف علمی از جهت اخلاقی نیز شماتتپذیر است.
الف- کسی که بین دو نظریهی قوی و ضعیف از دوّمی دفاع میکند، صرفاً از جهت علمی انتقادپذیر است. مثلاً کسانی هستند که ورود علم از سرزمینهای دیگر را در معارف اسلامی برنمیتابند( تفکیکیان قدیم و ولایتیان جدید) اینها فقط ضعف استدلال دارند و میتوان با آنها بحث کرد و نظرشان را رد کرد.
ب- کسی که برای اثبات نظر خود ارجاعهای غلط به دانشمندان و مکاتب و کتب میدهد و در صورت تذکّر اشتباه خودش را نمیپذیرد. چنین کسی علاوه بر ضعف علمی از جهت اخلاقی نیز شماتتپذیر است.
۲- به باور من گنجی دارای هر دو نقطهضعف بالاست که دوّمی مهمتر از اوّلی است به دلایل زیادی که قبلاً در سلسله نوشتههایم آوردم ولی اینجا به آوردن دو نمونهی کوچک اکتفا میکنم.
گنجی دو خدا را برمیشمرد و خدای عارفان و فیلسوفان را « مطلق وجود» میداند نه « وجود مطلق».
لغت: از لحاظ لغوی کلمهی مطلق در فارسی هم زیاد به کار میرود. مطلق ِیک شیء یعنی تمام اقسام آن چیز. مثلاً مطلق ِآب یعنی تمام آبها از آب شور و شیرین و روزمینی و زیرزمینی و هرآنچه بر آن نام آب مینهند ولی شیء مطلق یعنی نمونهی کامل از آن نوع مثلاً آب مطلق یعنی آب خالص( مقطّر). معنای سخن گنجی این است که فیلسوفان و عارفان، همهی وجود را خدا میپندارند؛ به گمانم تصوّر همین ادّعا برای نفی آن کافی باشد.
فلسفه: مطلق در اصطلاح فلاسفه در مقابل مقیّد به کار میرود. در سلسله مراتب هستی تشکیکی صدرایی که تحت تأثیر سهروردی و حکمای پهلوی قدیم ایران است، وجودات دارای سلسله مراتبی هستند که به ترتیب از ضعیف به شدید میرسند یعنی به وجود مطلقی که دارای حد نیست( نهایة الحکمه طباطبایی، مؤسّسه نشر اسلامی، ص ۱۹) مرحوم حائری یزدی هم اساس هستیشناسی خود را بر اساس تفاوت نهادن بین وجود مطلق و مطلق وجود نهاده است( کتاب هرم هستی از حائری یزدی) سیّدجلالالدین آشتیانی در اوایل کتاب«هستی از نظر فلسفه و عرفان» مینویسد:« علم ما به مبدأ(خدا) که وجود مطلق و مقوّم وجودات مقیّده است، مقدّم بر علم ما به ذات ماست». ( ص ۳۷) استناد دادن نظر گنجی به طباطبایی، ملّاصدرا، فیلسوفان و عارفان اسلامی اشتباه فاحشی است که از یک دانشجوی ترم اوّل فلسفهی اسلامی هم نباید سر بزند.
عرفان: مولوی در یکی از مشهورترین ابیات خود میگوید:
ما که باشیم ای تو ما را جان جان- تا که ما باشیم با تو در میان
ما عدمهاییم و هستیهای ما- تو وجود مطلقی فانی نما( نیاز به توضیح دارد؟)
کسانی که کنجکاوی بیشتری دارند میتوانند همین دو اصطلاح را در وب جستجو کنند تا به انبوه مقالاتی که این دو اصطلاح را در فلسفهی اسلامی توضیح دادهاند برسند. گنجی از حکمت، کلام و – از آن واضحتر- عرفان اسلامی چیزی نمیداند ولی خدای خود را همان خدای ابن عربی و مولوی و ... میپندارد!
گنجی دو خدا را برمیشمرد و خدای عارفان و فیلسوفان را « مطلق وجود» میداند نه « وجود مطلق».
لغت: از لحاظ لغوی کلمهی مطلق در فارسی هم زیاد به کار میرود. مطلق ِیک شیء یعنی تمام اقسام آن چیز. مثلاً مطلق ِآب یعنی تمام آبها از آب شور و شیرین و روزمینی و زیرزمینی و هرآنچه بر آن نام آب مینهند ولی شیء مطلق یعنی نمونهی کامل از آن نوع مثلاً آب مطلق یعنی آب خالص( مقطّر). معنای سخن گنجی این است که فیلسوفان و عارفان، همهی وجود را خدا میپندارند؛ به گمانم تصوّر همین ادّعا برای نفی آن کافی باشد.
فلسفه: مطلق در اصطلاح فلاسفه در مقابل مقیّد به کار میرود. در سلسله مراتب هستی تشکیکی صدرایی که تحت تأثیر سهروردی و حکمای پهلوی قدیم ایران است، وجودات دارای سلسله مراتبی هستند که به ترتیب از ضعیف به شدید میرسند یعنی به وجود مطلقی که دارای حد نیست( نهایة الحکمه طباطبایی، مؤسّسه نشر اسلامی، ص ۱۹) مرحوم حائری یزدی هم اساس هستیشناسی خود را بر اساس تفاوت نهادن بین وجود مطلق و مطلق وجود نهاده است( کتاب هرم هستی از حائری یزدی) سیّدجلالالدین آشتیانی در اوایل کتاب«هستی از نظر فلسفه و عرفان» مینویسد:« علم ما به مبدأ(خدا) که وجود مطلق و مقوّم وجودات مقیّده است، مقدّم بر علم ما به ذات ماست». ( ص ۳۷) استناد دادن نظر گنجی به طباطبایی، ملّاصدرا، فیلسوفان و عارفان اسلامی اشتباه فاحشی است که از یک دانشجوی ترم اوّل فلسفهی اسلامی هم نباید سر بزند.
عرفان: مولوی در یکی از مشهورترین ابیات خود میگوید:
ما که باشیم ای تو ما را جان جان- تا که ما باشیم با تو در میان
ما عدمهاییم و هستیهای ما- تو وجود مطلقی فانی نما( نیاز به توضیح دارد؟)
کسانی که کنجکاوی بیشتری دارند میتوانند همین دو اصطلاح را در وب جستجو کنند تا به انبوه مقالاتی که این دو اصطلاح را در فلسفهی اسلامی توضیح دادهاند برسند. گنجی از حکمت، کلام و – از آن واضحتر- عرفان اسلامی چیزی نمیداند ولی خدای خود را همان خدای ابن عربی و مولوی و ... میپندارد!
۳- مطلب بالا ناشی از درک نادرست و ندانستن مقدّمات فلسفهی اسلامی است ( یعنی مورد الف بند یک) امّا میتوان از خلافگویی آگاهانهی او نیز سخن گفت. دربارهی نبود دلیلی بر وجود امام زمان، او یک بار این قول را به مدرّسی طباطبایی نسبت داد که منجر به نوشتن«این نامه» از طرف او شد که از گنجی گله کرده بود که اگر سنّتپرستان از کتاب من این را بفهمند بر آنان حرجی نیست ولی تو دیگر چرا؟ حالا او دوباره این ادّعا را- علیرغم انکار مدرّسی- مستند به او میکند. بر این کار چه نامی میتوان نهاد؟
۴- این دو موضوع( یکی ناآگاهی به معارف اسلامی و دیگر خلافگویی و لجبازی) را مطلق جهل و جهل مطلق نام مینهم. مطلق جهل یعنی هرگونه نادانی که همهی ما کمابیش از آن بهره داریم ولی اصرار بر اشتباه (مثل ارجاع نادرست به منابع)، جهل مطلق است. اشتباه کردن برای همه امری عادیست ولی اصرار بر اشتباه از هیچ کس پذیرفتنی نیست.
۵- این یادداشت، یک متن الهیّاتی نیست؛ نشان دادن تقلّب یک نفر در اثبات نظر خودش است که با تقلّب علمی مقالهی فلانی یا دروغگویی رئیس جمهور منتصب یا خلافگویی روزنامهی کیهان از یک جنس است. اگر کسی به آنها اعتراض دارد باید به این حرفهای شعاری و توخالی نیز اعتراض کند. کسی که در یک زمینه از خود بیاخلاقی نشان داد و حاضر به اصلاح خود نشد، شایستگی نامه و بیانیّه امضا کردن و اتاق فکر تشکیل دادن و به نمایندگی از مردم ایران این ور و آن ور رفتن ندارد؛ این نتیجهایست که حتّی کسی که به خدا باور ندارد میتواند از حرفهای گنجی بگیرد. بازرگان و مهاجرانی نشان دادهاند که اگر مطلب نادرستی از همفکران خود ببینند حاضر به نقد آنان هستند ولی دو نفر دیگر – بلکه دیگر روشنفکران دینی- در این زمینه کارنامهی مناسبی ندارند. بدترین اتّفاق این است که به بهانهی مصلحت نبودن یا «حالا وقتش نیست» این حرفها را نادیده بگیریم. اندیشمندان سبز همانطور که به سخنان بچگانهی مشّائی واکنش نشان دادند باید به این مهملات نیز جواب دهند تا کوتهاندیشی یک نفر به پای همه گذاشته نشود. امام علی در میدان کارزار بود که کسی از او دربارهی توحید پرسید. یاران حضرت اعتراض کردند که بگذار برای بعد ولی علی گفت که ما برای همینها داریم میجنگیم( نقل به مضمون) توحید مسألهای پیش پاافتاده نیست تا کسی به نام معرفت دینی، توهّم خود را به عالمان نسبت دهد و دیگران بنشینند و تماشا کنند. همانطور که اصرار بر اشتباه نشانهی جهل مطلق است، سکوت در برابر آن نیز پذیرفتنی نیست. چطور کدیور میتواند اشتباهات خامنهای را در اجوبةالاستفتاءات گوشزد کند تا نقص علمی او را -به عنوان ولی فقیه- نشان دهد ولی نمیتواند اشتباهات فاحش گنجی را یادآور شود تا بیجهت نقش روشنفکر دینی یا هر عنوانی شبیه به آن را بازی نکند؟ یکی از مهمترین نقصهای روشنفکری دینی این است که به نقد خود نپرداخته است و مصلحتسنجی، رفیقبازی و- گاهی- مریدبازی بر آن سایه افکنده است.
۶- برداشتها دربارهی خدا، قرآن یا دین در معارف اسلامی بسیار متعدّد است ولی تقسیمبندیهای گنجی معمولاً دوتایی است، این وریها و آن وریها. ( خدای آنها، خدای ما- دین آنها، دین ما) آن وریها بدها و فقها هستند و این وریها خوبها و عرفا و گنجی! این نشان میدهد که او دانش را امری سیاسی کرده است و ناخودآگاه یا آگاهانه تلاش میکند اوضاع موجود و نارضایتی از نظام ولایی را به عرصهی دانش بیاورد. سیاسی کردن معرفت (دینی و غیر دینی) جفای بزرگی در حقّ آن است چه از طرف طبقهی حاکم و چه از طرف روشنفکری دینی. من افول هر دو گروه را به عیان دارم مشاهده میکنم.
۷- پرداختن به دیگر مدّعیات او شاید توهین به حکمت اسلامی باشد برای همین من بسیاری از موضوعات را ناگفته گذاشتم. یکی دانستن خدای فقیهان و متکلّمان همانقدر خندهدار است که یکی انگاشتن خدای فیلسوفان و عارفان( مثلاً غزّالی به فیلسوفان حمله و آنان را تکفیر میکند ولی نامش کنار آنان میآید گرچه گنجی تنها کسی نیست که محمّد غزّالی عالم را با احمد غزّالی عارف اشتباه میگیرد). حملهی او به نظام مالی شیعه که باعث مباهات امثال مطهّری و بینیاز ماندن نهاد روحانیّت از حکومتها شده است هم در نوع خود جالب است. او خشک و تر را با هم میسوزاند و فراموش میکند که یکی از همین فقها (منتظری) چگونه با همین اموال مردمی، زندگی خانوادهی او و بسیاری از زندانیان سیاسی را برای مدّتها تأمین کرد. گفتنیها زیاد است، برای کسی که خود بخواهد بحث را دنبال کند، همین ایما به عنوان مقدّمه کافی به نظر میرسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.