اوّلین گزارش علنی پس از ۲۱ سال


                       
پس از افشای طرح مجمع تشخیص مصلحت نظام برای انتخابات و نگرانی شدید کیهان و طرفداران دولت مستقر(اینجا مثلاً) که یادآور نقش فراموش‌‌شده‌ی این مجمع در مجادلات سیاسی و امکاناتی بود که هنوز می‌توان برای تأثیرگذاری در آینده‌ی حرکت اصلاحی روی آن سرمایه‌گذاری کرد، انتشار گزارش کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان به هفتمین اجلاس خبرگان آن هم پس از بیست و یک سال پنهان‌کاری، تلنگر دیگر رئیس این مجلس به فضای سیاسی ایران بود.


چندی پیش برخی از نمایندگان ولی فقیه در نهادها هماهنگ با هم، امکان نصب و عزل او را از طرف مردم یا خبرگان نفی کردند. البتّه دیگر روحانیان معتقد به نظریّه‌ی ولایت فقیه نیز همین را می‌گویند ولی امکان تداوم نیافتن شرایط رهبری را هم ذکر می‌کنند. برای نمونه ذوالنّور چنین گفت:«اعضای مجلس خبرگان نیز ولی فقیه را نصب نمی‌کنند بلکه ایشان را کشف می‌کنند و اینگونه نیست که آنها هر زمان که بخواهند می‌توانند ولی فقیه را عزل نمایند.»


نه برنامه‌ی مجمع تشخیص برای انتخابات از دید من روند کنونی استصواب را اصلاح می‌کند و نه خبرگان فعلی توان خرده‌گیری از رهبری دارند ولی می‌توان پرسید که انتشار یک گزارش آن هم پس از بیست و یک سال سکوت- گرچه پر از مدح و ثنای رهبر فعلی باشد- به چه منظوریست؟


گمان من این است که این کار با درایت هاشمی رفسنجانی انجام شده است تا - پس از جنجال خاموش طرح مسئله‌ی شورای رهبری- رهبر را از جایگاه فردی ناپاسخگو و نظارت‌ناپذیر اندکی پایین‌تر ‌بیاورد و تداوم نظارت دائم بر وی و نقش خود را در شطرنج سیاست ایران به یاد همگان آورد. بی‌دلیل نیست که قاسم روانبخش حالا دیگر بی‌پروا پیرامون حذف هاشمی رفسنجانی در شش ماه آینده از عرصه‌ی سیاست کشور سخن می‌گوید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.