پس از آنکه موسوی پیشنهاد انتخابات آزاد را به عنوان اصل خواستههای جنبش سبز- به قول عبدی- مانند توپی در زمین حاکمیّت انداخت، آنها هم با یک«نه»ی بزرگ توپ را برگرداندند، حالا سه راه هست: یکی انفعال و سکوت (که ظاهراً چنین نخواهد بود) دوّم منتظر اتّفاقات و حوادث شدن و بیانیّه دادن و روند هشت ماه گذشته را ادامه دادن (که ممکن است چنین شود) و سوّم وارد فاز ابتکار و کنشمندی شدن (که امیدوارم اینگونه شود).
چنین کاری ابتدا با توضیح و تبیین عمومی این مسأله خواهد بود که هیچ کس یا نهادی در نظام اسلامی مصون از نقد نیست و اساس سنجش بر اساس عمل و گفته است نه جایگاه شخص (ر.ک به تشیّع بنیاسرائیلی) و دوّم با توجّه به سکوت حاکمان در برابر بسیاری از مظالم، باید پیشنهاد جایگزین برای آنان داد (ر.ک به راهکاری برای جنبش سبز) چنین کاری، عملی درون نظام و با رعایت اصل ولایت فقیه است یعنی فلانی به جای بهمانی. حال اگر عدّهای اعتقاد به عدالت و شایستگی یک فقیه به جای فقیه دیگر را دوست دارند تقابل ایمان و کفر جلوه دهند به فهم و شعور و وجدان آنان بستگی دارد.
تشکیل دولت جایگزین یا دولت سبز به نظر من امروز یک ضرورت است. بسیاری از فعّالان سبز با رفتن به پارلمان اروپا و مکانهایی مانند آن، به گونهای مشکلات کشور را برمیشمرند که گویی انتظار یاری از آنان دارند. من این کار را نمیپسندم و دون شأن مردم بزرگ ایران میدانم که جلو دیگران درد دل کنند (یا به تعبیر سیمین دانشور رخت چرکهای خود را در حیاط همسایه بشویند) ولی از موضع یک گروه قدرمند دارای پایگاه مردمی و با تأکید بر اینکه ما خود مشکلات خود را میتوانیم حل کنیم، برای رفع سوء تفاهمهایی مانند تحریمهای بیحاصل یا دخالتهای بیگانگان در ایران و ریختن طرح آیندهی منطقه میتوان با آنان وارد گفتگو شد.
برای مثال دستگاه تبلیغاتی نظام میخواهد اینچنین جلوه دهد که حکومتی که جنبش سبز میخواهد حکومتی تابع غرب است، پس بسیار خوب و مناسب است که صرحتاً اشغال غیرقانونی عراق از سوی آمریکا در ملاقاتی حضوری محکوم شود یا بر ستم و بیداد حاکمان اسرائیل تأکید شود تا کسی نه داخل و نه خارج از ایران فکر نکند که کسانی که در داخل کشور به دنبال عدالت هستند در خارج از کشور به بیعدالتی نظام سلطه تن میدند.
از طرف دیگر ماجراجوییهای نظام ایران اگر در داخل به آشوب کنونی کشیده است در خارج چه بسا موجب مشکلات بزرگتری شده است. من پیشتر هم از مظلومیّت ملّت فلسطین نوشته بود( فرضاً اینجا) و هم دخالتهای دیگران را محکوم کرده بودم( مثل اینجا)؛ اگر لازم است از حقّ مردم فلسیطن دفاع شود- که هست- امّا این به معنای مداخله نیست. همین روزها خبر شکوهی محمود عبّاس را از ایران به دلیل دخالت در مسائل فلسطین و جلوگیری از شکلگیری روند آشتی ملّی با تأثیرگذاری بر حماس خواندیم. وی سیاستهای ایران را «مصیبتی برای فلسطینیان» توصیف کرده است. ادامه دادن وضع موجود فقط به سود اسرائیلی است که زمان میخرد تا اینکه تشکیل یک کشور مستقل فلسیطینی طبق آنچه قوانین بینالمللی اقضا میکند، دستخوش فراموشی شود. ایران حق دخالت و بکن نکن گفتن به آنها ندارد و فلسطینیان خود باید بتوانند سرنوشت خویش را رقم بزنند. دیدار نمایندگان سبز با محمود عبّاس و دیگر گروهها و دفاع از آرمانهای فلسطین، اتّحاد و همگامی تمام گروههای فلسطینی، بازگشت کسانی که مجبور به ترک آنجا شدهاند و تشکیل دولت فلسطین به پایتختی بیتالمقدّس با در پیش گرفتن راهکارهای صلحآمیز میتواند دارای هر دو جنبه باشد، هم دفاع از مظلومان و هم محکوم کردن اعمال ماجراجویانه.
رابطهی حزبالله با ایران از نوع اعتقادی و بر اساس اصل ولایت فقیه است. متأسّفانه در رویدادهای چند ماه اخیر ایران لبنانیانی دیده شدند که واقعاً هیچ نیازی به حضور آنان در خیابانهای تهران نبود. چرا باید در حمله به دفتر روزنامهی کلمه، چهرهی بعضی افراد حزبالله دیده شود؟ بسیار لازم است که به آنان و شخص سیّدحسن نصرالله یادآوری شود که سرنوشت خود را با افراد فعلی حاضر در ساختار سیاسی ایران گره نزنند و به فکر آینده باشند، مبادا که در ایران ِفردا، سابقهی دخالت نابجا در اینجا و شرکت در سرکوب جنبش سبز به ضرر آنان تمام شود.
چنین کارهایی نشان از فعّال بودن و تأثیرگذاری جنبش سبز خواهد داشت و میزان جدّی بودن آنان را به کشورهای منطقه و دیگران یادآوری میکنند؛ کسانی که گمان نمیکنم طرفداری آنان از جنبش سبز ربطی به مسائل حقوق بشر، دموکراسی یا موضوعاتی مانند آن داشته باشد و در صورت نیاز رویّه خود را عوض میکنند.
در صورتی که ابتکار جنبش سبز از دست رهبرانش خارج شود و به اعتراضهای خودجوش خلاصه شود، یا سرکوب و اختناق ادامه خواهد یافت یا هرج و مرج همه جا را خواهد گرفت که معلوم نیست از دل آن چه چیزی بیرون آید. تنها راه حل این است که سرآمدان سبز در داخل و خارج از تجربهی هشت ماه گذشته استفاده کنند و خود با تشکیل یک جبههی متّحد و رهبری واحد، راهکار ارائه کنند. گرچه سیاست داخلی و خارجی دراولویّت کار چنین دولتیست امّا کار فکری در زمینهی اقتصاد- که موسوی جایی به آن اشاره کرد- یا هر پیشنیاز لازم دیگر برای ادارهی کشور نیز میتواند در برنامهی آنان قرار گیرد. موسوی با دادن پیام تصویری نوروزی و نامگذاری سال نو میتواند اوّلین فعّالیّت موازی خود را اعلام کند. او باید بتواند در هیئت رهبر اپوزیسیون راهکار دهد و بیانیّههایش را به جای اینکه خطاب به حاکمیّت بنویسد و خواستههای خود را مطرح کند، آنها را خطاب به مردم بگوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.