نکاتی که پس از دیدن فیلم والکری دربارهی قیام از درون یک نظام بسته و ربط آن با وضع امروز ایران – صرف نظر از تفاوت جنبش مردمی با کودتای نظامی- به ذهن میرسد از این قرار است:
۱- استفاده از ظرفیّتهای داخل یک ساختار و تغییر شیوهی استفاده از آن، بهترین راه برای پیروزی است.
۲- همیشه کسانی هستند که در یک رژیم توتالیتر از درون نظام اعتراض کنند:
الف. کسانی که بر اساس عقل سلیم، زمان حال را به سراب مدینهی موعود فردا نمیفروشند.
ب. کسانی که اهل استدلال نظری نیستند ولی عقل عملی دارند و وقتی یک نظام رو به شکست میرود، برای حفظ کشور حاضر به حذف کسانی هستند که به ضرر مملکت عمل میکنند.
ج. کسانی که جزو هیچ کدام از دو گروه بالا نیستند ولی به حفظ خود میاندیشند و در صورت دیدن چشمانداز پیروزی، همرنگ جماعت میشوند.
ب. کسانی که اهل استدلال نظری نیستند ولی عقل عملی دارند و وقتی یک نظام رو به شکست میرود، برای حفظ کشور حاضر به حذف کسانی هستند که به ضرر مملکت عمل میکنند.
ج. کسانی که جزو هیچ کدام از دو گروه بالا نیستند ولی به حفظ خود میاندیشند و در صورت دیدن چشمانداز پیروزی، همرنگ جماعت میشوند.
۳- گروه اوّل حتّی اگر جوانتر و کمتجربهتر باشند، خواهناخواه در موضع هدایت و رهبری قرار میگیرد.
۴- هر تغییری تنها با یک برنامهی دقیق شدنی است. این برنامه کار مشترک گروه اوّل و دوّم است.
۵- پس از رسیدن به یقین نظری، تردید در عمل فاجعهبار است؛ دودلی و بیعملی سه ساعته در آغاز عملیّات یکی از عوامل به شکست کشاندن آن بود.
۶- لحظات سرنوشتساز را نباید به قضا و قدر سپرد. پیشبینی و واکنش به موقع در برابر وقایع از شکست جلوگیری میکند و به عکس.(دفتر گوبلس)
۷- نتیجه مهم است ولی گاه نفس عمل از آن بسیار مهمتر است. افسرانی که قیام کردند اگر چنین نمیکردند، یا در جنگ کشته میشدند یا پس از شکست آلمان آنها را به عنوان اسیر و جنایتکار جنگی محاکمه میکردند ولی حالا به جهان نشان دادند که همهی آلمانیها، یک مشت نازی شستوشوی مغزی شده نیستند. یک جنبش اعتراضی میتواند از یک ملّت یکدست فرض شده اعادهی حیثیّت کند. این جملهی کلنل استافنبرگ زبان حال جنبش سبز ایران هم هست:« ما خواستیم بگوییم که هیچکداممان مانند آنها نیستیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.