۱- دروغ
شنیدهاید که طفل مؤدّبی برای اوّلین بار در زندگی ناسزایی شنید و از زشتی آن غش کرد، هر کار کردند به هوش نیامد تا اینکه رندی که از آن نواحی میگذشت آمد و داستان را که شنید، آن ناسزا را بارها و بارها در گوشش گفت تا آرام آرام چشم باز کرد. از سرّ کارش پرسیدند گفت آنچه برای بار اوّل شنیع و تحمّلناپذیر است با تکرار عادی میشود. حالا حکایت ماست.
بر سر کردان و نمونههای مشابه او چه الم شنگهای به پا شد ولی حالا رحیمی با اتّهامی شبیه به آن دارد کارش را میکند و رئیسش هم گفته که از این پس به او دکتر نگویید؛ انگار مشکل بر سر لقب اوست. مسأله اینجاست که چنین کسی نمیتواند در ردههای بالای حکومتی فعّالیّت کند ولی همه خود را به نفهمیدن زدهاند. کسی را که خوابست میتوان بیدار کرد ولی کسی را که خود را به خواب زده هرگز!
۲- مرگ برنامهریزی
برنامهریزی نیازمند صبر و حوصله است از همه مهمتر پایبندی میطلبد یعنی اگر چیزی تصویب شد پای اجرای آن بایستند و کاستیهای عملی را رفع کنند و بدانند که عمل منظّم به یک برنامهی متوسّط بهتر از تغییر مدام برنامهها ونقشهها و نیمهکاره گذاشتن اجرای آنها به نیّت بهتر کردن آنهاست. یک روز یارانهها اعلام میشود و فردا هیچ، یک روز وعده یک میلیونی به نوزادان (برای چه؟) و فردا نصف آن و بعد هیچ و موارد مشابه. این جدای از وجه عامّهگرایانهی آن- که معمولاً در یک سخنرانی و از زبان نفر اوّل هیئت دولت بیان میشود- بلاتکلیفی عظیمی را به دنبال داشته است. الآن اقتصاد کشور به چه سویی حرکت میکند و از چه الگویی پیروی میکند؟ پخش پولهای دستی بین مردم آیا میتواند جای کارآفرینی را بگیرد؟ انواع مافیاهای ادّعایی که پنج سال است نام آنها میشنویم، چه زمانی افشا میشوند؟ زمان ارائهی ایدههای هیجانانگیز مانند تغییر پایتخت یا بیرون بردن چند میلیون نفر از تهران چه وقت به پایان میرسد؟ سوالها بر هم تلنبار میشود و بیپاسخ ماندن آنها یا پرسشگر را بیانگیزه میکند یا خشمگین و ما هر دو نوع واکنش را داریم ملاحظه میکنیم و در هر دو، عقل و تحلیل است که تعطیل میشود.
۳- نگاه سیاه و سفید
وقتی جرج بوش گفت که هرکه با ما نباشد بر ماست، همه به او خندیدند ولی چرا حالا کسی به رئیس دولت نمیخندد که یک شبه روسیه را از دوست به دشمن بدل کرد. گویی در اندیشهی دولتمردان ایران حالت یا حالتهای میانه، بیطرف یا اندکی متمایل به یک سو اصلاً معنا ندارد. در دنیای امروز چه کسی دشمن کیست و دیگری-دشمنپنداری چقدر مطابق با حقیقت است؟ با دانستن اینکه منافع شخصی هرکشور معیار اوّل و آخر برای آن کشور است، چرا باید انتظار داشته باشیم، دیگران تا پایان خط، ماجراجوییهای ما را تحمّل کنند؟ با کنارهگیری چین و روسیه به نفع اتّفاق جهانی که به ضرر ایران در حال شکل گیریست، برخورد با ایران سادهتر میشود و آنگاه خدا نکند که چیزی از آنچه در پس پرده نهفته عیان شود که رجزخوانیهای سی ساله به شبی به باد میرود.
قضایا روند طبیعی خود را طی میکند. گاه به نظرم میرسد که من و امثال من تنها تماشاگران اتّفاقی هستیم که دارد میافتد و گزیر و گریزی از آن نیست، امّا دلهرهی اینکه از آشوب پیش رو دقیقاً چه چیز سر بر خواهد آورد، تمام آن چیزیست که ما را بر آن میدارد بنویسیم و هشدار دهیم.
۴- بیمعنایی
به گفتههای زیر توجّه کنید:
آیتالله مومن، عضو فقهای شورای نگهبان :تواضع آیتالله العظمی خامنهای بعد از رهبری، نسبت به دوران قبل از آن، سیر صعودی داشته است.
حجتالاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه: مقام معظم رهبری مُر اسلام را بدون هیچ دغدغهای اجرا میکنند.
حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران:این ظلم به نظام و انقلاب بود که ادعا میکردند هزاران نفر در جریان حوادث اخیر دستگیر و به زندان افتادهاند.
صولت مرتضوی، معاون سیاسی وزیر کشور: سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل موجب شد شخصیتها و سران کشورهای دیگر در حاشیه قرار گرفته و سخنرانان، متن سخنرانی خود را بر مبنای سخنان وی تغییر دهند.
علیرضا پناهیان، مشاور نماینده ولیفقیه در دانشگاهها: رفتار برخی از ما حزباللهیها موجب شده خیلیها فراموش کنند که ما هنوز مظلوم هستیم.
آیتالله نوری همدانی: اقتدار ایران اسلامی در دنیا فراگیر شده است.
محمدرضا آشتیانی، نماینده مجلس: سران فتنه سیلی محکمی از مردم خوردهاند و از ترس مردم در خانههایشان زندانی شدهاند.
محمدنبی حبیبی، دبیرکل موتلفه: سران فتنه در برابر جمهوریت و اسلامیت نظام ایستادهاند و گویا آنها فقط به فرمان آشوب که از لندن و واشنگتن میرسد توجّه میکنند و ...الخ (نمونههای بیشتر اینجا)
حجتالاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه: مقام معظم رهبری مُر اسلام را بدون هیچ دغدغهای اجرا میکنند.
حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران:این ظلم به نظام و انقلاب بود که ادعا میکردند هزاران نفر در جریان حوادث اخیر دستگیر و به زندان افتادهاند.
صولت مرتضوی، معاون سیاسی وزیر کشور: سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل موجب شد شخصیتها و سران کشورهای دیگر در حاشیه قرار گرفته و سخنرانان، متن سخنرانی خود را بر مبنای سخنان وی تغییر دهند.
علیرضا پناهیان، مشاور نماینده ولیفقیه در دانشگاهها: رفتار برخی از ما حزباللهیها موجب شده خیلیها فراموش کنند که ما هنوز مظلوم هستیم.
آیتالله نوری همدانی: اقتدار ایران اسلامی در دنیا فراگیر شده است.
محمدرضا آشتیانی، نماینده مجلس: سران فتنه سیلی محکمی از مردم خوردهاند و از ترس مردم در خانههایشان زندانی شدهاند.
محمدنبی حبیبی، دبیرکل موتلفه: سران فتنه در برابر جمهوریت و اسلامیت نظام ایستادهاند و گویا آنها فقط به فرمان آشوب که از لندن و واشنگتن میرسد توجّه میکنند و ...الخ (نمونههای بیشتر اینجا)
واژهها معنای خود را از دست دادهاند و ما چیزهایی میگوییم که منطبق بر معنای حقیقی آن نیست. چند سطر بالاتر از دروغ گفتم که خلافگویی آگاهانه است ولی برای ناآگاهانهاش چه نامی بگذاریم؟ برای کسانی که- اگر خیلی خوشبین باشیم- به آنچه میگویند یقین دارند و احتمال اشتباه هم نمیدهند، چه میشود کرد؟
گاهی بیمعنایی از این نیز فراتر میرود و به نوعی هجو واقعیّت میرسد. بیهیچ شرحی به این نمونه دقّت کنید: صادق محصولی برابر دوربینهای تلویزیونی، در پاسخ گزارشگرانی که سؤالی تکراری را از همه وزیران میپرسیدند که آیا شما یارانه میگیرید، گفت: نه. در بیان علّت آن نیز گفت که: چون فکر میکنم «مستحقتر» از من خیلی هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.