پس از انتشار این شعر از دکتر سروش، دفتر رئیسجمهور محبوب شعری حاصل طبع ایشان را در اختیار ما نهاد. یادداشتی به همراه شعر است که میگوید متأسّف است کسانی که ادّعای نوآوری در اندیشهی دینی دارند هنوز نتوانستهاند در شعر از قید اوزان عروضی عارضی عربی رهایی یابند. پس، این غزلوارهی بیوزن پستمدرن پساپروانهای که به شیوهای کاملاً احمدینژادی سروده شده منتشر میشود، باشد که آغازگر شیوهای جدید در شعر فارسی شود.
مغز چیست؟ چرا کار بکشیم از کدوی خویش؟رأی چیست؟ با جرزنی میبریم از عدوی خویش
با رایحهی خوش خدمت آمدیم و کردهایم
دست به دماغ، خلق جهان را ز بوی خویش
بودجه و آمار و برنامه سوسول بازیست
هیئتی حال میکنیم با رفقای ببوی خویش
نرد عشق با چاوس و مورالس باخته و بردهایم
هزار هزار مرمر ممه با لولوی خویش
یه زیرکشیدن سیّد اکبر به وقتش ولی کنون
زمان شکستن شیخ اکبرست: هووی خویش
در ولایتمداری ما همین بس که برکنار
کردهایم، اژهای و صفّار و باقری: هلوی خویش
اسی فرمود: دوران لاتکذّبو و لاتجسّسو گذشت
هل من مزیدمان ببین در کلو و اشربوی خویش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.