هفتهنامهی پنجره روی جلد شمارهی گذشتهاش عکسی از سیّدعلی خمینی را آورد و دربارهی حضور وی در مراسم نه دی وی مطالبی نوشت آن هم پس از تکذیب سایت جماران ( او مجدّدا ًاینجا آنرا نفی کرده است). احتیاج بخش رسانهای حاکمیّت به تأیید یک فرد با نام خمینی به کنار، آن همه گوشه و کنایه به بیت رهبر انقلاب و اینکه فرزند روحالله، نصرالله است یا وراثت در اسلام جایی ندارد و غیره که یکباره دود شد و به هوا رفت نیز به کنار، این روش پیشتر فقط در کیهان دیده میشد- یعنی ساختن دروغ و دامن زدن به آن- امّا متأسّفانه امروزه این دروغهای آگاهانه همهجا را فرا گرفته و انذار میرحسین در شب را روز خواندن و روز را شب پنداشتن به وقوع پیوسته است. مشرق یک مصاحبه را منتشر میکند و پنجره آنرا تیتر میکند آن هم در صورتی که تکذیب شده است. حضور یا عدم حضور سیّدعلی یا هرکس دیگری به خودشان مربوط است، دروغگویی و اصرار بر آن است که به همهی ما مربوط است.
این روزها دربارهی مقایسهی سخنان نادران و توکّلی با احمدی نژاد هم مطالبی دیدم که افراد بنا به انصاف و وجدان خود به آن واکنش نشان دادند، خود مبحث اتّهام که واضح است باید در محکمه و با ارائهی اسناد و مدارک باشد، از سوی هرکس و دربارهی هرکس، خواه نادران و توکّلی باشند و خواه احمدینژاد، امّا اینجا سه نکته هست که سوّمینش به ایمای امروز مربوط است. اوّل اینکه نادران و توکّلی نمایندهاند و نماینده کارش بررسی اوضاع دولت است و آن برنامه هم قرار بود دربارهی همین موضوع مفاسد اقتصادی باشد، امّا فساد هاشمی و ناطق نوری ربطی به نامزدهای انتخاباتی نداشت و احمدینژاد میباید در صورت رسیدن به فساد آنان، آن را از طریق قانونی و دادگاه پیگیری کند و زدن آن حرفهای سربسته نفیاً یا اثباتاً ربطی به کروبی و موسوی و رضایی نداشت و فقط به قصد افشاگری و عوامفریبی ارائه شد این یک. دوّم اینکه شکایت نمایندگان به دادگاه هم ارائه شده و بنا به گفتهی توکّلی سه قاضی هم علیه آن رأی دادهاند ولی آن نمایشها در حدّ حرف باقی ماند و سوّم این است که در گفتگوها به این اشاره میشود که در آن مناظرهها دو طرف به هم اتّهام زدند. اینجا دو گام دیگر هست تا به سرچشمهی دستورالعمل خلافگویی برسیم.
یک: آن خروش موسوی علیه احمدی نژاد پس از آن بود که وی در یکی از مناظره ها رقمی را برای تورّم نقطهای اردیبشهت ارائه کرد که اطّلاعیّه بانک مرکزی خلاف آن را میگفت (اینجا)، اشتباه از هر کس سر میزند- گرچه از رئیس دولت ارائهی نادرست نرخ تورّم، زشت و بدتر است- امّا اصرار وی بر اینکه درست میگوید، هم پرده از کمسوادی او برمیداشت و هم اصرار وی بر دروغگویی را آشکار میکرد. نادرست بودن تورّم نقطهای پانزده درصدی اردیبشهت مطلبی نبود که نیاز به محکمه داشته باشد و با ارجاع به سایت بانک مرکزی واضح میشد.
دوّم این بود که رهبر در آن خطبهی تاریخی گفت که هر دو طرف به هم اتّهام زدند، اتّهام احمدینژاد به افرادی خارج از جلسات مناظره بود ولی اتّهام دروغگویی به خود او، ثانیاً حرف موسوی با مدرک ثابت میشد (تصویر) ولی حرف احمدینژاد نیاز به ارجاع به دادگاه داشت ثالثاً بیطرفی رهبری، نمایشی بیش نبود او در خطبههای نماز جمعه هر دو طرف را مقصّر دانست ولی در خلوت (پایان صفحه) گفت که دلش از اتّهامزدن به احمدینژاد به درد آمده است ( نه از هر دو طرف!) این ظاهر و باطن متفاوت خود خلافی دیگر است که ما را به سرچشمهی دروغ دستوری میرساند.( حکایت تفاوت ظاهر و باطن وی مانند ویژگیهای دیگرش نیاز به بررسی جداگانه دارد)
دستورالعمل دروغ دستوری از دید من این گفتار است که رهبر نظام پس از قتلهای زنجیرهای در نماز جمعه بیان کرد. اینجا «باور فرد» محور است و واقعیّت تابع. قاعدتاً این اشتباه فاحش در ملأ عام نباید از وی سرمیزد ولی بحرانی بودن شرایط انسانها را به اشتباه وامیدارد. او اینجا میگوید که به وزارت اطّلاعات گفته است که تحقیقات را طوری پیش برد که معلوم شود دست دشمن در کار بوده است حال آنکه وی باید منتظرشود که آنها کار حرفهای خود را بکنند که آیا جدال جناحی بوده یا اشتباه محاسباتی یا عدّهای که با قتل عام روشنفکران میخواستند فضای کشور را پاک کنند یا نفوذ بیگانه یا بسیار احتمالات دیگر. این حصول نتیجه جز با یک کار دقیق اطّلاعاتی به دست نمیآید. رهبر به جای اینکه منتظر کار آنان باشد میگوید به آنان گفتم باید «به نتیجهای که من میگویم برسید» و این همان دستورالعمل پوشاندن حقیت و دروغ دستوریست.
تهمت و دروغ دستوری فتوایی، دو منشأ دارد، یکی همان حدیث معروف «فباهتوهم» است که افراد زیادی دربارهی آن بارها نوشتهاند (از جمله مرحوم مطهّری) امّا از دید من دروغهای دستوری امروز بیشتر ریشه در حدیثی دارد که جواز دروغگویی در سه جا میدهد، تدبیر در جنگ و اصلاح بین مردم و وعده به همسر. دشمن در این حدیث معلوم است که میدان جنگ است (برای بررسی دروغگویی به همسر هم خواندن این نوشتار مفید است) امّا با توجّه به دشمنهراسی رهبر نظام که در آن گفتار تاریخی هم مشهود است و جواز دروغ گفتن برای ضربه زدن به دشمنی که نه در میدان جنگ بلکه در جنگ نرم و تهاجم یا شبیخون فرهنگی و در یک کلام «همهجا» حضور دارد، به طریق اولی میتوان برای حذف بازیخوردگان دشمنان در داخل کشور نیز دروغ گفت آن هم با مجوّز شرعی و اینگونه است که افراط در «دشمنهراسی» و «جواز شرعی دروغگویی» به هم مربوط میشوند.
پ.ن: بین دروغ و اشتباه تفاوتی هست که اوّلی آگاهانه و دوّمی ناآگاهانه است. در دو سال اخیر طبیعی است که رسانههای سبز به دلیل نداشتن کمترین امکانات بلکه تهدید دائم حکومت برخی اوقات دچار اشتباه شوند که رسانههای نظام آنرا در بوق و کرنا کردند ولی تفاوت جایی آشکار میشود که بیشتر آنان هرجا اشتباهی دیدند تلاش کردند به آن اذعان کنند و خبر درست را منتشر کنند امّا اینجا حکایت دیگر است. مصاحبههای دروغین نه فقط با سیّدعلی خمینی بلکه با پدر میثم عبادی و بسیاری دیگر حاصل یک اشتباه نیست، یک برنامهریزی آگاهانه است که هیچگاه تکذیب نمیشود و سکوت در قبال آن، عیار بصیرت این رسانهها را آشکار میکند. (این خبر را هم لابد دیدهاید، خلاصه شده عین ماجرای ملّانصرالدین و نهضت قطعاً ادامه خواهد داشت)
مرتبط: دروغ دستوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.