صبح شنبه با گذاشتن شعری تلخ و کنایهآمیز ایمایان را شروع کردم و با سلسله نوشتههای کودتای ۸۸ ادامه دادم.
۱- در بحث انتخابات قلّابی همهی تأکیدها روی موسوی و احمدینژاد بود و آنچه دربارهی تقلّب از نظرها دور ماند، آرای کرّوبی و رضایی بود. طرفداران کرّوبی در فضای وب بر طرفداران موسوی میچربیدند، آنچنان که من از ترس دوپاره شدن آرای اصلاحطلبان، دلایل منطقی رأی دادن به موسوی را نوشتم. این طرفداران در فضای حقیقی نیز حتماً اطرافیانی داشتند، بر اساس الگوی وب که البتّه ناقص است امّا به هرحال قرینهایست میتوان به مجعول بودن آرای کروبی پی برد. مهرعلیزاده ضعیفترین نامزد دور قبل یک میلیون رأی آورد ولی حالا کروبی کمتر از آرای باطله؟ به شوخی بیشتر شبیه است. محسن رضایی نیز ادّعا کرد بر اساس کدهای ملّی شهروندان دستکم سه میلیون و نیم رأی دارد و در یک پیگیری نیمهکاره تا شمارش ۹۰۰ هزار نفر از آنها پیش رفت. او نه پیروز انتخابات میشد، نه اصلاحطلب بود و نه روشی مانند موسوی و کرّوبی در پیش گرفت؛ بررسی همین ادّعای او برای زیر سؤال بردن کلّ انتخابات کافی بود. انتخاباتی که رأی پیروز میدان پیش از شمارش نهایی یا آن چنان که من پیشتر نوشتم با عدد قطعی پیش از ساعت سه نیمهشب یا با درصد دقیق در ساعت هفت عصر جمعه در خبرگزاری فارس ابتدا مخابره و بعد حذف شد.
۲- در حالیکه عدّهای صرفاً بر اساس تخمین خود – عمدتاً از فاصلهی چندهزار کیلومتری با ایران- از احتمال درست بودن آرا بر اساس طرفداران احمدینژاد در بین اقشار فرودست میگفتند، دو نکته شایان ذکر بود:
یک: تمام تخمینهای طرفداران دو طرف به سود نامزدهای خود بود -که کمابیش طبیعیست- جز دو نظرسنجی بزرگ و عمده از وزارت اطّلاعات و وزارت کشور، یک روز پیش از انتخابات. بعدها علیرضا زاکانی پیرامون آن چنین گفت: «درست در روز پنجشنبه ۲۱ خرداد دو نظرسنجی از سوی وزارت کشور و وزارت اطلاعات که دو نهاد وابسته به دولت بودند، منتشر شد که نشان میداد انتخابات به دور دوم کشیده میشود»
دو. همانطور که بر اساس باور شخصی میتوان از تأثیر سهام عدالت و چهرهای که احمدینژاد از خود ارائه داده بود و موجب افزایش محبوبیّت او در بین فرودستان شده بود، گفت، میتوان از این گفت که حال و هوای دوران جنگ در روستاها و شهرهای کوچک بیشتر به یادها مانده و نخست وزیر زمان امام را به یاد میآورند ولی هر دو ادّعا گمانهزنیست. یادداشتهایی از این دست که ادّعا میکند دربارهی محبوبیّت احمدینژاد در روستاها اغراق شده است، هرچه باشد از آن ادّعاهای صرف اتّکاپذیرتر است. این نوشته آنقدر ارزش داشت که چامسکی به آن- با قید احتیاط، آن زمان که هنوز نقاب نظام خیلی کنار نرفته بود- در اوّلین مقالهاش پیرامون انتخابات ایران ارجاع دهد.
دو. همانطور که بر اساس باور شخصی میتوان از تأثیر سهام عدالت و چهرهای که احمدینژاد از خود ارائه داده بود و موجب افزایش محبوبیّت او در بین فرودستان شده بود، گفت، میتوان از این گفت که حال و هوای دوران جنگ در روستاها و شهرهای کوچک بیشتر به یادها مانده و نخست وزیر زمان امام را به یاد میآورند ولی هر دو ادّعا گمانهزنیست. یادداشتهایی از این دست که ادّعا میکند دربارهی محبوبیّت احمدینژاد در روستاها اغراق شده است، هرچه باشد از آن ادّعاهای صرف اتّکاپذیرتر است. این نوشته آنقدر ارزش داشت که چامسکی به آن- با قید احتیاط، آن زمان که هنوز نقاب نظام خیلی کنار نرفته بود- در اوّلین مقالهاش پیرامون انتخابات ایران ارجاع دهد.
۳- ناگفتههای انتخابات- از زبان آگاهان- بسی بیش از گفتههاست. به نظر میرسد هنوز هم مصلحتسنجی جلو گفتن حقایق را گرفته است. در حالیکه جوانان در خرداد۸۸ محبوس، مضروب، مقتول و شکنجه شدند، این پنهانکاری برای بقای نظام توجیهی ندارد. روز ۲۵ خرداد تحت عنوان «کودتای مشروع یا نصر بالرّعب» نوشتم: « طبق تمام اطّلاعات به دست آمده از جمله روایت مخملباف و چه روایت ابوالفضل فاتح سیّدعلی خامنهای (نه جنّتی یا محصولی یا مصباح) صحنهگردان اصلی انتخابات ۸۸ بوده است. چیزی که لازم است بدانیم این است که وی این کار را کاملاً بر اساس برداشت خود از اسلام کرده و تئوری آن هم همان است که در آن جلسه (ابتدای رهبری خود با هیئت دولت) بیان کرد و برای آن، اگر لازم باشد اقتدار بیشتری هم نشان داده خواهد شد.» (همین معنی را بعد رهبر در خطبههای نماز جمعه گفت و در عمل هم نشان داد). روایت مخملباف یا خیالبافیست که فعّالان سبز باید آنرا فاش کنند و اگر نه، باید بر آن تأکید و همگانی شود. اکبر گنجی وقتی در ایران بود، با عالیجنابهای رنگی خود بیش از آنکه به فضای سیاسی کمک کند ، آنرا مهآلود و گیجکننده کرد، امثال او حالا که محذورات گذشته را ندارند، چرا نقش عالیجنابان را برملا نمیکنند؟ اینکه وقایع پس از انتخابات برای زیر سوال بردن مشروعیّت حاکمان کافیست به جای خود، خود انتخابات و مسئلهی تقلّب همچنان راز ناگشودهایست. (به بررسی آماری انتخابات بعدها به تناوب باز خواهم گشت)
۴- مرور گذشته چیزیست و خواندن دوبارهی ایماهایی که در کوران حوادث نوشته شد، چیز دیگر. از اینکه بسیاری از پیشنهادهای من و دیگران – که به هم گره خورده بودیم، یکی از دیگری الهام میگرفتیم، پرورش میدادیم و دوباره به فضای وب ارائه میکردیم- محقّق شده یا بسیاری از پیشبینیها درست از کار درآمد برای خودم جالب بود. اینها را از میان مطالب سه چهار روز پس ازانتخابات ایمایان بیشتر پسندیدم: «رنگ سبز به جای طرفداران یک نامزد، رنگ تمام تغییرخواهان شود»، « لغو نظارت استصوابی و انتخابات آزاد به عنوان مهمترین هدف»، « نه انقلاب خشونتبار و نه صندوقهای رأی، مقاومت منفی گاندیوار»، « این روند ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد»، «احیای وجههی ایرانیان در جهان با خروش ۲۵ خرداد»، «بایکوت کردن رئیس دولت کودتاچی در جهان»، « ایرانیان به دنبال بیقانونی نیستند. تجمّع و راهپیمایی اگر مخل به مبانی اسلام نباشد، طبق قانون اساسی آزاد است و آنکه این آزادی را نقض میکند قانونشکن است نه کسانی که از حقی که قانون اساسی به آنان داده استفاده میکنند» ( مرتبط با این روزهای ما) و جالبتر از همه اشارهی من در روز سی خرداد به سابقهی ایران در ایجاد تحوّلات در منطقه بود و با آوردن اخباری از این دست که جوانان چینی به شدّت وقایع ایران را دنبال میکنند و زندگینامهی میرحسین را در وبلاگهایشان گذاشتهاند، با اشاره به استقلال فکری مردم ایران نوشتم: «آنها الگویی ندارند ولی این شایستگی را دارند که باز هم مثل گذشته سرمشق دیگران قرار بگیرند» گمان میکنم با نگاهی به اطراف خود (از شمال و برخی کشورهای آسیای میانه تا کشورهای عربی) ببینیم که «دیگران» چه کسانی هستند.
۵- بهترین تعبیر برای انتخابات خرداد را همان زمان مهاجرانی آورد که در توصیف آنچه جمعهشب رخ داد خیلی کوتاه نوشت: «در ۲۲ بهمن ۵۷ جمهوری اسلامی شروع شد و در۲۲ خرداد ۸۸ به پایان رسید و حکومت اسلامی آغاز شد».
پ.ن: نیازی به توضیح نیست که عکس بالا به انتخابات سال ۷۸ مجلس برمیگردد یعنی زمانی که ادّعای تقلّب در انتخابات نظام گناه نبود؛ آقایان باهنر، نبوی و... محمود احمدینژاد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.