گروه دوّم از مغالطهها (پس از تبیینهای مغالطهای) زیر عنوان کلّی «ادّعای بدون استدلال» دستهبندی میشوند. به جز گزارههای بدیهی، دیگر گزارهها به استدلال احتیاج دارند؛ هرگاه شخصی به گونهای رفتار کند که بدون استدلال مدّعای خود را با ترفند یا تمهیدی به ظاهر موجّه به مخاطب بقبولاند، مرتکب این نوع مغالطهها شده است.
۲۲- بستن راه استدلال (Argumentum ad lapidem)
وقتی کسی پس از آوردن ادّعای خود با انجام عمل یا گفتن سخنی، ارتباط آن مدّعا با استدلالهای موافق و مخالف را قطع کند، مرتکب این مغالطه شده است. نام لاتین این مغالطه به معنای «استدلال از راه سنگ» است و به این داستان برمیگردد که وقتی فردی دربارهی نظر بارکلی که گفته بود :«هر چیزی تا زمانی که متعلّق ادراک قرار بگیرد موجود است و هرچه را نتوان درک کرد، موجود نیست»، بدون وارد شدن در تحلیل و تجزیهی سخن او لگدی به سنگی زد و گفت:«این سنگ ردّ نظریّهی بارکلی است». در حالیکه شکل و رنگ و اثر ضربهی پا به آن سنگ، ادراکهایی از آن سنگ بودند و استدلال بارکلی به این وسیله ابطال نشد. توسّل به خواب و کشف و کرامتی که این روزها طالب زیاد دارد، یکی از موارد این مغالطه است. مثالها:
سند روایی حدیث کساء گرچه قوی نیست ولی بعضی افراد، سلسله راویانش را در عوالم بالا دیدهاند (گفتاری از مرحوم بهجت)
ما سخنان تو را نمیپذیریم چون به تو و همراهانت فال بد زدهایم. ( نمل-۴۷، قوم ثمود خطاب به حضرت صالح)
از ناحیه امام زمان برایم پیغامی آمده که مکلّف هستم از احمدینژاد حمایت کنم.(آیت الله خزعلی، به نقل از وبلاگ مهدی خزعلی)
ما سخنان تو را نمیپذیریم چون به تو و همراهانت فال بد زدهایم. ( نمل-۴۷، قوم ثمود خطاب به حضرت صالح)
از ناحیه امام زمان برایم پیغامی آمده که مکلّف هستم از احمدینژاد حمایت کنم.(آیت الله خزعلی، به نقل از وبلاگ مهدی خزعلی)
۲۳- هر بچّهمدرسهای میداند (every schoolboy knows)
وقتی صحّت چیزی را آنقدر بدیهی بدانیم که بگوییم هر بچّه مدرسهای، یا بیسواد یا ... میداند که این حرف درست است. در این حالت ، مخاطب از راه ایجاد ترس یا شرمندگی از کمسوادی وادار به سکوت میشود.
این را هر بچّهای میداند که قصاص، ترویج خشونت است.( یا نیست)
اگر از یک روستایی هم سؤال کنید به شما خواهد گفت که این سه دهه جز نکبت و بدبختی برای کشور نیاورد.(یا آورد)
حتّی یک دانشجوی مبتدی هم میداند که فلسفهی اسلامی، چیزی جز تکرار سخنان ارسطو و افلاطون نیست. (یا هست)
اگر از یک روستایی هم سؤال کنید به شما خواهد گفت که این سه دهه جز نکبت و بدبختی برای کشور نیاورد.(یا آورد)
حتّی یک دانشجوی مبتدی هم میداند که فلسفهی اسلامی، چیزی جز تکرار سخنان ارسطو و افلاطون نیست. (یا هست)
۲۴- مغالطه مسمومکردن چاه ( poisoning the well)
وقتی است که کسی صفت مذمومی را به مخالفان آن ادّعا نسبت دهد؛ مانند ادّعای مسمومبودن آب چاه که دیگران را از نوشیدن آن منصرف میکند.
لباس مخصوص شاه را جز کسانی که حلالزاده نیستند، همه میتوانند ببینند. (داستان معروف)
اگر ریگی به کفش نداشته باشید تصدیق میکنید که جمهوری اسلامی باعث سربلندی ایران و ایرانی در جهان شده است.( یا نشده است)
هنگامی که به آنها گفته میشود مانند مردم ایمان بیاورید میگویند آیا مثل نادانها ایمان بیاوریم؟ (بقره -۱۳)
اگر ریگی به کفش نداشته باشید تصدیق میکنید که جمهوری اسلامی باعث سربلندی ایران و ایرانی در جهان شده است.( یا نشده است)
هنگامی که به آنها گفته میشود مانند مردم ایمان بیاورید میگویند آیا مثل نادانها ایمان بیاوریم؟ (بقره -۱۳)
۲۵- تلهگذاری (trapping)
این مغالطه عکس مغالطهی مسموم کردن چاه و زمانی است که کسی صفات مثبت و ممدوحی را به موافقان ادّعایش نسبت دهد تا مخاطب را به پذیرفتن آن ترغیب کند.
قربون مرام پهلوونیتون! این ماشین رو یک هل بدید تا روشن بشه.
عجیب است که شخص دانا و نکتهبینی مثل شما با لغو حکم اعدام موافق نباشد.(یا باشد)
گفتند ای شعیب، آیا نمازت تو را بر آن میدارد که ما دست از آنچه پدرانمان میپرستیدند برداریم و با اموالمان هر کار خواستیم نکنیم؟ تو بیتردید شخص بردبار و فهیمی هستی. (از تو بعید است که این حرفها را بزنی)
عجیب است که شخص دانا و نکتهبینی مثل شما با لغو حکم اعدام موافق نباشد.(یا باشد)
گفتند ای شعیب، آیا نمازت تو را بر آن میدارد که ما دست از آنچه پدرانمان میپرستیدند برداریم و با اموالمان هر کار خواستیم نکنیم؟ تو بیتردید شخص بردبار و فهیمی هستی. (از تو بعید است که این حرفها را بزنی)
۲۶- توسّل به جهل (appeal to ignorance)
برای اثبات صدق یا کذب یک گزاره، باید دلیل آورد ولی اگر از جهل به صدق آن، کذبش را نتیجه بگیریم (جنبهی سلبی) یا از جهل به کذب آن، صدقش را نتیجه بگیریم (جنبهی ایجابی) مرتکب مغالطهی توسّل به جهل شدهایم.
مثال جنبهی سلبی: اعتقاد به وجود جن خرافهای بیش نیست چون حتّی یک کتاب علمی هم در این زمینه ندیدهام.
مثال جنبهی ایجابی: ما به وجود شانس در فوتبال معتقدیم چون هیچ دلیلی در ردّ این مسأله به ما ارائه نشده است.
مثال جنبهی ایجابی: ما به وجود شانس در فوتبال معتقدیم چون هیچ دلیلی در ردّ این مسأله به ما ارائه نشده است.
پ. ن۱- تمام موارد فوق جایی است که دلیلی آورده نشود. مثلاً اگر کسی استدلال کرد و گفت این را جز افراد نادان همه تصدیق میکنند، مغالطهی مسمومکردن چاه را مرتکب نشده چون به هرحال استدلالی کرده که درست یا نادرست است ولی به همراه آن بیادبی هم کرده است.
پ. ن۲- مثالهای یادداشتهای مربوط به مغالطه فقط ارزش منطقی دارد نه بیشتر. مثلاً اگر مثال میآورم که «تجربهی سی سال گذشته نشان میدهد که حکومت دینی با شکست مواجه شده است» و اضافه میکنم از کجا معلوم که شیوههای دیگر حکومت دینی یا کسانی دیگر با همین شیوه موفّق نباشند، این شبهاستدلال را از لحاظ منطقی بررسی کردهام نه اینکه وارد اثبات یا نفی خود ادّعا شده باشم. از همین دست است دیگر نمونههای آورده شده.
پ. ن۳- بسیاری اوقات یک ادّعا درست است امّا بد از آن دفاع میشود. اگر مغالطهای را در یک گفتار کشف کردیم لزوماً به این معنا نیست که آن نتیجه نادرست است، چه بسا از راه دیگری بتوان درستبودن آن را ثابت کرد؛ باز هم مانند بعضی نمونههای ذکرشده.
پ. ن۲- مثالهای یادداشتهای مربوط به مغالطه فقط ارزش منطقی دارد نه بیشتر. مثلاً اگر مثال میآورم که «تجربهی سی سال گذشته نشان میدهد که حکومت دینی با شکست مواجه شده است» و اضافه میکنم از کجا معلوم که شیوههای دیگر حکومت دینی یا کسانی دیگر با همین شیوه موفّق نباشند، این شبهاستدلال را از لحاظ منطقی بررسی کردهام نه اینکه وارد اثبات یا نفی خود ادّعا شده باشم. از همین دست است دیگر نمونههای آورده شده.
پ. ن۳- بسیاری اوقات یک ادّعا درست است امّا بد از آن دفاع میشود. اگر مغالطهای را در یک گفتار کشف کردیم لزوماً به این معنا نیست که آن نتیجه نادرست است، چه بسا از راه دیگری بتوان درستبودن آن را ثابت کرد؛ باز هم مانند بعضی نمونههای ذکرشده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.