به یاد هاله سحابی

               
۱- بعضی دوستان اهل افغانستان پس از اخراج اجباری و گاه وحشیانه‌ی اتباع افغانستان از ایران به برخی طلّاب هموطنشان سپردند که در دیار با رهبر نظام، موضوع را به اطّلاع وی برسانند بلکه گشایشی شود. نوبت به سخن گفتن نماینده طلّاب افغانستان که رسید، گفت که کار به جایی رسیده که مأموران از دیوار خانه مردم بالا می‌روند و شبانه آنها را از مرز رد می‌کنند. گاه شده که بچّه‌ای صغیر بی‌مادر اخراج شده یا مادر را برده‌اند و بچّه مانده است. شیعیان به دلیل تبعیّت از فتواهای ریز و درشت مراجع شیعه در وجوب جهاد با ظالم، امروز در افغانستان مورد غضب هستند و ناچار به کوچ شده‌اند؛ اگر به واقع ایران امّ‌القرای جهان اسلام است، رحمی به حال ما بکنید.
رهبر نظام تأمّلی کرد و گفت: « من باور نمی‌کنم «نظام» این کارهایی که می‌گویید انجام دهد!»
۲- مغالطه‌ی سی‌ونهم را ننوشتم چون مثالهای دکتر خندان روشن و گویا نبود؛ گذاشتم برای بعد. مغالطه‌ی «تجسّم» یعنی اینکه برای یک واژه یا لفظ، یک مصداق خارجی و عینی بینگاریم. یکی از موارد آن این است که امور انتزاعی مانند عدالت، شجاعت، نظم و مالکیّت را دارای تجسّم و عینیّت بدانیم. «نظام» در عالم واقع وجود ندارد بلکه افرادی هستند که ساختار سیاسی ایران را می‌سازند. رهبر نظام، ابتدا «نظام» را به غلط دارای عینیّت فرض می‌کند، بعد هر نابسامانی را به افراد نسبت می‌دهد نه «نظام». بماند که در بند یک، حتّی همین را هم نمی‌کند و بدون تحقیق مسأله را از اصل منکر می‌شود.
دلدادگان رهبر نظام هم در انکار حوادث دو سال گذشته جا پای او گذاشتند:« من نمی‌دانم حکومت چه نفعی می‌برد دختر جوانی را در خیابان به ضرب گلوله بکشد؟»، «چرا باید نظام، جوان مردم را روی پشت بام خانه‌اش هدف قرار دهد؟» و ...الخ. ما یک «نظام» یا «حکومت» نداریم به مثابه‌ی یک کلّ متشکّل که تمام اجزایش به فرمان رأس آن باشند؛ افرادی هستند که گاه به دستور و گاه سرخود اعمالی انجام می‌دهند. اگر به کارهای ناپسند آنها بلافاصله واکنش نشان داده نشود، مانند دانه‌ی کوچک شنی که بهمنی می‌زاید، بر دامنه‌ی فاجعه افزوده خواهد شد؛ آن وقت همه‌ی افراد سهیم در قدرت، مسؤول خواهند بود.
۳- مرحوم سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی مرجع تقلیدی بود که البتّه بیشتر به عرفان اشتهار داشت. سیّدحسین فاطمی از طرف دکتر مصدّق نزد او می‌رود و می‌گوید: «آقای دکتر (مصدق) مرا مامور کرده‌اند که خدمت شما برسم، دست شما را ببوسم و از قول ایشان عرض کنم که فرموده‌اند من مقلّد شما هستم؛ هر امری داشته باشید اطاعت می‌شود.» گلپایگانی جواب می‌دهد: «من که کاری ندارم. از طرف من به ایشان بگویید این مسئولیت‌ها خیلی سخت است. تا شما در این مقام هستید، در هر جای ایران، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، به هر کسی ظلم شود شما هم در آن ظلم شریک هستید! خیلی مواظب باشید.»
۴- هر نابسامانی امروز، ریشه در همه‌ی گذشته‌ی ما دارد؛ امّا به گمانم هاله سحابی زمانی به قتل رسید که رهبر نظام همین دیروز، ناسزاگوی به فائزه هاشمی را«جوان بااخلاص، مؤمن و خوب» توصیف کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics